بریدههای کتاب فریده چناری فریده چناری 1403/7/16 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 7 صفحۀ 82 این زن بیست و شش سال داشت. در چنین سن و سالی روح آدمی پر است از آرزوها و امیال شاعرانه ولی وقتی بداند که مرگ تنها علاج درد اوست، با آغوش باز به استقبالش میشتابد، اما مرگ برای جوانان ناز و کرشمه دارد. 0 2 فریده چناری 1403/7/15 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 7 صفحۀ 46 بدبختی نیز مانند خوشبختی واقعی انسان را به تفکر وامیدارد. 0 3 فریده چناری 1403/7/7 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 7 صفحۀ 13 پدر آهی کشید و گفت: "آه! طفل نازپرورده! رئوفترین قلبها گاهی خیلی بیرحم میشوند. آیا تمام زندگی خود را وقف شما کردن، جز فکر شما فکری در سر نداشتن، وسایل سعادت و رفاه شما را فراهم کردن، امیال خود را فدای هوسهای شما کردن، شما را پرستیدن، خون و جان خود را برای شما نثار کردن، آیا این ها همه به هیچ شمرده میشود؟! افسوس که چنین است! همهی اینها را با بیاعتنایی تلقی میکنید و با بیقیدی میپذیرید. برای آنکه بتوان از تبسمهای شما برخوردار شد و محبت حقارتآمیز شما را جلب کرد، باید قدرت خداوندی داشت. آخرالامر، دیگری فرا میرسد: معشوقی، شوهری که قلب شما را از ما میرباید." 0 1 فریده چناری 1403/6/4 مهمانگاه | پانزده روایت از روضههایی که زندگی میکنیم جمعی از نویسندگان 3.9 19 صفحۀ 84 برای منِ امروز، برای منی که سالها میان امواج شریعتی زیستم و بعد به روایت بیتفسیر مقاتل دست اول پناه بردم، برای من همین بس که اگر میخواهم در برابر ظلم و ستم و تباهی بایستم، و اگر لحظهای نزدیک بود گرفتار چاه ویل ستمگری و ظلم به انسانی و حتی حیوانی و نباتی شوم و لحظهای به شک و تردید بیفتم، به حسین بن علی نگاهی بیندازم و ببینم آیا به او و یارانش بیشتر شبیه و نزدیکم یا به آنها که در برابرش ایستادهاند. و چه دلخوشیای بهتر از اینکه شبیه او باشم، حتی اگر نه پا جا پای او گذاشته باشم؟ کم نیست و زیاد است. 0 2 فریده چناری 1403/6/4 مهمانگاه | پانزده روایت از روضههایی که زندگی میکنیم جمعی از نویسندگان 3.9 19 صفحۀ 68 به گمانم آغوشْ دستور زبانِ بسیاری از زنهاست. زنها سر و سِرّ بیشتری با آغوش دارند. بیشتر آن را بلدند و بیشتر به کارش میگیرند. 0 2 فریده چناری 1403/6/2 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 37 صفحۀ 255 عشق تند میگذرد، مانند کودکی است که اصرار دارد بر راهی که از آن عبور میکند نشانههای ویرانی به جا گذارد. 3 6 فریده چناری 1403/5/30 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 37 صفحۀ 222 چیز غریبی است! مرگ بدون آنکه با ما مشورت کند به سراغ ما میآید. 0 54 فریده چناری 1402/12/22 شیطان لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.0 44 صفحۀ 11 معمولا گمان میکنند که سالمندان محافظهکارند و جوانان نو جو. اما این تصور کاملا درست نیست. در بیشتر موارد جوانان محافظهکارتر میشوند. آنها میخواهند زندگی کنند و نمیدانند به چه شیوه، و فرصت ندارند فکر کنند و بهترین شیوهی زندگی را بیابند و طریقی را سرمشق اختیار میکنند که گذشتگان داشتند. 0 15 فریده چناری 1402/11/16 همزاد فیودور داستایفسکی 3.6 35 صفحۀ 35 بعضی هستند، آقایان، که راههای کج و بیراهه را دوست ندارند و فقط برای بالماسکه صورتک بر چهره میزنند. بعضی هستند که مهمترین رسالت انسان را در برقانداختن کف اتاق و به اصطلاح به کار بردن "دستمال ابریشمی" نمیشمارند. بله، آقایان، بعضی هستند که نهایت سعادت خود را در مثلا پوشیدن شلوار خوشدوخت نمیدانند و خلاصه آدمهایی هستند که از خوشرقصی بیهوده و مثل پروانه دور این و آن گشتن و شیرینزبانی و تملقگویی خوششان نمیآید و به جایی که دعوت نشدهاند نمیروند و مخصوصا در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت نمیکنند. این خلاصهی مطلبی بود که میخواستم به شما بگویم. والسلام! اجازه بفرمایید مرخص شوم... . 0 21 فریده چناری 1402/11/1 شوهر باشی فیودور داستایفسکی 3.7 22 صفحۀ 147 افکار والا بیشتر از احساسات والا سرچشمه میگیرند تا از هوش سرشار. 0 36 فریده چناری 1402/10/26 شوهر باشی فیودور داستایفسکی 3.7 22 صفحۀ 38 هنوز دو ماه از جداییشان نگذشته بود که در پترزبورگ آن پرسشِ تا ابد بیپاسخ به سراغش آمد: آیا واقعا این زن را دوست داشت یا همهی اینها تنها یک "تلاطم" بود؟ و این پرسش بههیچوجه از سر سبک مغزی یا تحت تأثیر شوری نبود که به تازگی به جانش افتاده بود. 0 33 فریده چناری 1402/10/26 شوهر باشی فیودور داستایفسکی 3.7 22 صفحۀ 34 من از منابع موثقی شنیدهام که حقیقتا بیماری مهلکی دارد! همان رفیق شش سالهام! آه، آلکسی ایوانوویچ، همانطور که گفتم و باز هم تکرار میکنم، در چنین حال و هوایی آدم دلش میخواهد فرو برود توی زمین. به خدا راست میگویم! اما لحظهای بعد تنها به این فکر میکنی که یکی از آن به اصطلاح شاهدان و همدستان قدیمی را پیدا کنی و در آغوش بگیری، حالا هر کسی که میخواهد باشد، آن هم تنها برای آنکه گریه کنی، یعنی صرفا برای گریه کردن و نه هیچ چیز دیگری... . 0 8 فریده چناری 1402/10/15 شوهر باشی فیودور داستایفسکی 3.7 22 صفحۀ 8 طبعا این موضوع را به شوخی با او در میان گذاشت و چنین پاسخ گرفت که تغییر یا حتی تناوب افکار و هیجانات در بیخوابیهای شبانه، و به طور کلی در شبها، مسئلهای رایج در میان کسانی است که "اندیشهها و احساسات نیرومندی دارند". 0 17
بریدههای کتاب فریده چناری فریده چناری 1403/7/16 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 7 صفحۀ 82 این زن بیست و شش سال داشت. در چنین سن و سالی روح آدمی پر است از آرزوها و امیال شاعرانه ولی وقتی بداند که مرگ تنها علاج درد اوست، با آغوش باز به استقبالش میشتابد، اما مرگ برای جوانان ناز و کرشمه دارد. 0 2 فریده چناری 1403/7/15 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 7 صفحۀ 46 بدبختی نیز مانند خوشبختی واقعی انسان را به تفکر وامیدارد. 0 3 فریده چناری 1403/7/7 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 7 صفحۀ 13 پدر آهی کشید و گفت: "آه! طفل نازپرورده! رئوفترین قلبها گاهی خیلی بیرحم میشوند. آیا تمام زندگی خود را وقف شما کردن، جز فکر شما فکری در سر نداشتن، وسایل سعادت و رفاه شما را فراهم کردن، امیال خود را فدای هوسهای شما کردن، شما را پرستیدن، خون و جان خود را برای شما نثار کردن، آیا این ها همه به هیچ شمرده میشود؟! افسوس که چنین است! همهی اینها را با بیاعتنایی تلقی میکنید و با بیقیدی میپذیرید. برای آنکه بتوان از تبسمهای شما برخوردار شد و محبت حقارتآمیز شما را جلب کرد، باید قدرت خداوندی داشت. آخرالامر، دیگری فرا میرسد: معشوقی، شوهری که قلب شما را از ما میرباید." 0 1 فریده چناری 1403/6/4 مهمانگاه | پانزده روایت از روضههایی که زندگی میکنیم جمعی از نویسندگان 3.9 19 صفحۀ 84 برای منِ امروز، برای منی که سالها میان امواج شریعتی زیستم و بعد به روایت بیتفسیر مقاتل دست اول پناه بردم، برای من همین بس که اگر میخواهم در برابر ظلم و ستم و تباهی بایستم، و اگر لحظهای نزدیک بود گرفتار چاه ویل ستمگری و ظلم به انسانی و حتی حیوانی و نباتی شوم و لحظهای به شک و تردید بیفتم، به حسین بن علی نگاهی بیندازم و ببینم آیا به او و یارانش بیشتر شبیه و نزدیکم یا به آنها که در برابرش ایستادهاند. و چه دلخوشیای بهتر از اینکه شبیه او باشم، حتی اگر نه پا جا پای او گذاشته باشم؟ کم نیست و زیاد است. 0 2 فریده چناری 1403/6/4 مهمانگاه | پانزده روایت از روضههایی که زندگی میکنیم جمعی از نویسندگان 3.9 19 صفحۀ 68 به گمانم آغوشْ دستور زبانِ بسیاری از زنهاست. زنها سر و سِرّ بیشتری با آغوش دارند. بیشتر آن را بلدند و بیشتر به کارش میگیرند. 0 2 فریده چناری 1403/6/2 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 37 صفحۀ 255 عشق تند میگذرد، مانند کودکی است که اصرار دارد بر راهی که از آن عبور میکند نشانههای ویرانی به جا گذارد. 3 6 فریده چناری 1403/5/30 بابا گوریو اونوره دو بالزاک 4.1 37 صفحۀ 222 چیز غریبی است! مرگ بدون آنکه با ما مشورت کند به سراغ ما میآید. 0 54 فریده چناری 1402/12/22 شیطان لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.0 44 صفحۀ 11 معمولا گمان میکنند که سالمندان محافظهکارند و جوانان نو جو. اما این تصور کاملا درست نیست. در بیشتر موارد جوانان محافظهکارتر میشوند. آنها میخواهند زندگی کنند و نمیدانند به چه شیوه، و فرصت ندارند فکر کنند و بهترین شیوهی زندگی را بیابند و طریقی را سرمشق اختیار میکنند که گذشتگان داشتند. 0 15 فریده چناری 1402/11/16 همزاد فیودور داستایفسکی 3.6 35 صفحۀ 35 بعضی هستند، آقایان، که راههای کج و بیراهه را دوست ندارند و فقط برای بالماسکه صورتک بر چهره میزنند. بعضی هستند که مهمترین رسالت انسان را در برقانداختن کف اتاق و به اصطلاح به کار بردن "دستمال ابریشمی" نمیشمارند. بله، آقایان، بعضی هستند که نهایت سعادت خود را در مثلا پوشیدن شلوار خوشدوخت نمیدانند و خلاصه آدمهایی هستند که از خوشرقصی بیهوده و مثل پروانه دور این و آن گشتن و شیرینزبانی و تملقگویی خوششان نمیآید و به جایی که دعوت نشدهاند نمیروند و مخصوصا در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت نمیکنند. این خلاصهی مطلبی بود که میخواستم به شما بگویم. والسلام! اجازه بفرمایید مرخص شوم... . 0 21 فریده چناری 1402/11/1 شوهر باشی فیودور داستایفسکی 3.7 22 صفحۀ 147 افکار والا بیشتر از احساسات والا سرچشمه میگیرند تا از هوش سرشار. 0 36 فریده چناری 1402/10/26 شوهر باشی فیودور داستایفسکی 3.7 22 صفحۀ 38 هنوز دو ماه از جداییشان نگذشته بود که در پترزبورگ آن پرسشِ تا ابد بیپاسخ به سراغش آمد: آیا واقعا این زن را دوست داشت یا همهی اینها تنها یک "تلاطم" بود؟ و این پرسش بههیچوجه از سر سبک مغزی یا تحت تأثیر شوری نبود که به تازگی به جانش افتاده بود. 0 33 فریده چناری 1402/10/26 شوهر باشی فیودور داستایفسکی 3.7 22 صفحۀ 34 من از منابع موثقی شنیدهام که حقیقتا بیماری مهلکی دارد! همان رفیق شش سالهام! آه، آلکسی ایوانوویچ، همانطور که گفتم و باز هم تکرار میکنم، در چنین حال و هوایی آدم دلش میخواهد فرو برود توی زمین. به خدا راست میگویم! اما لحظهای بعد تنها به این فکر میکنی که یکی از آن به اصطلاح شاهدان و همدستان قدیمی را پیدا کنی و در آغوش بگیری، حالا هر کسی که میخواهد باشد، آن هم تنها برای آنکه گریه کنی، یعنی صرفا برای گریه کردن و نه هیچ چیز دیگری... . 0 8 فریده چناری 1402/10/15 شوهر باشی فیودور داستایفسکی 3.7 22 صفحۀ 8 طبعا این موضوع را به شوخی با او در میان گذاشت و چنین پاسخ گرفت که تغییر یا حتی تناوب افکار و هیجانات در بیخوابیهای شبانه، و به طور کلی در شبها، مسئلهای رایج در میان کسانی است که "اندیشهها و احساسات نیرومندی دارند". 0 17