بریدههای کتاب شهرزاد؛ شهرزاد؛ 1404/4/28 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 65 صفحۀ 376 2 21 شهرزاد؛ 1404/4/27 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 65 صفحۀ 48 0 0 شهرزاد؛ 1404/4/21 دختر خوب، خون بد جلد 2 هالی جکسون 4.5 76 صفحۀ 91 2 5 شهرزاد؛ 1404/3/8 مایکل وی ؛ انگل ریچارد پل اونز 4.3 12 صفحۀ 290 نیشل لبخند زد. «خوبه یکی به آدم نیاز داشته باشه.» 0 10 شهرزاد؛ 1404/3/7 مایکل وی ؛ انگل ریچارد پل اونز 4.3 12 صفحۀ 68 تنه ی درخت تکه تکه شده، هنوز به خاطر برخورد صاعقه، داشت دود میکرد، اما وقتی دقیق تر نگاه کردم، سه جوانه ی سبز تازه از بیخ تنه اش بیرون زده بود. 1 11 شهرزاد؛ 1403/11/6 پرسی جکسون: دریای هیولاها جلد 2 ریک ریوردان 4.1 15 صفحۀ 130 - باید از اینجا بریم بیرون! - فکر میکنی من خوشم میاد تو دستشویی خانم ها باشم؟ - پرسی، منظورم کِشتیه! باید از کِشتی پیاده بشیم! 1 19 شهرزاد؛ 1403/9/30 تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره ی دنیا بداند فردریک بکمن 3.8 33 صفحۀ 97 میدانم که یک یا دو سال دیگر میتوانی حرف زدن یاد بگیری، و بعد از آن وارد مرحله ای میشوی که هر چه من بگویم، تو باز سوال میکنی«چرا؟»خب، بگذار بگویم که در نود و پنج درصد موارد جواب«چرا؟»این است:«چون آدم ها به راستی احمق هایی بیش نیستند.» شیر فهم شدی؟ خیلی خب. 0 10 شهرزاد؛ 1403/9/30 نجواگر الکس نورث 4.1 116 صفحۀ 100 «همیشه یادت باشه...اگر تنها،غمگین یا افسرده باشی...توی یه چشم به هم زدن،اسیر نجواگر میشی.» 0 7 شهرزاد؛ 1403/9/30 نجواگر الکس نورث 4.1 116 صفحۀ 94 خشم انگیزه ی خوبی است و زمان هایی پیش میامدند که شما به چیزی برای ادامه دادن احتیاج داشتید و خشم میتوانست ان چیز باشد. 0 19 شهرزاد؛ 1403/9/30 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 179 0 3 شهرزاد؛ 1403/9/27 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 146 0 3 شهرزاد؛ 1403/9/26 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 111 0 4 شهرزاد؛ 1403/9/26 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 107 0 7 شهرزاد؛ 1403/9/25 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 46 1 3 شهرزاد؛ 1403/7/20 میراث هاثورن جنیفر لین بارنز 4.2 13 صفحۀ 280 مشکل سوال مکس این بود که فکر میکرد من با جسم و روحم میتوانم چیزی را بخواهم. کسی را. وقتی خودم را بالای صخره تصور کردم، من خودم را تنها تصور کردم. 0 4 شهرزاد؛ 1403/7/1 مایکل وی: زندانی سلول 25 جلد 1 ریچارد پل اونز 4.4 32 صفحۀ 187 یکی از چیزایی که درباره ی اوستین میدانستم این بود که اگر چیزی را درک نمیکرد،مغزش بدون وقفه به آن موضوع حمله میکرد و با قدرت یک تراشه ی پردازنده کامپیوتر،به مقایسه ی حقایق و محاسبه ی اعداد و ارقام میپرداخت. 0 3 شهرزاد؛ 1402/7/22 قصه های همیشگی؛ طلسم آرزو کریس کالفر 4.4 62 صفحۀ 335 مردم همیشه چیزی رو که دوست دارن به حای حقیقت میپذیرن.نفرت،تهمت و ترس آسون تر از درک و فهمه.هیچکس دنبال حقیقت نیست.همه میخوان خودشون رو سرگرم کنن. 0 3 شهرزاد؛ 1402/7/7 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 233 صفحۀ 14 لحظه ای که یک زن متوجه میشود هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارد،نهعشق،نهوظیفه،نههدف و نهامید،لحظه ای به تلخی مرگ است 0 27
بریدههای کتاب شهرزاد؛ شهرزاد؛ 1404/4/28 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 65 صفحۀ 376 2 21 شهرزاد؛ 1404/4/27 خوب مثل مرده ها جلد 3 هالی جکسون 4.5 65 صفحۀ 48 0 0 شهرزاد؛ 1404/4/21 دختر خوب، خون بد جلد 2 هالی جکسون 4.5 76 صفحۀ 91 2 5 شهرزاد؛ 1404/3/8 مایکل وی ؛ انگل ریچارد پل اونز 4.3 12 صفحۀ 290 نیشل لبخند زد. «خوبه یکی به آدم نیاز داشته باشه.» 0 10 شهرزاد؛ 1404/3/7 مایکل وی ؛ انگل ریچارد پل اونز 4.3 12 صفحۀ 68 تنه ی درخت تکه تکه شده، هنوز به خاطر برخورد صاعقه، داشت دود میکرد، اما وقتی دقیق تر نگاه کردم، سه جوانه ی سبز تازه از بیخ تنه اش بیرون زده بود. 1 11 شهرزاد؛ 1403/11/6 پرسی جکسون: دریای هیولاها جلد 2 ریک ریوردان 4.1 15 صفحۀ 130 - باید از اینجا بریم بیرون! - فکر میکنی من خوشم میاد تو دستشویی خانم ها باشم؟ - پرسی، منظورم کِشتیه! باید از کِشتی پیاده بشیم! 1 19 شهرزاد؛ 1403/9/30 تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره ی دنیا بداند فردریک بکمن 3.8 33 صفحۀ 97 میدانم که یک یا دو سال دیگر میتوانی حرف زدن یاد بگیری، و بعد از آن وارد مرحله ای میشوی که هر چه من بگویم، تو باز سوال میکنی«چرا؟»خب، بگذار بگویم که در نود و پنج درصد موارد جواب«چرا؟»این است:«چون آدم ها به راستی احمق هایی بیش نیستند.» شیر فهم شدی؟ خیلی خب. 0 10 شهرزاد؛ 1403/9/30 نجواگر الکس نورث 4.1 116 صفحۀ 100 «همیشه یادت باشه...اگر تنها،غمگین یا افسرده باشی...توی یه چشم به هم زدن،اسیر نجواگر میشی.» 0 7 شهرزاد؛ 1403/9/30 نجواگر الکس نورث 4.1 116 صفحۀ 94 خشم انگیزه ی خوبی است و زمان هایی پیش میامدند که شما به چیزی برای ادامه دادن احتیاج داشتید و خشم میتوانست ان چیز باشد. 0 19 شهرزاد؛ 1403/9/30 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 179 0 3 شهرزاد؛ 1403/9/27 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 146 0 3 شهرزاد؛ 1403/9/26 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 111 0 4 شهرزاد؛ 1403/9/26 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 107 0 7 شهرزاد؛ 1403/9/25 نوشابه با سیانور آگاتا کریستی 4.0 27 صفحۀ 46 1 3 شهرزاد؛ 1403/7/20 میراث هاثورن جنیفر لین بارنز 4.2 13 صفحۀ 280 مشکل سوال مکس این بود که فکر میکرد من با جسم و روحم میتوانم چیزی را بخواهم. کسی را. وقتی خودم را بالای صخره تصور کردم، من خودم را تنها تصور کردم. 0 4 شهرزاد؛ 1403/7/1 مایکل وی: زندانی سلول 25 جلد 1 ریچارد پل اونز 4.4 32 صفحۀ 187 یکی از چیزایی که درباره ی اوستین میدانستم این بود که اگر چیزی را درک نمیکرد،مغزش بدون وقفه به آن موضوع حمله میکرد و با قدرت یک تراشه ی پردازنده کامپیوتر،به مقایسه ی حقایق و محاسبه ی اعداد و ارقام میپرداخت. 0 3 شهرزاد؛ 1402/7/22 قصه های همیشگی؛ طلسم آرزو کریس کالفر 4.4 62 صفحۀ 335 مردم همیشه چیزی رو که دوست دارن به حای حقیقت میپذیرن.نفرت،تهمت و ترس آسون تر از درک و فهمه.هیچکس دنبال حقیقت نیست.همه میخوان خودشون رو سرگرم کنن. 0 3 شهرزاد؛ 1402/7/7 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 233 صفحۀ 14 لحظه ای که یک زن متوجه میشود هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارد،نهعشق،نهوظیفه،نههدف و نهامید،لحظه ای به تلخی مرگ است 0 27