بریده‌های کتاب Della

" مسئله این نیست که انسان با چه توانایی هایی به دنیا می‌آید بلکه این است که از آن توانایی ها چگونه بهره می‌گیرد‌"

"خصومت اغلب چیزی جز تجلی بیرونی آشفتگی درونی نیست."

"اگر دلیلی برای زندگی داشته باشی، تقریباً هر ناملایمتی را می‌توانی تحمل کنی. زندگی مفید حتی در بطن دشواری ها، می‌تواند بی‌اندازه رضایت بخش باشد. اما زندگی بیهوده، با هر میزان از رفاه، مصیبتی وحشتناک است."

«فهمیدم اون چیزی که می‌خوایم، خیلی کم پیش می‌آد همون چیزی باشه که بهش نیاز داریم. و اون چیزی که بهش نیاز داریم، تقریبا هیچوقت همون چیزی نیست که می‌خوایم‌»

«گاهی اون چیزی که فکر می کنیم بَده، آخرش خوب می‌شه و اون چیزی که همیشه خواهانش بودیم، در نهایت بهمون آسیب می‌زنه»

«شخصیت‌ها نه آنقدر زنده‌اند که زندگی کنند و نه آنقدر مرده‌اند که به زنده‌ها فکر نکنند. فقط منتظر نوبتشان هستند.»

بی اشتهایی چه بسا بدترین دردهاست. وقتی سیر به دنیا می‌آین، قبل از اینکه فریاد بزنین دهنتون رو پرِ خوراکی می‌کنن، پیش از اینکه درخواست کنین بوسه می‌گیرین، قبل از این‌که پول درآرین خرج می‌کنین، اینا آدم رو خیلی اهل مبارزه بار نمی‌آره. برای ما بی‌اقبال ها، چیزی که زندگی رو اشتهاآور می‌کنه اینه که پر از چیزهاییه که ما نداریم. زندگی برای این زیباست که بالاتر از حد امکانات ماست.

دیگران تنها زمانی می‌توانند واقعیت شمارا بسازند که تو خودت آن را خلق نکنی.

اگر کسی از درد درس بگیرد ، تجربه درد می تواند یک هدیه باشد.

خودت رو در حال ورود به دریایی از تغییرات توی زندگی در نظر بگیر و چیزهایی رو انتخاب کن که قبلا انتخاب نکردی؛ سعی کن وارد موقعیت ها بشی، حتی اون هایی که می دونی به شکست ختم می‌شن، فقط برای اینکه شکست رو تجربه کنی.

زندگی یعنی بهتر شدن و بدتر شدن و دوباره بهتر شدن، پس بدتر شدن یک بخش طبیعی از زندگی است و من فقط باید یاد بگیرم که با آن کنار بیایم.

“Survivors, Ana. Survivors. We’re survivors.”

مردم همیشه یک دروغ ساده را به یک حقیقت پیچیده ترجیح می‌دهند، چون دروغ یک مزیت شکست ناپذیر دارد: حقیقت باید همیشه نشان دهنده ی واقعیت باشد، درحالی که دروغ فقط باید به آسانی باورکردنی باشد.