بریدههای کتاب حکمتها و اندرزها FaMoSa 1403/8/14 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 61 دین در مورد استفاده از غرایزی که در وجود انسان هست مخالفت نمیکند، یعنی نمیگوید انسان باید سرچشمه همه میلها و خواهشهای نفس را با یک ریاضتها و تحمل مشقتهای بخصوص به طور کلی قلع و قمع نماید، زیرا همانطوری که اعضای بدن از قبیل دست و پا و چشم و گوش و قلب و ریه و کبد هر کدام برای یک حکمت خاصی آفریده شده است و اگر نباشد انسان فانی میشود یا خلقتش ناقص میماند، همچنین است غرایز و سرچشمههای میلها و خواهشهای نفسانی انسان، هر یک برای منظور خاصی که در بقا و حیات شخص یا بقا و حیات نوع مؤثر است آفریده شده. همان طوری که در علم وظایفالاعضاء به ثبوت رسیده که در ساختمان جسمانی انسان کوچکترین عضو بیفایده وجود ندارد، در روانشناسی نیز ثابت شده است که در ساختمان روانی و روحی انسان نیز قوّهای نیست که بیثمر باشد و لازم باشد او را از بین برد و قلع و قمع نمود. دین هم چنین دستوری نمیدهد، معنای تقوا هم این نیست. 0 1 FaMoSa 1403/8/14 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 13 با آن که در آن اوقات روابط سیاسی ایران و یونان به واسطه بروز یک سلسله جنگها تیره بوده و ایران خصم یونان به شمار میآمده،در باب ایرانیان و ارزشی که برای مقام ارجمند اخلاق قائلند میگوید: ایرانیان در هر کسی که صفات نیک مییابند به دیده احترام مینگرند، هرچند که دشمنشان باشد. کوروش میگوید: ایرانیان صفات نیک خود را با تمام ثروت شام و آشور برابر نمیکنند. از همه مهمتر و بالاتر شهادت وجود مقدس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است به پاک فطرتی ایرانیان، آنجا که میفرماید:لَو کانَ الْعِلْمُ مَنوطا بِالثُّرَیا لَنالَهُ أیدی رِجالٍ مِنْ فارسَ1و بعدها تاریخ گواه این گفتار شد.ایرانیان بیش از سایر ملل از دیانت مقدسه اسلام استقبال کردند و آن را با جان و دل پذیرفتند،هیچ ملتی ـ حتی خود اعراب ـ به این اندازه استقبال نکردند.غالب تألیفات و تصنیفات مفیدی که در رشتههای مختلف علوم اسلامی شده،از ادبیات نثرو نظم،فقه،حدیث،کلام،منطق،فلسفه،به وسیله رجال دانشمند و متدین ایرانی اسلامی شده.مخصوصا ایرانیان از ابتدا به اخلاص و ارادت نسبت به خاندان پیغمبر صلّی الله علیه وآله وآل علی علیهالسلام معروف بودهاند. 0 1 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 122 پیغمبر فرمود: «صبر نصف ایمان است» و نیز فرمود: «نسبت صبر و ایمان نسبت سر و بدن است» زیرا که صبر به معنی خودداری و تسلط بر نفس است و منظور از ایمان همین فایده است. اشخاصی که دارای صبر و ثبات و استقامت باشند، دارای شخصیت بزرگ اخلاقی و عظمت روحی خواهند بود. اگر شخص در هنگام رو آوردن ناملایمات از قبیل فقر و مرض و جنگ نتواند صبر کند، خود را پست و زبون [کرده] و شخصیت خود را از دست خواهد داد. یکی از اسرار موفقیت حسین علیهالسلام در منظور مقدس خود صبر و استقامتی است که زنان و فرزندان آن حضرت از خود بروز دادند. چه بسا اشخاصی که کارهای بزرگ انجام دادهاند اما پس از آنها فرزندان و اخلافشان زحمات آنها را به هدر دادهاند. اما از زنان و فرزندان حسین و زنان یاورانش که در حدود شصت نفر بودند و انواع مصیبتها و سختیها دیدند یک کلمه سست یا رفتار مخالف اخلاق دیده نشد و این خود بزرگترین دلیل بر ایمان محکم و تقوا و فضیلت این خانواده است. 0 1 ژیان اخوان 1403/12/19 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 33 مربی یعنی کسی که متصدی بهداشت روحی جامعه است استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج 2، ص33 0 1 آسد عباس 1404/1/23 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 89 اعمال انسان طفیلی روحیه انسان است 0 2 مشتاق شهادت 1402/12/20 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 203 روزه مشق و تمرین خودداری و پرهیزکاری و تسلط بر نفس است. مشق و تمرین اگر منظم و متوالی باشد آثار شگفت دارد، عادت و ملکه ایجاد میکند استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج 2، ص203 0 2 خانم کاف🌻 1403/5/16 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 26 سعادتها و موفقیتهایی که نصیب بسیاری از افراد شده و میشود، بیش از آن مقدار که مربوط به استعداد و لیاقت آنها باشد، مربوط به هوشیاری و بیداری و استفاده کردن از فرصتهاست، و همچنین بدبختیها و محرومیتهای دسته دیگر بیشتر به واسطه هدر دادن وقتها و از کف دادن فرصتهاست نه از بیلیاقتی و بیاستعدادی. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/19 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 92 برای انسان هیچ نعمتی بالاتر و برتر از حکمت نیست و هیچ دردی بالاتر از جهالت نیست. 0 1 ژیان اخوان 1403/12/20 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 89 دیگر آن که اساس اصلی سعادتمندی، روحیه عالی و اخلاق فاضله است و اساس بدبختی و بیچارگی رذایل روحی و اعمال ناشایست است و خلاصه منبع و سرچشمه سعادت یا شقاوت در داخل وجود خود مردم است نه در بیرون. 0 1 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 194 اسراف وقت از اسراف مال زیانبارتر است، زیرا مال قابل جبران و تدارک است اما وقت و زمان قابل تدارک نیست. ساعتها و روزها و ماهها و سالها بدون یک لحظه توقف بر ما میگذرند و اینها قطعاتی است که مستمرآ از عمر ما جدا میگردد و دیگر قابل وصل شدن نمیباشد. ارزش هر چیز برای انسان وابسته به دو چیز است: یکی مقدار اثری که در سعادت زندگی دارد، یکی دیگر فراوانی و یا کمیابی آن چیز. به هر اندازه که یک چیز مؤثرتر و کمیابتر بوده باشد قیمت و ارزش بیشتر پیدا میکند. وقت و زمان پر ارزشترین سرمایههای انسانی است، اما چون افراد بشر غالبا به اهمیت آن پی نبردهاند آن را به رایگان از دست میدهند. زندگی ما نشان میدهد که برای وقت ارزش قائل نیستیم، زیرا هنگامی که «وقتی» از خود یا دیگران تلف میکنیم، به ذهن ما خطور نمیکند که سرمایهای از خود یا از دیگری تلف کردهایم. 0 3 FaMoSa 1403/8/14 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 60 تسلط عقلانی بر احساسات و خواهشهای نفس، همان است که در لسان دین «تقوا» نامیده شده. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در ضمن یک خطبه مفصل که در نهجالبلاغه ضبط شده میفرماید: ألا وَ اِنَّ التَّقْوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیها راکبُها... ألا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیلٌ شُمُسٌ...[1] یعنی بدانید که تقوا مانند مرکب رام و راهواری است که صاحبش بر او سوار باشد، و بدانید که لغزشها و گناهان مانند اسبهای چموش و سرکشی است که اختیار را از کف صاحبشان ربوده و به هر طرف که خود میل دارند میروند. قرآن کریم در سوره مریم میفرماید : وَ اِنْ مِنْکمْ اِلّا وارِدُها کانَ عَلی رَبِّک حَتْمآ مَقْضِیآ ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا یعنی هیچ فردی نیست مگر آنکه وارد دوزخ خواهد شد و این حکم از طرف خداوند قطعی و حتمی و تخلّفناپذیر است؛ فقط کسانی از آن آتش فروزان نجات پیدا میکنند که با تقوا بودهاند، یعنی در دنیا خود را از آتش شعلهور و سوزان شهوات نفسانی بر کنار داشتهاند. 0 2 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 63 افلاطون، فیلسوف معروف یونانی، جمیع معلومات و معارف انسان را فطری میدانسته و معتقد بوده است که رو ح انسان پیش از آن که به بدن تعلق بگیرد در ازل موجود بوده و بالفعل همه چیز را میدانسته، لکن پس از آن که به بدن تعلق گرفت معلوماتش از یاد میرود و آنچه در دنیا به خیال خود کسب علم میکند در حقیقت علم جدیدی نیست، بلکه یادآوری معلومات پیش است، از این جهت علوم ما همه تذکر است. 0 1 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 162 آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار که تواند که دهد میوه الوان از چوب یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار عقل حیران شود از خوشه زرین عنب فهم عاجز شود از حقّه یاقوت انار پاک و بیعیب خدایی که به تقدیر عزیز ماه و خورشید مسخّر کند و لیل و نهار کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند نه همه مستمعی فهم کند این اسرار 0 3 خانم کاف🌻 1403/5/17 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 33 دیانت مقدسه اسلام اگر خالی از هر گونه تحریفی تعلیماتش اجرا شود و پایه برنامه تربیتی قرار بگیرد، بهترین ضامن سعادت جامعه ماست. 0 1 محدثه حسنی 1403/6/3 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 39 مهمترین و اساسیترین مسائل دینی توحید است که پایه و اساس به شمار میرود. اگر مجموعه احکام و دستورها و اصول و فروع دین را به درختی تشبیه کنیم دارای ریشه و تنه و شاخهها و برگها، توحید را باید ریشه آن درخت بدانیم. 0 1 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 93 حکمت یعنی دریافتن حقایق زندگی و راه راست حیات. خدا میفرماید: یؤْتِی الْحِکمَةَ مَنْ یشاءُ وَ مَنْ یؤْتَ الْحِکمَةَ فَقَدْ اُوتِی خَیرآ کثیرآ[1] یعنی خداوند به آن کس که بخواهد حکمت و علم به حقایق امور میآموزد و آن کس که به او حکمت داده شود خیر بسیاری به او داده شده. جهالت که در مقابل حکمت است بر دو قسم است: بسیط و مرکب. جهل بسیط آن است که انسان از مطلبی بیخبر باشد اما خودش به بیخبری و جهالت خود آگاه است. این قسم جهالت چندان خطرناک نیست زیرا مقرون به یک حکمت است، یعنی آگاهی به جهالت و نادانی. میگویند: «لا ادری نصف العلم» یعنی دانایی و اعتراف به این که نمیدانم، خود نیمی از دانایی است. اما جهل مرکب آن است که انسان حقیقت چیزی را نمیداند و یک عقیده غلطی درباره او پیدا کرده و خیال میکند که این موهوم ذهنی او حقیقت امر است. از اینجا به اهمیت نتیجه بعثت پیغمبران الهی میتوان پی برد. 0 1 سِد.میم.صاد 1403/12/8 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 104 0 1 محدثه حسنی 1403/6/19 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 134 علمای اجتماع می گویند یکی لز نشانه های انحطاط بلکه از نشانه های فنا و اضمحلال یک قومی این است که مقامات بزرگ و حساس آنها به دست افراد بی شخصیت و نالایق سپرده شود. 0 10 نفیسه سلطانی 1403/7/18 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 188 هر وسیله خوب آنگاه به حال بشر مفید است که خود بشر خوب باشد یعنی اخلاق عالی انسانی داشته باشد، و اگر روح و جان بشر خوب نشد همه وسایل خوب در راه تخریب و بدبختی بشریت به کار برده میشود. استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج 2، ص188 0 3 FaMoSa 1403/8/14 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 46 پیغمبر برتریهای نژادی و قومی را صریحا لغو نمود و فرمود: اَیهَا النّاسُ! کلُّکمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ، لا فَضْلَ لِعَرَبِی عَلی عَجَمِی اِلّا بِالتَّقْوی[2]. هیچ کس بر هیچ کس برتری ندارد مگر به وسیله تقوا و پرهیزکاری. 0 1
بریدههای کتاب حکمتها و اندرزها FaMoSa 1403/8/14 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 61 دین در مورد استفاده از غرایزی که در وجود انسان هست مخالفت نمیکند، یعنی نمیگوید انسان باید سرچشمه همه میلها و خواهشهای نفس را با یک ریاضتها و تحمل مشقتهای بخصوص به طور کلی قلع و قمع نماید، زیرا همانطوری که اعضای بدن از قبیل دست و پا و چشم و گوش و قلب و ریه و کبد هر کدام برای یک حکمت خاصی آفریده شده است و اگر نباشد انسان فانی میشود یا خلقتش ناقص میماند، همچنین است غرایز و سرچشمههای میلها و خواهشهای نفسانی انسان، هر یک برای منظور خاصی که در بقا و حیات شخص یا بقا و حیات نوع مؤثر است آفریده شده. همان طوری که در علم وظایفالاعضاء به ثبوت رسیده که در ساختمان جسمانی انسان کوچکترین عضو بیفایده وجود ندارد، در روانشناسی نیز ثابت شده است که در ساختمان روانی و روحی انسان نیز قوّهای نیست که بیثمر باشد و لازم باشد او را از بین برد و قلع و قمع نمود. دین هم چنین دستوری نمیدهد، معنای تقوا هم این نیست. 0 1 FaMoSa 1403/8/14 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 13 با آن که در آن اوقات روابط سیاسی ایران و یونان به واسطه بروز یک سلسله جنگها تیره بوده و ایران خصم یونان به شمار میآمده،در باب ایرانیان و ارزشی که برای مقام ارجمند اخلاق قائلند میگوید: ایرانیان در هر کسی که صفات نیک مییابند به دیده احترام مینگرند، هرچند که دشمنشان باشد. کوروش میگوید: ایرانیان صفات نیک خود را با تمام ثروت شام و آشور برابر نمیکنند. از همه مهمتر و بالاتر شهادت وجود مقدس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است به پاک فطرتی ایرانیان، آنجا که میفرماید:لَو کانَ الْعِلْمُ مَنوطا بِالثُّرَیا لَنالَهُ أیدی رِجالٍ مِنْ فارسَ1و بعدها تاریخ گواه این گفتار شد.ایرانیان بیش از سایر ملل از دیانت مقدسه اسلام استقبال کردند و آن را با جان و دل پذیرفتند،هیچ ملتی ـ حتی خود اعراب ـ به این اندازه استقبال نکردند.غالب تألیفات و تصنیفات مفیدی که در رشتههای مختلف علوم اسلامی شده،از ادبیات نثرو نظم،فقه،حدیث،کلام،منطق،فلسفه،به وسیله رجال دانشمند و متدین ایرانی اسلامی شده.مخصوصا ایرانیان از ابتدا به اخلاص و ارادت نسبت به خاندان پیغمبر صلّی الله علیه وآله وآل علی علیهالسلام معروف بودهاند. 0 1 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 122 پیغمبر فرمود: «صبر نصف ایمان است» و نیز فرمود: «نسبت صبر و ایمان نسبت سر و بدن است» زیرا که صبر به معنی خودداری و تسلط بر نفس است و منظور از ایمان همین فایده است. اشخاصی که دارای صبر و ثبات و استقامت باشند، دارای شخصیت بزرگ اخلاقی و عظمت روحی خواهند بود. اگر شخص در هنگام رو آوردن ناملایمات از قبیل فقر و مرض و جنگ نتواند صبر کند، خود را پست و زبون [کرده] و شخصیت خود را از دست خواهد داد. یکی از اسرار موفقیت حسین علیهالسلام در منظور مقدس خود صبر و استقامتی است که زنان و فرزندان آن حضرت از خود بروز دادند. چه بسا اشخاصی که کارهای بزرگ انجام دادهاند اما پس از آنها فرزندان و اخلافشان زحمات آنها را به هدر دادهاند. اما از زنان و فرزندان حسین و زنان یاورانش که در حدود شصت نفر بودند و انواع مصیبتها و سختیها دیدند یک کلمه سست یا رفتار مخالف اخلاق دیده نشد و این خود بزرگترین دلیل بر ایمان محکم و تقوا و فضیلت این خانواده است. 0 1 ژیان اخوان 1403/12/19 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 33 مربی یعنی کسی که متصدی بهداشت روحی جامعه است استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج 2، ص33 0 1 آسد عباس 1404/1/23 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 89 اعمال انسان طفیلی روحیه انسان است 0 2 مشتاق شهادت 1402/12/20 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 203 روزه مشق و تمرین خودداری و پرهیزکاری و تسلط بر نفس است. مشق و تمرین اگر منظم و متوالی باشد آثار شگفت دارد، عادت و ملکه ایجاد میکند استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج 2، ص203 0 2 خانم کاف🌻 1403/5/16 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 26 سعادتها و موفقیتهایی که نصیب بسیاری از افراد شده و میشود، بیش از آن مقدار که مربوط به استعداد و لیاقت آنها باشد، مربوط به هوشیاری و بیداری و استفاده کردن از فرصتهاست، و همچنین بدبختیها و محرومیتهای دسته دیگر بیشتر به واسطه هدر دادن وقتها و از کف دادن فرصتهاست نه از بیلیاقتی و بیاستعدادی. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/19 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 92 برای انسان هیچ نعمتی بالاتر و برتر از حکمت نیست و هیچ دردی بالاتر از جهالت نیست. 0 1 ژیان اخوان 1403/12/20 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 89 دیگر آن که اساس اصلی سعادتمندی، روحیه عالی و اخلاق فاضله است و اساس بدبختی و بیچارگی رذایل روحی و اعمال ناشایست است و خلاصه منبع و سرچشمه سعادت یا شقاوت در داخل وجود خود مردم است نه در بیرون. 0 1 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 194 اسراف وقت از اسراف مال زیانبارتر است، زیرا مال قابل جبران و تدارک است اما وقت و زمان قابل تدارک نیست. ساعتها و روزها و ماهها و سالها بدون یک لحظه توقف بر ما میگذرند و اینها قطعاتی است که مستمرآ از عمر ما جدا میگردد و دیگر قابل وصل شدن نمیباشد. ارزش هر چیز برای انسان وابسته به دو چیز است: یکی مقدار اثری که در سعادت زندگی دارد، یکی دیگر فراوانی و یا کمیابی آن چیز. به هر اندازه که یک چیز مؤثرتر و کمیابتر بوده باشد قیمت و ارزش بیشتر پیدا میکند. وقت و زمان پر ارزشترین سرمایههای انسانی است، اما چون افراد بشر غالبا به اهمیت آن پی نبردهاند آن را به رایگان از دست میدهند. زندگی ما نشان میدهد که برای وقت ارزش قائل نیستیم، زیرا هنگامی که «وقتی» از خود یا دیگران تلف میکنیم، به ذهن ما خطور نمیکند که سرمایهای از خود یا از دیگری تلف کردهایم. 0 3 FaMoSa 1403/8/14 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 60 تسلط عقلانی بر احساسات و خواهشهای نفس، همان است که در لسان دین «تقوا» نامیده شده. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در ضمن یک خطبه مفصل که در نهجالبلاغه ضبط شده میفرماید: ألا وَ اِنَّ التَّقْوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیها راکبُها... ألا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیلٌ شُمُسٌ...[1] یعنی بدانید که تقوا مانند مرکب رام و راهواری است که صاحبش بر او سوار باشد، و بدانید که لغزشها و گناهان مانند اسبهای چموش و سرکشی است که اختیار را از کف صاحبشان ربوده و به هر طرف که خود میل دارند میروند. قرآن کریم در سوره مریم میفرماید : وَ اِنْ مِنْکمْ اِلّا وارِدُها کانَ عَلی رَبِّک حَتْمآ مَقْضِیآ ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا یعنی هیچ فردی نیست مگر آنکه وارد دوزخ خواهد شد و این حکم از طرف خداوند قطعی و حتمی و تخلّفناپذیر است؛ فقط کسانی از آن آتش فروزان نجات پیدا میکنند که با تقوا بودهاند، یعنی در دنیا خود را از آتش شعلهور و سوزان شهوات نفسانی بر کنار داشتهاند. 0 2 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 63 افلاطون، فیلسوف معروف یونانی، جمیع معلومات و معارف انسان را فطری میدانسته و معتقد بوده است که رو ح انسان پیش از آن که به بدن تعلق بگیرد در ازل موجود بوده و بالفعل همه چیز را میدانسته، لکن پس از آن که به بدن تعلق گرفت معلوماتش از یاد میرود و آنچه در دنیا به خیال خود کسب علم میکند در حقیقت علم جدیدی نیست، بلکه یادآوری معلومات پیش است، از این جهت علوم ما همه تذکر است. 0 1 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 162 آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار که تواند که دهد میوه الوان از چوب یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار عقل حیران شود از خوشه زرین عنب فهم عاجز شود از حقّه یاقوت انار پاک و بیعیب خدایی که به تقدیر عزیز ماه و خورشید مسخّر کند و لیل و نهار کوه و دریا و درختان همه در تسبیحاند نه همه مستمعی فهم کند این اسرار 0 3 خانم کاف🌻 1403/5/17 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 33 دیانت مقدسه اسلام اگر خالی از هر گونه تحریفی تعلیماتش اجرا شود و پایه برنامه تربیتی قرار بگیرد، بهترین ضامن سعادت جامعه ماست. 0 1 محدثه حسنی 1403/6/3 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 39 مهمترین و اساسیترین مسائل دینی توحید است که پایه و اساس به شمار میرود. اگر مجموعه احکام و دستورها و اصول و فروع دین را به درختی تشبیه کنیم دارای ریشه و تنه و شاخهها و برگها، توحید را باید ریشه آن درخت بدانیم. 0 1 FaMoSa 1403/8/15 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 93 حکمت یعنی دریافتن حقایق زندگی و راه راست حیات. خدا میفرماید: یؤْتِی الْحِکمَةَ مَنْ یشاءُ وَ مَنْ یؤْتَ الْحِکمَةَ فَقَدْ اُوتِی خَیرآ کثیرآ[1] یعنی خداوند به آن کس که بخواهد حکمت و علم به حقایق امور میآموزد و آن کس که به او حکمت داده شود خیر بسیاری به او داده شده. جهالت که در مقابل حکمت است بر دو قسم است: بسیط و مرکب. جهل بسیط آن است که انسان از مطلبی بیخبر باشد اما خودش به بیخبری و جهالت خود آگاه است. این قسم جهالت چندان خطرناک نیست زیرا مقرون به یک حکمت است، یعنی آگاهی به جهالت و نادانی. میگویند: «لا ادری نصف العلم» یعنی دانایی و اعتراف به این که نمیدانم، خود نیمی از دانایی است. اما جهل مرکب آن است که انسان حقیقت چیزی را نمیداند و یک عقیده غلطی درباره او پیدا کرده و خیال میکند که این موهوم ذهنی او حقیقت امر است. از اینجا به اهمیت نتیجه بعثت پیغمبران الهی میتوان پی برد. 0 1 سِد.میم.صاد 1403/12/8 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 104 0 1 محدثه حسنی 1403/6/19 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 134 علمای اجتماع می گویند یکی لز نشانه های انحطاط بلکه از نشانه های فنا و اضمحلال یک قومی این است که مقامات بزرگ و حساس آنها به دست افراد بی شخصیت و نالایق سپرده شود. 0 10 نفیسه سلطانی 1403/7/18 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 188 هر وسیله خوب آنگاه به حال بشر مفید است که خود بشر خوب باشد یعنی اخلاق عالی انسانی داشته باشد، و اگر روح و جان بشر خوب نشد همه وسایل خوب در راه تخریب و بدبختی بشریت به کار برده میشود. استاد مطهری، حکمتها و اندرزها، ج 2، ص188 0 3 FaMoSa 1403/8/14 حکمتها و اندرزها جلد 2 مرتضی مطهری 4.8 4 صفحۀ 46 پیغمبر برتریهای نژادی و قومی را صریحا لغو نمود و فرمود: اَیهَا النّاسُ! کلُّکمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ، لا فَضْلَ لِعَرَبِی عَلی عَجَمِی اِلّا بِالتَّقْوی[2]. هیچ کس بر هیچ کس برتری ندارد مگر به وسیله تقوا و پرهیزکاری. 0 1