بریده کتابهای Noura Noura 1403/3/29 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 49 صفحۀ 103 بیشتر شایعات همون حسادت های پنهانی هستن…😉 0 1 Noura 1403/3/29 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 49 صفحۀ 103 اگر می خواهی به اون چیزی برسی که در وجودت نیست،قطعا شکست می خوری.هدف،خودت بودنه بکوشی که مثل خودت رفتار کنی،فکر کنی و خود واقعیت رو نشون بدی.ان خود واقعی را در اغوش بگیری.حمایتش کنی.دوستش داشته باشی.برای دستیابی به اون سخت تلاش کنی.وقتی هم کسی اون رو مسخره می کنه یا دستش می اندازه،اهمیت ندی. 0 0 Noura 1402/12/2 ضد فاضل نظری 4.2 42 صفحۀ 5 من ضدی دارم.ان قدر فریب کار که آن را «خود»پنداشته ام… 0 8 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 8 هر آن که پا به وجود از عدم گذاشت گریست 0 7 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 19 گر سراغ از عالمی دیگر بگیری بهتر است،مرگ را با شوق اگر در بر بگیری بهتر است،تن دو روزی بیشتر پیراهن روح تو نیست،هرچه کنار خو به این پیکر بگیری بهتر است،آفرینش جایی از دنیا ندارد پست تر،گر به هرجا غیر از اینجا پر بگیری بهتر است،من که می گویم در این بازار از هر سو زیان،هرچه را بفروشی و ساغر بگیری بهتر است،نخ به پای بادنکنک های کم طاقت مبند،زندگی را هرچه آسانتر بگیری بهتر است …:) 0 1 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 21 نگو خود را کنار دیگران تنها نمی بینی،تو تنهایی!فقط تنهاییمون را نمی بینی،رفیقا!شادمانی های عالم جاودانی نیست،مگر اندوه را در خنده ی گل ها نمی بینی…:) 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 29 جز اینکه قصه ی پیچیده ای ست خوشبختی،کسی نگفت و ندانست چیست خوشبختی،فقط بدان که زمانی به چشم می اید،که رفته است و دگر با تو نیست خوشبختی،کجا فلک به کسی روی خوش نشان داده ست،بیا بکر ببین سهم کیست خوشبختی،شبی به خنده کنارم نشست و آخر کار،لبی به «می»زد و با من گریست خوشبختی،به روی سنگ میارم بخوان به خط غبار،که مرد با من و با من نزیست خوشبختی….:) 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 81 فاضل ز خیر نام گذشته ست دوستان،روی مزار او بنویسید هیچ کس 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 31 در کوله بار غم قسمت ما غم زیاد بود،کم بود عمر ما و همین کم زیاد بود،ان سوی شوق و شادی و شور و نشاط ما،اندوه و غصه و ماتم زیاد بود،این یکی دو روز را که به آن عمر گفته اند،یادم نبود بیش و همان دم زیاد بود 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 51 میان جمعم و سرگرم داستان سازی،کی ام؟عروسک تنهای خیمه شب بازی،به پای کروبی غمگین من نمی خندی،اگر نگاه به ناچاری ام بیندازی 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 55 سوی عدم دری ز جهان وجود نیست،ما جاودانه ایم بر این می توان گریست،چیزی که مرگ نام گرفته ست بین ما،دروازه ای میان دو زندگی ست،ای مرگ،اینجات موقت!شتاب کن،هرچند روشن است آن روی سکه چیست 1 1 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 69 شاخه ای خشکید و از چنگ شکوفایی گریخت خوش به حال هرکه از غم های دنیایی گریخت همنشینی با کسی دلتنگی ام را کم نکرد کاش می شد لحظه ای از دست تنهایی گریخت بی وفایی شد جواب مهربانی،حیف شد خواستی از پای آهویی بند بگشایی گریخت رود روزی از خودش پرسید هجرت تا کجا؟ بعد شد مرداب و از بیهوده پیمایی گریخت 0 4 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 77 گفتی چرا به دشمن خود می سپارمت؟!ای دل مرا ببخش!جوابی ندارمت :)… 0 1 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 111 دیر یا زود این عذاب ای جا به پایان می رسد،شاد باش!این رنج بی پایان به پایان می رسد،گرچه گاهی تند بادی شاخه ای راهم شکست ،سرو می ماند ولی توفان به پایان می رسد،زندگی بر مردم آزاده ی بی آرزو ، سخت میگیرد ولی آسان به پایان می رسد،داستان شمع با آتش روایت شد ولی،عاقبت با دیده ی گریان به پایان می رسد 0 0 Noura 1402/11/13 یکی برای خانواده ی مورفی لیندا مالیلی هانت 4.3 16 صفحۀ 208 -تو قوی هستی.اون قدر قوی که می تونی این غمی که تو دلت هست،مخفی کنی. ولی فکر می کنم دیگه وقتشه اونو رها کنی. -گریه کردن ضعف آدم رو نشون میده. گریه کردن کار احمق هاست -نه کارلی،این ضعف نیست،این انسان بودنه 0 27 Noura 1402/11/12 یکی برای خانواده ی مورفی لیندا مالیلی هانت 4.3 16 صفحۀ 130 «می دونم که بقیه بچه ها اگه از مدرسه در برن سر از مرکز خرید در میارن،ولی من میرم کتابخونه.» 0 19 Noura 1402/11/12 چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم؟ پیت جانسون 3.8 7 صفحۀ 122 هیجان انگیز ترین اتفاق امروز وقتی پیش آمد که با پرگار دوتا سوراخ روی میزم کندم.تنها راه برای به جا گذاشتن نقشی از خودم در مدرسه همین است 0 5 Noura 1402/11/11 یکی برای خانواده ی مورفی لیندا مالیلی هانت 4.3 16 صفحۀ 54 «میدونی،بعضی وقت ها نیاز داری بجنگی،حتی اگر نخوای.» 0 4 Noura 1402/10/24 ماهی بالای درخت لیندا مالیلی هانت 4.4 41 صفحۀ 41 کاش دنیای مرا می شناخت.اما مثل این است که بخواهی جنگل را برای یک نهنگ توصیف کنی 0 14 Noura 1402/10/24 ماهی بالای درخت لیندا مالیلی هانت 4.4 41 صفحۀ 23 پیش خودم فکر کردم دوری کردن من از اتفاق های بد مثل این است که باران بخواهد از آسمان پرهیز کند 0 11
بریده کتابهای Noura Noura 1403/3/29 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 49 صفحۀ 103 بیشتر شایعات همون حسادت های پنهانی هستن…😉 0 1 Noura 1403/3/29 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 49 صفحۀ 103 اگر می خواهی به اون چیزی برسی که در وجودت نیست،قطعا شکست می خوری.هدف،خودت بودنه بکوشی که مثل خودت رفتار کنی،فکر کنی و خود واقعیت رو نشون بدی.ان خود واقعی را در اغوش بگیری.حمایتش کنی.دوستش داشته باشی.برای دستیابی به اون سخت تلاش کنی.وقتی هم کسی اون رو مسخره می کنه یا دستش می اندازه،اهمیت ندی. 0 0 Noura 1402/12/2 ضد فاضل نظری 4.2 42 صفحۀ 5 من ضدی دارم.ان قدر فریب کار که آن را «خود»پنداشته ام… 0 8 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 8 هر آن که پا به وجود از عدم گذاشت گریست 0 7 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 19 گر سراغ از عالمی دیگر بگیری بهتر است،مرگ را با شوق اگر در بر بگیری بهتر است،تن دو روزی بیشتر پیراهن روح تو نیست،هرچه کنار خو به این پیکر بگیری بهتر است،آفرینش جایی از دنیا ندارد پست تر،گر به هرجا غیر از اینجا پر بگیری بهتر است،من که می گویم در این بازار از هر سو زیان،هرچه را بفروشی و ساغر بگیری بهتر است،نخ به پای بادنکنک های کم طاقت مبند،زندگی را هرچه آسانتر بگیری بهتر است …:) 0 1 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 21 نگو خود را کنار دیگران تنها نمی بینی،تو تنهایی!فقط تنهاییمون را نمی بینی،رفیقا!شادمانی های عالم جاودانی نیست،مگر اندوه را در خنده ی گل ها نمی بینی…:) 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 29 جز اینکه قصه ی پیچیده ای ست خوشبختی،کسی نگفت و ندانست چیست خوشبختی،فقط بدان که زمانی به چشم می اید،که رفته است و دگر با تو نیست خوشبختی،کجا فلک به کسی روی خوش نشان داده ست،بیا بکر ببین سهم کیست خوشبختی،شبی به خنده کنارم نشست و آخر کار،لبی به «می»زد و با من گریست خوشبختی،به روی سنگ میارم بخوان به خط غبار،که مرد با من و با من نزیست خوشبختی….:) 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 81 فاضل ز خیر نام گذشته ست دوستان،روی مزار او بنویسید هیچ کس 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 31 در کوله بار غم قسمت ما غم زیاد بود،کم بود عمر ما و همین کم زیاد بود،ان سوی شوق و شادی و شور و نشاط ما،اندوه و غصه و ماتم زیاد بود،این یکی دو روز را که به آن عمر گفته اند،یادم نبود بیش و همان دم زیاد بود 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 51 میان جمعم و سرگرم داستان سازی،کی ام؟عروسک تنهای خیمه شب بازی،به پای کروبی غمگین من نمی خندی،اگر نگاه به ناچاری ام بیندازی 0 0 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 55 سوی عدم دری ز جهان وجود نیست،ما جاودانه ایم بر این می توان گریست،چیزی که مرگ نام گرفته ست بین ما،دروازه ای میان دو زندگی ست،ای مرگ،اینجات موقت!شتاب کن،هرچند روشن است آن روی سکه چیست 1 1 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 69 شاخه ای خشکید و از چنگ شکوفایی گریخت خوش به حال هرکه از غم های دنیایی گریخت همنشینی با کسی دلتنگی ام را کم نکرد کاش می شد لحظه ای از دست تنهایی گریخت بی وفایی شد جواب مهربانی،حیف شد خواستی از پای آهویی بند بگشایی گریخت رود روزی از خودش پرسید هجرت تا کجا؟ بعد شد مرداب و از بیهوده پیمایی گریخت 0 4 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 77 گفتی چرا به دشمن خود می سپارمت؟!ای دل مرا ببخش!جوابی ندارمت :)… 0 1 Noura 1402/12/2 وجود فاضل نظری 4.3 33 صفحۀ 111 دیر یا زود این عذاب ای جا به پایان می رسد،شاد باش!این رنج بی پایان به پایان می رسد،گرچه گاهی تند بادی شاخه ای راهم شکست ،سرو می ماند ولی توفان به پایان می رسد،زندگی بر مردم آزاده ی بی آرزو ، سخت میگیرد ولی آسان به پایان می رسد،داستان شمع با آتش روایت شد ولی،عاقبت با دیده ی گریان به پایان می رسد 0 0 Noura 1402/11/13 یکی برای خانواده ی مورفی لیندا مالیلی هانت 4.3 16 صفحۀ 208 -تو قوی هستی.اون قدر قوی که می تونی این غمی که تو دلت هست،مخفی کنی. ولی فکر می کنم دیگه وقتشه اونو رها کنی. -گریه کردن ضعف آدم رو نشون میده. گریه کردن کار احمق هاست -نه کارلی،این ضعف نیست،این انسان بودنه 0 27 Noura 1402/11/12 یکی برای خانواده ی مورفی لیندا مالیلی هانت 4.3 16 صفحۀ 130 «می دونم که بقیه بچه ها اگه از مدرسه در برن سر از مرکز خرید در میارن،ولی من میرم کتابخونه.» 0 19 Noura 1402/11/12 چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم؟ پیت جانسون 3.8 7 صفحۀ 122 هیجان انگیز ترین اتفاق امروز وقتی پیش آمد که با پرگار دوتا سوراخ روی میزم کندم.تنها راه برای به جا گذاشتن نقشی از خودم در مدرسه همین است 0 5 Noura 1402/11/11 یکی برای خانواده ی مورفی لیندا مالیلی هانت 4.3 16 صفحۀ 54 «میدونی،بعضی وقت ها نیاز داری بجنگی،حتی اگر نخوای.» 0 4 Noura 1402/10/24 ماهی بالای درخت لیندا مالیلی هانت 4.4 41 صفحۀ 41 کاش دنیای مرا می شناخت.اما مثل این است که بخواهی جنگل را برای یک نهنگ توصیف کنی 0 14 Noura 1402/10/24 ماهی بالای درخت لیندا مالیلی هانت 4.4 41 صفحۀ 23 پیش خودم فکر کردم دوری کردن من از اتفاق های بد مثل این است که باران بخواهد از آسمان پرهیز کند 0 11