بریدههای کتاب سپهر ناصری سپهر ناصری 1404/1/30 موسیقی یک زندگی آندره مکین 3.3 2 صفحۀ 104 شبی که از دل آن گذر میکرد به سخن درآمده بود و آن درد و وحشت و درهم شکستگی جبران ناپذیر میگذشت و همه چیز به موسیقی بدل میشد و تنها به سبب زیباییش هستی مییافت. 0 2 سپهر ناصری 1404/1/30 موسیقی یک زندگی آندره مکین 3.3 2 صفحۀ 80 آلکسی دریافت که سالهای سپری شده میتوانند بهتر از لبه کلاهش از او محافظت کنند. 0 4 سپهر ناصری 1404/1/30 موسیقی یک زندگی آندره مکین 3.3 2 صفحۀ 40 گاهی از فرط تکرار، آن ارتعاش باطنی ناشی از تازگی را از دست میدهیم، آن خردک شرر معجزه یا تردستی را که هنرمند بدون آن ز کار باز میماند. 0 3 سپهر ناصری 1404/1/8 وقتی حال همه خراب است مرتضی براتی 2.0 0 صفحۀ 172 آنها نمیتوانستند به چیزی فکر کنند که بتوان به آن امیدوار بود، بااینحال امیدوار بودند - امیدی انکارناپذیر در آنها میدرخشید. 0 9 سپهر ناصری 1404/1/8 فکر نکن که تنهایی الیف شافاک 1.5 1 صفحۀ 41 بیاید اینقدر خودمان را آزار ندهیم، اینقدر وجودمان را زخمی نکنیم. 0 4 سپهر ناصری 1404/1/1 باغ آلبالو آنتون چخوف 3.7 35 صفحۀ 51 تعداد بیشماری از روشنفکرانی که من میشناسم عقب هیچ و پوچ میگردند، کاری انجام نمیدهند و به درد کاری هم نمیخورند. خودشان را روشنفکر مینامند. اما همشان به نوکرهایشان توهین میکنند. با دهقانان مثل گله گوسفند رفتار میکنند. همشان بد درس خواندهاند. جدا و واقعاً چیزی نمیخوانند. کاری انجام نمیدهند. راجع به علوم فقط داد سخن میدهند. از هنر کم سر در میآورند. همشان خودشان را میگیرند. قیافههایشان جدی است. حرفهای گنده گنده میزنند. مدام تئوری میبافند، در حالی که توده وسیعی از ما، نودونه درصد از مردم، مثل بردگان زندگی میکنند. با کمترین ناملایمات از جا در میروند و مشت به چانه طرف حواله میکنند. 0 7 سپهر ناصری 1404/1/1 باغ آلبالو آنتون چخوف 3.7 35 صفحۀ 47 لازم نیست بروید نمایش تماشا کنید، کمی بیشتر خودتان را تماشا کنید. چقدر زندگیهایتان تیرهوتار است. چقدر حرفهای بیمعنی و مزخرف میزنید. 0 18 سپهر ناصری 1403/12/29 باغ آلبالو آنتون چخوف 3.7 35 صفحۀ 33 اگر برای بعضی از دردها درمانهای متعدد و زیاد تجویز کنند، این علامت آن است که درد بیدرمان است. 0 7 سپهر ناصری 1403/12/28 دعا برای ربوده شدگان جنیفر کلمنت 3.7 17 صفحۀ 65 گذشت یک جاده دو طرفه نیست. 0 4 سپهر ناصری 1403/12/28 وقتی حال همه خراب است مرتضی براتی 2.0 0 صفحۀ 12 افسردگی نبود شادی نیست. فقدان زندگی و اراده است. 0 5 سپهر ناصری 1403/12/26 آتایا علیرضا آذر 3.5 1 صفحۀ 91 هیچ چیزی نیست از این واقعیت تلختر مرگ آدم تلخ و مرگ آدمیت تلختر هر کبوتر چون به بند و خاک و خون محکوم بود نامهها در دست نامیمون جغدی شوم بود 0 3 سپهر ناصری 1403/12/26 برای زندگی نانوشته نعیم آل مسافر 1.5 1 صفحۀ 117 چهبسا گرانبهاترین چیزی که انسان دارد، حافظه است. انسان بدون حافظه، انسانی بدون سایه است. 0 6 سپهر ناصری 1403/12/25 تاریکی روشن کریستیان بوبن 3.1 2 صفحۀ 13 لبخند تنها نشانه گذر ما از جهان هستی است. 0 20 سپهر ناصری 1403/12/25 آتایا علیرضا آذر 3.5 1 صفحۀ 21 بالم از اوج گرچه خالی ماند شوق پرواز دست کم بوده! 0 7 سپهر ناصری 1403/12/24 کوهستان تویی (از خود ویرانگری تا تسلط بر خود) بریانا ویست 3.4 1 صفحۀ 27 خود ویرانگری راهی برای صدمه به خودمان نیست؛ بلکه راهیست که با آن سعی میکنیم از خودمون محافظت کنیم. 0 0 سپهر ناصری 1403/12/24 در همسایگی مترجم: گفتوگو با سروشحبیبی دربارهی زندگی و ترجمههایش نیلوفر دهنی 3.1 4 صفحۀ 22 در جهانی هرگز خیال هم نمیکردم چه زمانی در این راه بیفتم، زندگی اینطور پیش آورد و همه زیر سر یک دوست بود. 0 5 سپهر ناصری 1403/12/24 در همسایگی مترجم: گفتوگو با سروشحبیبی دربارهی زندگی و ترجمههایش نیلوفر دهنی 3.1 4 صفحۀ 45 ذهن پویای آدمها جای خود را دارد، جلوش را که بگیری حریصتر میشود. 0 6 سپهر ناصری 1403/12/22 برای زندگی نانوشته نعیم آل مسافر 1.5 1 صفحۀ 8 کسی که مطالعه نمیکند، چگونه زندگی میکند؟ 0 3 سپهر ناصری 1403/12/21 زندانی لاس لوماس کارلوس فوئنتس 3.5 7 صفحۀ 135 من هم مثل گارسیا مارکت میگفتم که ما در آمریکای لاتین یک رمان مینویسیم ه فصل مربوط به کلمبیا را مارکز مینویسد، فصل کوبارا کارپانتیه و فصل آرژانتین را کورتاسار و الی آخر. ما در قارهای زندگی میکنیم که رمان در آن پدیده جدید است و خیلی چیزها ناگفته مانده. 0 2 سپهر ناصری 1403/12/21 زندانی لاس لوماس کارلوس فوئنتس 3.5 7 صفحۀ 113 من فکر میکنم ادبیات واقعی میآفریند و اگر نیافریند اصلاً ادبیات نیست. 0 2
بریدههای کتاب سپهر ناصری سپهر ناصری 1404/1/30 موسیقی یک زندگی آندره مکین 3.3 2 صفحۀ 104 شبی که از دل آن گذر میکرد به سخن درآمده بود و آن درد و وحشت و درهم شکستگی جبران ناپذیر میگذشت و همه چیز به موسیقی بدل میشد و تنها به سبب زیباییش هستی مییافت. 0 2 سپهر ناصری 1404/1/30 موسیقی یک زندگی آندره مکین 3.3 2 صفحۀ 80 آلکسی دریافت که سالهای سپری شده میتوانند بهتر از لبه کلاهش از او محافظت کنند. 0 4 سپهر ناصری 1404/1/30 موسیقی یک زندگی آندره مکین 3.3 2 صفحۀ 40 گاهی از فرط تکرار، آن ارتعاش باطنی ناشی از تازگی را از دست میدهیم، آن خردک شرر معجزه یا تردستی را که هنرمند بدون آن ز کار باز میماند. 0 3 سپهر ناصری 1404/1/8 وقتی حال همه خراب است مرتضی براتی 2.0 0 صفحۀ 172 آنها نمیتوانستند به چیزی فکر کنند که بتوان به آن امیدوار بود، بااینحال امیدوار بودند - امیدی انکارناپذیر در آنها میدرخشید. 0 9 سپهر ناصری 1404/1/8 فکر نکن که تنهایی الیف شافاک 1.5 1 صفحۀ 41 بیاید اینقدر خودمان را آزار ندهیم، اینقدر وجودمان را زخمی نکنیم. 0 4 سپهر ناصری 1404/1/1 باغ آلبالو آنتون چخوف 3.7 35 صفحۀ 51 تعداد بیشماری از روشنفکرانی که من میشناسم عقب هیچ و پوچ میگردند، کاری انجام نمیدهند و به درد کاری هم نمیخورند. خودشان را روشنفکر مینامند. اما همشان به نوکرهایشان توهین میکنند. با دهقانان مثل گله گوسفند رفتار میکنند. همشان بد درس خواندهاند. جدا و واقعاً چیزی نمیخوانند. کاری انجام نمیدهند. راجع به علوم فقط داد سخن میدهند. از هنر کم سر در میآورند. همشان خودشان را میگیرند. قیافههایشان جدی است. حرفهای گنده گنده میزنند. مدام تئوری میبافند، در حالی که توده وسیعی از ما، نودونه درصد از مردم، مثل بردگان زندگی میکنند. با کمترین ناملایمات از جا در میروند و مشت به چانه طرف حواله میکنند. 0 7 سپهر ناصری 1404/1/1 باغ آلبالو آنتون چخوف 3.7 35 صفحۀ 47 لازم نیست بروید نمایش تماشا کنید، کمی بیشتر خودتان را تماشا کنید. چقدر زندگیهایتان تیرهوتار است. چقدر حرفهای بیمعنی و مزخرف میزنید. 0 18 سپهر ناصری 1403/12/29 باغ آلبالو آنتون چخوف 3.7 35 صفحۀ 33 اگر برای بعضی از دردها درمانهای متعدد و زیاد تجویز کنند، این علامت آن است که درد بیدرمان است. 0 7 سپهر ناصری 1403/12/28 دعا برای ربوده شدگان جنیفر کلمنت 3.7 17 صفحۀ 65 گذشت یک جاده دو طرفه نیست. 0 4 سپهر ناصری 1403/12/28 وقتی حال همه خراب است مرتضی براتی 2.0 0 صفحۀ 12 افسردگی نبود شادی نیست. فقدان زندگی و اراده است. 0 5 سپهر ناصری 1403/12/26 آتایا علیرضا آذر 3.5 1 صفحۀ 91 هیچ چیزی نیست از این واقعیت تلختر مرگ آدم تلخ و مرگ آدمیت تلختر هر کبوتر چون به بند و خاک و خون محکوم بود نامهها در دست نامیمون جغدی شوم بود 0 3 سپهر ناصری 1403/12/26 برای زندگی نانوشته نعیم آل مسافر 1.5 1 صفحۀ 117 چهبسا گرانبهاترین چیزی که انسان دارد، حافظه است. انسان بدون حافظه، انسانی بدون سایه است. 0 6 سپهر ناصری 1403/12/25 تاریکی روشن کریستیان بوبن 3.1 2 صفحۀ 13 لبخند تنها نشانه گذر ما از جهان هستی است. 0 20 سپهر ناصری 1403/12/25 آتایا علیرضا آذر 3.5 1 صفحۀ 21 بالم از اوج گرچه خالی ماند شوق پرواز دست کم بوده! 0 7 سپهر ناصری 1403/12/24 کوهستان تویی (از خود ویرانگری تا تسلط بر خود) بریانا ویست 3.4 1 صفحۀ 27 خود ویرانگری راهی برای صدمه به خودمان نیست؛ بلکه راهیست که با آن سعی میکنیم از خودمون محافظت کنیم. 0 0 سپهر ناصری 1403/12/24 در همسایگی مترجم: گفتوگو با سروشحبیبی دربارهی زندگی و ترجمههایش نیلوفر دهنی 3.1 4 صفحۀ 22 در جهانی هرگز خیال هم نمیکردم چه زمانی در این راه بیفتم، زندگی اینطور پیش آورد و همه زیر سر یک دوست بود. 0 5 سپهر ناصری 1403/12/24 در همسایگی مترجم: گفتوگو با سروشحبیبی دربارهی زندگی و ترجمههایش نیلوفر دهنی 3.1 4 صفحۀ 45 ذهن پویای آدمها جای خود را دارد، جلوش را که بگیری حریصتر میشود. 0 6 سپهر ناصری 1403/12/22 برای زندگی نانوشته نعیم آل مسافر 1.5 1 صفحۀ 8 کسی که مطالعه نمیکند، چگونه زندگی میکند؟ 0 3 سپهر ناصری 1403/12/21 زندانی لاس لوماس کارلوس فوئنتس 3.5 7 صفحۀ 135 من هم مثل گارسیا مارکت میگفتم که ما در آمریکای لاتین یک رمان مینویسیم ه فصل مربوط به کلمبیا را مارکز مینویسد، فصل کوبارا کارپانتیه و فصل آرژانتین را کورتاسار و الی آخر. ما در قارهای زندگی میکنیم که رمان در آن پدیده جدید است و خیلی چیزها ناگفته مانده. 0 2 سپهر ناصری 1403/12/21 زندانی لاس لوماس کارلوس فوئنتس 3.5 7 صفحۀ 113 من فکر میکنم ادبیات واقعی میآفریند و اگر نیافریند اصلاً ادبیات نیست. 0 2