بریدههای کتاب پگاه اختردانش پگاه اختردانش 6 ساعت پیش سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 3.7 1 صفحۀ 465 فردینان، متوجه این مسئله نشدی که از منظر عقل مدرن دیگه هیچ تفاوتی یین چیزها وجود نداره؟ دیگه هیچی سفید نیست! دیگه هیچی سیاه نیست! همهچی قروقاتی شده. رویکرد جدید اینه! مد روز! وقتشه آغاز عصر هرج و مرج روانی رو اعلام کنیم! 0 0 پگاه اختردانش 1404/3/30 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 3.7 1 صفحۀ 250 همان داستان همیشگی.. همیشه پرتم میکردند به دل شب! -اخم هات رو وا کن فردینان. اینقدر از همهجا با تیپا بیرونت میکنن که بالاخره یه روز یه چیزی پیدا میکنی که همهی این عوضیها رو به وحشت میندازه. اون چیز حتما توی انتهای شبه! 0 2 پگاه اختردانش 1404/3/25 ندبه [نمایشنامه] بهرام بیضایی 4.4 10 صفحۀ 17 این چه کلمهایست! «حق» دیگر کدام است؟ نکند در آن دردسری باشد؟ 0 5 پگاه اختردانش 1404/3/19 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 60 صفحۀ 184 تا به حال آنها را ندیده بود، زیرا روحش در جای دیگری بود. و نگاه آدمی نیز، به جایی میرود که روحش آنجاست. 0 5 پگاه اختردانش 1404/3/1 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 60 صفحۀ 56 قرن حاضر را مسخره میکردند، و این، لازمه ادراک چگونگی آن بود. 0 5 پگاه اختردانش 1404/2/20 تنهایی پر هیاهو بهومیل هرابال 3.3 3 صفحۀ 75 و دخترک خواه در مایدانک در کورههای آدمسوزی در آتش سوخته باشد، و یا گرفتار اتاقهای گاز آشویتس شده باشد. «دیگر هیچوقت بر نخواهد گشت….» 0 2 پگاه اختردانش 1404/2/19 تنهایی پر هیاهو بهومیل هرابال 3.3 3 صفحۀ 55 كولى هاى امروز كه تنها دو نسل از آنها در پراگ زندگی كرده است، هر جاكه كارمى كنند شعلهی مراسم محلى برپا مى كنند، آتشی فقط براى لذت بردن از صداى آن. فروغ قطعه هاى بريده شده چوب مثل خندهاى كودكانه، نمادى از ابديتى كه از انديشه بشرى بيشى دارد، آتش آزاد، يک هديه از آسمان، یک نشانهی زنده از عناصرى كه از جانوران جهان ناديده گرفتهاند، آتشی در گودال هاى پراگ كه چشم و روح پرسهزنان را گرم مى كند و چشم و روح دستها را، وقتى هوا سرد است. 0 0 پگاه اختردانش 1404/1/21 بینوایان (ج۱) جلد 1 ویکتور هوگو 4.6 38 صفحۀ 787 بعضی عوامل انسانی رو به مجهول دارند؛ اینها عبارتند از فکر، رویا، نماز. عالم مجهول یک اقیانوس است. وجدان چیست؟ قطب نمای عالم مجهول است. فکر، رویا و نماز در آن عالم به مثابه اشعه بزرگ اسرارآمیزی هستند، محترمشان شماریم. «این نورافشانی های محتشم جان آدمی به کجا میروند؟» 0 1
بریدههای کتاب پگاه اختردانش پگاه اختردانش 6 ساعت پیش سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 3.7 1 صفحۀ 465 فردینان، متوجه این مسئله نشدی که از منظر عقل مدرن دیگه هیچ تفاوتی یین چیزها وجود نداره؟ دیگه هیچی سفید نیست! دیگه هیچی سیاه نیست! همهچی قروقاتی شده. رویکرد جدید اینه! مد روز! وقتشه آغاز عصر هرج و مرج روانی رو اعلام کنیم! 0 0 پگاه اختردانش 1404/3/30 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 3.7 1 صفحۀ 250 همان داستان همیشگی.. همیشه پرتم میکردند به دل شب! -اخم هات رو وا کن فردینان. اینقدر از همهجا با تیپا بیرونت میکنن که بالاخره یه روز یه چیزی پیدا میکنی که همهی این عوضیها رو به وحشت میندازه. اون چیز حتما توی انتهای شبه! 0 2 پگاه اختردانش 1404/3/25 ندبه [نمایشنامه] بهرام بیضایی 4.4 10 صفحۀ 17 این چه کلمهایست! «حق» دیگر کدام است؟ نکند در آن دردسری باشد؟ 0 5 پگاه اختردانش 1404/3/19 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 60 صفحۀ 184 تا به حال آنها را ندیده بود، زیرا روحش در جای دیگری بود. و نگاه آدمی نیز، به جایی میرود که روحش آنجاست. 0 5 پگاه اختردانش 1404/3/1 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 60 صفحۀ 56 قرن حاضر را مسخره میکردند، و این، لازمه ادراک چگونگی آن بود. 0 5 پگاه اختردانش 1404/2/20 تنهایی پر هیاهو بهومیل هرابال 3.3 3 صفحۀ 75 و دخترک خواه در مایدانک در کورههای آدمسوزی در آتش سوخته باشد، و یا گرفتار اتاقهای گاز آشویتس شده باشد. «دیگر هیچوقت بر نخواهد گشت….» 0 2 پگاه اختردانش 1404/2/19 تنهایی پر هیاهو بهومیل هرابال 3.3 3 صفحۀ 55 كولى هاى امروز كه تنها دو نسل از آنها در پراگ زندگی كرده است، هر جاكه كارمى كنند شعلهی مراسم محلى برپا مى كنند، آتشی فقط براى لذت بردن از صداى آن. فروغ قطعه هاى بريده شده چوب مثل خندهاى كودكانه، نمادى از ابديتى كه از انديشه بشرى بيشى دارد، آتش آزاد، يک هديه از آسمان، یک نشانهی زنده از عناصرى كه از جانوران جهان ناديده گرفتهاند، آتشی در گودال هاى پراگ كه چشم و روح پرسهزنان را گرم مى كند و چشم و روح دستها را، وقتى هوا سرد است. 0 0 پگاه اختردانش 1404/1/21 بینوایان (ج۱) جلد 1 ویکتور هوگو 4.6 38 صفحۀ 787 بعضی عوامل انسانی رو به مجهول دارند؛ اینها عبارتند از فکر، رویا، نماز. عالم مجهول یک اقیانوس است. وجدان چیست؟ قطب نمای عالم مجهول است. فکر، رویا و نماز در آن عالم به مثابه اشعه بزرگ اسرارآمیزی هستند، محترمشان شماریم. «این نورافشانی های محتشم جان آدمی به کجا میروند؟» 0 1