بریده‌های کتاب اتاقی از آن خود

رؤیای تأثیر گذاشتن بر دیگران را از سر بیرون کنید. دربارهٔ خودِ مسائل فکر کنید.

" اما آنها نمی توانند ادبیات را هم بخرند. ادبیات به روی همه باز است. به تو حتی اگر مامور باشی، اجازه نمی دهم مرا از چمن بیرون کنی. اگر دلت می خواهد، در کتابخانه هایت را قفل کن؛ اما با هیچ دری، با هیچ قفلی، با هیچ زنجیری نمی توانی ذهن مرا به بند بکشی"

دلیل این‌که تعداد زنان رمان‌نویس تاکنون کم بوده به طور کلی ساختار خانه و خانواده است؛ نوشتن در اتاق نشیمن آسان نبوده و نیست.

کلمه ی فمنیست نخستین بار در ۲۷ آوریل ۱۸۹۵ در مجله ی آتنیوم در نقد کتابی مطرح شد ، در تعریف زنی (( که قابلیت جنگیدن برای کسب استقلال خود را دارد))

چرا زنان ، آن گونه که این فهرست نشان می دهد ، این قدر برای مردان جالبترند تا مردان برای زنان ؟ این مسئله ظاهرا خیلی عجیب بود ، و از مجسم کردن زندگی مردانی که وقت خود را صرف نوشتن کتاب درباره زنان می کنند حیران شدم .

موفقیت موجب تلاش می‌شود؛ و عادت راه را برای موفقیت هموار می‌سازد‌.

علت اینکه شعر چنین رهایی و شور و شعفی در انسان ایجاد می‌کند این است که در ستایش احساسی است که روزی داشته‌ایم.

مسلماً مادران ما هیچ چیز به ما نداده بودند که با این‌همه قابل قیاس باشد. مادران ما که جمع کردن سی هزار پوند برایشان دشوار بود، مادران ما که سیزده بچه برای کشیشان سنت اندروز به دنیا آورده بودند.

دنیا به او (زن) همچون مردان نمی‌گفت اگر می‌خواهی بنویس، برای من فرقی نمی‌کند. بلکه با قهقهه می‌پرسید می‌خواهی بنویسی؟ نوشتهٔ تو به چه دردی می‌خورد؟

... زنان به هر گونه علاقه ای که انگیزه آشکاری پشت آن نباشد بسیار مظنون اند ، و به پنهانکاری و سرکوب کردن بسیار عادت دارند . تا آنجا که اگر برق نگاهی متوجه شان شود ، بلافاصله متوقف می شوند .

واقعیت، داستان و حقیقت همواره در تبادل هستند و وجود هر یک به دو تای دیگر وابسته است.

محدودیت‌های جنسیت خود را با شهامت به رسمیت بشناسید.

نیروی خیال به سبب خستگی مفروط از کار می افتد . قدرت درک و بصیرت مختل می شود . دیگر قادر نیست درست را از نادرست تشخیص دهد ؛ دیگر توانایی ادامه کار عظیمی را ندارد که هر لحظه مستلزم استفاده از نیرو های ذهنی متعدد و متفاوتی است.

درباره هر رمان مشهوری که فکر کنیم، کاملا مشخص است که کل ساختار بی نهایت پیچیده است، زیرا از تعداد بسیار زیادی قضاوت متفاوت و تحساسات متفاوت ساخته شده است. عجیب است اگر کتابی که به این شکل تالیف می شود بیش از یکی دو سال دوام بیاورد یا احتمالا برای خواننده انگلیسی همان معنایی را داشته باشد که برای خواننده روس یا چینی دارد. اما این کتاب هاگاهی اوقات به طرز غریبی دوام می آورند و آن چه در این موارد نادر باعث دوام آن ها می شود چیزی است که آن را صداقت می خوانیم، اگرچه هیچ ربطی به پرداخت صورتحساب ها یا رفتار شرافتمندانه در مواقع اضطراری ندارد. منظور ما از صداقت در مورد رمان نویس این است که ما را متقاعد کند که آنچه می نویسد حقیقت است. احساس می کنیم، بله، هرگز تصورش را هم نمی کردم که چنین چیزی واقعیت داشته باشد. هرگز آدم هایی را نمی شناختم که اینگونه رفتار کنند. اما تو مرا متقاعد کردی که این طور است که چنین اتفاقی میوفتد.

ابزاری برای اندازه گیری وجود ندارد که خیلی دقیق و مرتب بر حسب سانتی متر تقسیم شده باشد و بتواند خصوصیات مادر خوب یا محبت دختر ، یا وفاداری خواهر ، یا قابلیت کدبانو را با آن اندازه گرفت.

...در بیهودگی ما و در رویاهای ماست که حقیقت پنهان گاهی اوقات آشکار می شود .

در وهلهٔ نخست، کسب درآمد برای آنها غیر ممکن بود، و در وهلهٔ دوم، اگر هم ممکن بود، قانون آنها را از حق تملک پولی که به دست می آوردند محروم کرده بود.