بریدههای کتاب ساراطلائی ساراطلائی 1403/9/27 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 259 صفحۀ 93 خاطرات میتوانند انسانها را جاودانه کنند تا وقتی کسی باشد که دلش بخواهد آنها را بشنود و تعریف کند. دلم میخواهد او مرا با خاطراتش زنده نگه دارد. 0 1 ساراطلائی 1403/9/1 دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد آنا گاوالدا 3.1 17 صفحۀ 100 تقریباً بیس سالش است- همان سن مأیوسکنندهای که در آن حس میکنی همهچیز ممکن است. سن چشماندازها و توهمات. سن ضربههایی که از اینسو و آنسو به تو وارد میشود. 0 1 ساراطلائی 1403/9/1 دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد آنا گاوالدا 3.1 17 صفحۀ 90 گویی منتظر مرگ است و طی این رفت و آمد های تمام نشدنیِ پایان هفته، همیشه غمگین است... 0 1 ساراطلائی 1403/8/21 دن کیشوت جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 100 زن مانند شیشه شکننده است ولی نباید در مقام امتحان برآمد که میشکند یا نه، چون هر اتفاقی ممکن است بیفتد؛» «و چون شکستن آن متحمل است، جنون محض است که کسی خطر شکستن چیزی را متحمل شود که تکههای آن دیگر به هم جوش نخواهند خورد 0 2 ساراطلائی 1403/7/28 خوشه های خشم جان اشتاین بک 4.3 66 صفحۀ 90 بله، باید حرف زد. بعضیوقتها آدم غصهدار باید حرف بزنه تا غصهرو از دلش بریزه بیرون. بعضیوقتها کسی که خیال آدمکشی داره راجع به قتل حرف میزنه و بعد هم کسی رو نمیکشه و راحت میشه. 0 3 ساراطلائی 1403/5/1 انجمن شاعران مرده ان.اچ. کلاین بام 4.1 110 صفحۀ 66 0 10 ساراطلائی 1403/4/4 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 75 صفحۀ 15 0 0 ساراطلائی 1403/4/4 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 75 صفحۀ 15 0 0 ساراطلائی 1403/4/4 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 75 صفحۀ 15 نه عجب اگر در شهرِ کوران، خورشید را دشنام دهند و تاریکی را پرستش کنند! 0 8 ساراطلائی 1403/3/8 نیمه تاریک ماه (داستانهای کوتاه) هوشنگ گلشیری 4.3 9 صفحۀ 100 خوبی زندگی بیشتر در این است که یک مرگی هم در انتهاش هست. 1 31 ساراطلائی 1403/2/15 وقتی که برگشتم، خانه باش الچین صفرلی 2.3 3 صفحۀ 86 0 5 ساراطلائی 1403/1/30 قیدار رضا امیرخانی 4.0 128 صفحۀ 31 0 3 ساراطلائی 1403/1/10 اوسنه ی گوهرشاد سعید تشکری 3.5 16 صفحۀ 2 2 6 ساراطلائی 1403/1/4 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.7 106 صفحۀ 20 ما هرگز از آنچه نمیدانستیم و از کسانی که نمیشناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغات آشنایی هاست. 0 4
بریدههای کتاب ساراطلائی ساراطلائی 1403/9/27 هردو در نهایت می میرند آدام سیلورا 4.1 259 صفحۀ 93 خاطرات میتوانند انسانها را جاودانه کنند تا وقتی کسی باشد که دلش بخواهد آنها را بشنود و تعریف کند. دلم میخواهد او مرا با خاطراتش زنده نگه دارد. 0 1 ساراطلائی 1403/9/1 دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد آنا گاوالدا 3.1 17 صفحۀ 100 تقریباً بیس سالش است- همان سن مأیوسکنندهای که در آن حس میکنی همهچیز ممکن است. سن چشماندازها و توهمات. سن ضربههایی که از اینسو و آنسو به تو وارد میشود. 0 1 ساراطلائی 1403/9/1 دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد آنا گاوالدا 3.1 17 صفحۀ 90 گویی منتظر مرگ است و طی این رفت و آمد های تمام نشدنیِ پایان هفته، همیشه غمگین است... 0 1 ساراطلائی 1403/8/21 دن کیشوت جلد 1 میگل د. سروانتس 4.1 24 صفحۀ 100 زن مانند شیشه شکننده است ولی نباید در مقام امتحان برآمد که میشکند یا نه، چون هر اتفاقی ممکن است بیفتد؛» «و چون شکستن آن متحمل است، جنون محض است که کسی خطر شکستن چیزی را متحمل شود که تکههای آن دیگر به هم جوش نخواهند خورد 0 2 ساراطلائی 1403/7/28 خوشه های خشم جان اشتاین بک 4.3 66 صفحۀ 90 بله، باید حرف زد. بعضیوقتها آدم غصهدار باید حرف بزنه تا غصهرو از دلش بریزه بیرون. بعضیوقتها کسی که خیال آدمکشی داره راجع به قتل حرف میزنه و بعد هم کسی رو نمیکشه و راحت میشه. 0 3 ساراطلائی 1403/5/1 انجمن شاعران مرده ان.اچ. کلاین بام 4.1 110 صفحۀ 66 0 10 ساراطلائی 1403/4/4 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 75 صفحۀ 15 0 0 ساراطلائی 1403/4/4 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 75 صفحۀ 15 0 0 ساراطلائی 1403/4/4 فتح خون سید مرتضی آوینی 4.7 75 صفحۀ 15 نه عجب اگر در شهرِ کوران، خورشید را دشنام دهند و تاریکی را پرستش کنند! 0 8 ساراطلائی 1403/3/8 نیمه تاریک ماه (داستانهای کوتاه) هوشنگ گلشیری 4.3 9 صفحۀ 100 خوبی زندگی بیشتر در این است که یک مرگی هم در انتهاش هست. 1 31 ساراطلائی 1403/2/15 وقتی که برگشتم، خانه باش الچین صفرلی 2.3 3 صفحۀ 86 0 5 ساراطلائی 1403/1/30 قیدار رضا امیرخانی 4.0 128 صفحۀ 31 0 3 ساراطلائی 1403/1/10 اوسنه ی گوهرشاد سعید تشکری 3.5 16 صفحۀ 2 2 6 ساراطلائی 1403/1/4 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.7 106 صفحۀ 20 ما هرگز از آنچه نمیدانستیم و از کسانی که نمیشناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغات آشنایی هاست. 0 4