بریدههای کتاب ایدا ایدا 1404/6/6 - 17:22 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.8 29 صفحۀ 45 «چشم کالبد است و نگاه روحی که در آن دمیده شده » مثل جواهر در دل سنگ است.جواهر،روح سنگ است ،اما یافتنش دشوار است. 0 17 ایدا 1404/6/6 - 17:21 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.8 29 صفحۀ 46 بله،اشک، عصاره و تبلور همه تلخیها،همه شادمانیها،همه سر درگمیهای روح آدمی بود.اما اشک شور است،چرا که شوربختی آدمیان بیش از بختیاری آنها بود. 0 1 ایدا 1404/6/4 - 08:19 مادری که کم داشتم: راهنمایی برای خودسازی و یافتن عشق گم شده جاسمین لی کوری 3.9 8 صفحۀ 55 والدین بی توجه یا آزارگر اغلب خود قربانیان درمان نشده ی آسیب های روانی هستند. 0 1 ایدا 1404/5/29 - 08:09 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 111 شر درآن چیزی نیست که از دهان به درون می رود،شر در آن چیزی است که از دهان بیرون می آید. 0 0 ایدا 1404/5/29 - 07:18 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 82 اگر در زمان حال باشی زندگی تبدیل به جشنی دائمی می شود،به عیدی بزرگ چون همیشه در لحظه ای که در آن زندگی می کنیم جریان دارد و فقط در آن لحظه. 0 0 ایدا 1404/5/27 - 16:24 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 29 برای او همه ی روزها به هم شبیه بودند و وقتی همه ی روز ها به هم شبیه هستند،یعنی انسان دیگر متوجه پیش آمدهای خوبی که در طی روز اتفاق می افتد نمی شود. 0 1 ایدا 1404/5/27 - 16:22 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 41 «من هم مثل همه هستم،دنیا را آنطوری می بینم که دلم میخواهد باشد نه آنطوری که واقعا هست.» 0 1 ایدا 1404/5/26 - 23:45 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 13 میخواستند کشیش شود.این مایه غرور یک خانواده تنگدست و فروتن روستایی بود که کارمیکرد تا فقط خوراک و آب کافی داشته باشند ،درست مثل گوسفندان. 0 2 ایدا 1404/5/26 - 15:10 نه آدمی اوسامو دازایی 3.9 83 صفحۀ 115 همه چیز می گذرد. از دیدگاه من که تا به امروز در جهنمی سوزان به نام جامعه انسانی زندگی کرده ام، این تنها چیزی است که در این جامعه به حقیقت شباهت دارد. همه چیز می گذرد. 0 3 ایدا 1404/5/21 - 08:20 نه آدمی اوسامو دازایی 3.9 83 صفحۀ 14 به گمانم این که انسان خوش ندارد سرزنشش کنند یا سرش داد بزنند؛ واقعیت دارد ،اما من در چهره انسانی که نسبت به من خشمگین می شود ،حیوان وحشی میبینم که ذات واقعی اش را نشان میدهد ،انسانی خوفناک تر از یک شیر،تمساح یا اژدها. 0 5 ایدا 1404/5/14 - 13:48 انسان در جست و جوی معنا ویکتور امیل فرانکل 3.9 153 صفحۀ 75 هیچ کس حق چنین قضاوتی را ندارد، مگر اینکه با صداقت کامل از خود بپرسدو مطمئن شود که اگر در شرایط مشابهی بود ممکن نبود این چنین عمل کند. 0 1 ایدا 1404/5/14 - 09:25 انسان در جست و جوی معنا ویکتور امیل فرانکل 3.9 153 صفحۀ 46 خیلی عجیب است،گاهی ضربه ای که نشانی بر روی بدن باقی نمی گذارد تحت شرایط خاصی می تواند دردناکتر از ضربه ای باشد که اثرش بر بدن پیداست . 0 3 ایدا 1404/5/10 - 21:20 سلوک محمود دولت آبادی 3.5 26 صفحۀ 167 «هزار خروار حرف دارم برایت پیش از آن که بیایم پیشت.اما همین که می آیم و می بینمت ،همه شان یکجا محو می شوند.» «عشق رفتار میشود؛چه نیازی به گفتار؟»اما میدانستم زن به گفتار عشق نه کمتر ار رفتار آن اشتیاق دارد. 0 3 ایدا 1404/5/8 - 22:11 سلوک محمود دولت آبادی 3.5 26 صفحۀ 99 0 3 ایدا 1404/5/8 - 22:07 سلوک محمود دولت آبادی 3.5 26 صفحۀ 98 -چشمانی که همیشه پرده ای از اندوه بر آنها کشیده شده است! +بله،و چه نیک دریافته ای شان! چشمانی که بس لحظه ای که تو را مینگرند درخشان می شوند -چشمانی که دوستشان دارم +باید هم ،چون تو در آنها شناوری 0 3 ایدا 1404/5/6 - 06:47 سلوک محمود دولت آبادی 3.5 26 صفحۀ 37 عجیب ترین خوی آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است ،اما آن را انجام می دهد و به کرات هم.هر آدمی دانسته یا ندانسته به نوعی در لجاجت و تعارض با خود به سر می برد ،و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود آدمی نسبت به خودش نیست. 0 1 ایدا 1404/4/25 - 08:28 مزرعه حیوانات جورج اورول 4.3 416 صفحۀ 104 بنجامین گفت گرسنگی ،مشقت و سختی و یأس و نومیدی،قوانین جدانشدنی ای از زندگی انها هستند. اما با تمام اینها حیوانات هرگز امید خود را ازدست ندادند. 0 10 ایدا 1404/4/21 - 20:37 مرگ ایوان ایلیچ و خاطرات یک دیوانه همراه با نقد لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 496 صفحۀ 142 من از خویشتن خویش خسته شده ام و از خویشتن خویش به عذابم و تاب تحمل خود را ندارم.دلم میخواهد بخوابم و خودم را فراموش کنم ،اما نمیتوانم.نمیتوانم از خودم فرار کنم. 0 6 ایدا 1404/4/21 - 20:03 مرگ ایوان ایلیچ و خاطرات یک دیوانه همراه با نقد لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 496 صفحۀ 142 دارم از چیزی ترسناک فرار میکنم که فرار از دست آن غیر ممکن است.همیشه با خودم هستم و کسی که باعث شکنجه من است ،خود من هستم. آمده ام اینجا با همه خودم. 0 9 ایدا 1404/4/10 - 15:02 غرور و تعصب جین آستین 4.1 201 صفحۀ 164 خیلی وقت ها ما با خیالات مان خودمان را فریب میدهیم.زنها خیال میکنند تحسین و ستایش معنایی بیش از تحسین و ستایش دارد. 0 1
بریدههای کتاب ایدا ایدا 1404/6/6 - 17:22 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.8 29 صفحۀ 45 «چشم کالبد است و نگاه روحی که در آن دمیده شده » مثل جواهر در دل سنگ است.جواهر،روح سنگ است ،اما یافتنش دشوار است. 0 17 ایدا 1404/6/6 - 17:21 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.8 29 صفحۀ 46 بله،اشک، عصاره و تبلور همه تلخیها،همه شادمانیها،همه سر درگمیهای روح آدمی بود.اما اشک شور است،چرا که شوربختی آدمیان بیش از بختیاری آنها بود. 0 1 ایدا 1404/6/4 - 08:19 مادری که کم داشتم: راهنمایی برای خودسازی و یافتن عشق گم شده جاسمین لی کوری 3.9 8 صفحۀ 55 والدین بی توجه یا آزارگر اغلب خود قربانیان درمان نشده ی آسیب های روانی هستند. 0 1 ایدا 1404/5/29 - 08:09 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 111 شر درآن چیزی نیست که از دهان به درون می رود،شر در آن چیزی است که از دهان بیرون می آید. 0 0 ایدا 1404/5/29 - 07:18 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 82 اگر در زمان حال باشی زندگی تبدیل به جشنی دائمی می شود،به عیدی بزرگ چون همیشه در لحظه ای که در آن زندگی می کنیم جریان دارد و فقط در آن لحظه. 0 0 ایدا 1404/5/27 - 16:24 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 29 برای او همه ی روزها به هم شبیه بودند و وقتی همه ی روز ها به هم شبیه هستند،یعنی انسان دیگر متوجه پیش آمدهای خوبی که در طی روز اتفاق می افتد نمی شود. 0 1 ایدا 1404/5/27 - 16:22 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 41 «من هم مثل همه هستم،دنیا را آنطوری می بینم که دلم میخواهد باشد نه آنطوری که واقعا هست.» 0 1 ایدا 1404/5/26 - 23:45 کیمیاگر پائولو کوئیلو 3.8 270 صفحۀ 13 میخواستند کشیش شود.این مایه غرور یک خانواده تنگدست و فروتن روستایی بود که کارمیکرد تا فقط خوراک و آب کافی داشته باشند ،درست مثل گوسفندان. 0 2 ایدا 1404/5/26 - 15:10 نه آدمی اوسامو دازایی 3.9 83 صفحۀ 115 همه چیز می گذرد. از دیدگاه من که تا به امروز در جهنمی سوزان به نام جامعه انسانی زندگی کرده ام، این تنها چیزی است که در این جامعه به حقیقت شباهت دارد. همه چیز می گذرد. 0 3 ایدا 1404/5/21 - 08:20 نه آدمی اوسامو دازایی 3.9 83 صفحۀ 14 به گمانم این که انسان خوش ندارد سرزنشش کنند یا سرش داد بزنند؛ واقعیت دارد ،اما من در چهره انسانی که نسبت به من خشمگین می شود ،حیوان وحشی میبینم که ذات واقعی اش را نشان میدهد ،انسانی خوفناک تر از یک شیر،تمساح یا اژدها. 0 5 ایدا 1404/5/14 - 13:48 انسان در جست و جوی معنا ویکتور امیل فرانکل 3.9 153 صفحۀ 75 هیچ کس حق چنین قضاوتی را ندارد، مگر اینکه با صداقت کامل از خود بپرسدو مطمئن شود که اگر در شرایط مشابهی بود ممکن نبود این چنین عمل کند. 0 1 ایدا 1404/5/14 - 09:25 انسان در جست و جوی معنا ویکتور امیل فرانکل 3.9 153 صفحۀ 46 خیلی عجیب است،گاهی ضربه ای که نشانی بر روی بدن باقی نمی گذارد تحت شرایط خاصی می تواند دردناکتر از ضربه ای باشد که اثرش بر بدن پیداست . 0 3 ایدا 1404/5/10 - 21:20 سلوک محمود دولت آبادی 3.5 26 صفحۀ 167 «هزار خروار حرف دارم برایت پیش از آن که بیایم پیشت.اما همین که می آیم و می بینمت ،همه شان یکجا محو می شوند.» «عشق رفتار میشود؛چه نیازی به گفتار؟»اما میدانستم زن به گفتار عشق نه کمتر ار رفتار آن اشتیاق دارد. 0 3 ایدا 1404/5/8 - 22:11 سلوک محمود دولت آبادی 3.5 26 صفحۀ 99 0 3 ایدا 1404/5/8 - 22:07 سلوک محمود دولت آبادی 3.5 26 صفحۀ 98 -چشمانی که همیشه پرده ای از اندوه بر آنها کشیده شده است! +بله،و چه نیک دریافته ای شان! چشمانی که بس لحظه ای که تو را مینگرند درخشان می شوند -چشمانی که دوستشان دارم +باید هم ،چون تو در آنها شناوری 0 3 ایدا 1404/5/6 - 06:47 سلوک محمود دولت آبادی 3.5 26 صفحۀ 37 عجیب ترین خوی آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است ،اما آن را انجام می دهد و به کرات هم.هر آدمی دانسته یا ندانسته به نوعی در لجاجت و تعارض با خود به سر می برد ،و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود آدمی نسبت به خودش نیست. 0 1 ایدا 1404/4/25 - 08:28 مزرعه حیوانات جورج اورول 4.3 416 صفحۀ 104 بنجامین گفت گرسنگی ،مشقت و سختی و یأس و نومیدی،قوانین جدانشدنی ای از زندگی انها هستند. اما با تمام اینها حیوانات هرگز امید خود را ازدست ندادند. 0 10 ایدا 1404/4/21 - 20:37 مرگ ایوان ایلیچ و خاطرات یک دیوانه همراه با نقد لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 496 صفحۀ 142 من از خویشتن خویش خسته شده ام و از خویشتن خویش به عذابم و تاب تحمل خود را ندارم.دلم میخواهد بخوابم و خودم را فراموش کنم ،اما نمیتوانم.نمیتوانم از خودم فرار کنم. 0 6 ایدا 1404/4/21 - 20:03 مرگ ایوان ایلیچ و خاطرات یک دیوانه همراه با نقد لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 496 صفحۀ 142 دارم از چیزی ترسناک فرار میکنم که فرار از دست آن غیر ممکن است.همیشه با خودم هستم و کسی که باعث شکنجه من است ،خود من هستم. آمده ام اینجا با همه خودم. 0 9 ایدا 1404/4/10 - 15:02 غرور و تعصب جین آستین 4.1 201 صفحۀ 164 خیلی وقت ها ما با خیالات مان خودمان را فریب میدهیم.زنها خیال میکنند تحسین و ستایش معنایی بیش از تحسین و ستایش دارد. 0 1