بریده کتابهای کلبهی عمو تام پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 159 آقای ویلسون،اگر سرخپوستها بیایند و شما را اسیر بگیرند و از زن و بچههایتان جدا کنند و بخواهند شما تمام عمر گندم آسیاب کنید، آیا باز هم میگویید که وظیفه دارید تابع تقدیر باشید؟ 0 8 پانیذ مالکی 1402/3/31 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 40 کی او را ارباب من کرده؟ من همانقدر انسانم که اوست. من بهتر از او بلدم تجارت کنم. بهتر لز او مدیریت میکنم. بهتر از او میتوانم بخوانم و بنویسم. همهی اینها را برخلاف میل او، خودم یاد گرفتم. او چه حقی دارد که مثل اسب بارکش با من رفتار کند و نگذارد کارهایی را انجام بدهم که استعدادش را دارم و از او بهتر میتوانم انجام دهم؟ میگوید میخواهد مرا خرد و تحقیر کند؛ برای همین عمدا مرا به انجام سختترین، پستترین و کثیفترین کارها وادار میکند. 0 4 پانیذ مالکی 1402/4/2 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 396 -اگر آنها بر ما مسلط شوند، با ما همین رفتار را میکنند. آلفرد گفت: اما آنها هیچ وقت بر ما مسلط نمیشوند. -اشراف دربار لویی شانزدهم هم همین فکر را میکردند. اما یک روز صبح، شاید دیگ بخار بترکد و همه روی هوا بروید. 0 7 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 96 تام گفت:" ارباب!من فقط ۸ سالم بود که بانوی پیر، شما را در دستان من گذاشت. شما هنوز یک سالتان هم نشده بود. خانم پیر به من گفت: تام! این بچه قرار است ارباب تو بشود ازش خوب مواظبت کن..و حالا من از شما میپرسم ارباب! آیا هرگز حرف شما را زیر پا گذاشتهام یا با شما مخالفت کردهام؟ مخصوصا از وقتی مسیحی شدم؟" آقای شلبی که تحت تاثیر این حرفها قرار گرفته بود ، گفت:"اگر من چارهای داشتم،تو را به یک دنیا نمیفروختم، تام." 0 2 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 245 -این سیاهها مثل بچههای گنده هستند. نمیدانید چقدر عذاب دهنده، احمق،لاابالی، بی عقل، بچه، نمک نشناس و پست و بد ذات هستند. اوفلیا گفت: اما فکر نمیکنید خداوند آنها را هم مثل ما آفریده؟ -البته که نه!چه حرفها! آنها از نژاد پست هستند. 0 2 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 372 امیلی! سر به سرم نگذار. عزیزم تو بهترین زن کنتاکی هستی، اما زنها هیچ از وقت کار و معامله سر در نمیآورند. 2 1 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 94 عمه کلو گفت:" مگر آنها بچه های شیرخواره را از سینهی مادرش جدا نمیکنند و میفروشند؟ مگر زنها را از شوهرانشان جدا نمیکنند؟ اگر خدا آنها را نابود نکند فایده اش چیست؟" تام گفت:"کتاب مقدس میگوید برای آنهایی که به شما بدی میکنند، دعا کنید." 0 3 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 316 -هیچ کس به تو نگفته که مسیح تو را دوست دارد و به خاطر تو مرده است؟نگفتهاند که بهت کمک میکند و تو میتوانی بالاخره به بهشت بروی و آرامش پیدا کنی؟ -اما وقتی سفید ها میروند آن جا، مرا هم میگذارند بروم؟ فکر نمیکنی آنجا باز بردهشان بشوم؟نه! بهتر است بروم به جهنم و از دست اربابم و خانمش راحت شوم. 0 4 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 167 آنها هر کدام غرق در افکار خود بودند. هیلی که کنار تام نشسته بود، به قد و قامت و هیکل تام فکر میکرد و اینکه اگر همچنان او را چاق و چله و خوب نگه دارد، با چه قیمتی میتواند در بازار بفروشد. اما تام به جمله ای از کتاب قدیمی فکر میکرد:" این جا خانه ی ابدی ما نیست، بلکه ما در پی خانه ای هستيم که خداوند برایمان آماده کرده است." 0 9 zahrakhalaji 1402/12/19 کلبه عمو تم هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 406 اگر نگاهی به گذشته بیاندازیم دوران آزمایش های سخت و تیره روز های را به یاد آوریم، خواهیم دید که هر ساعت با گذشت خود مقداری از درد های ما راسبک کرده است و آنها را ملایم تر ساخته است . و اگر هرگز سعادتمند کامل نبودیم ، بدبخت کامل هم نبوده ایم . 0 0 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 259 وقتی کسی بیاید و مرد و مردانه و صریح به ما بگوید که ما به بردگی نیاز داریم و نمیتوانیم بدون آن زندگی کنیم و اگر دست از آن بکشیم به گدایی میافتیم، از زبانی مستدل روشن و واضح استفاده کرده است. اما وقتی با قیافه ای به ظاهر منطقی و با اِهِن و تُلُپ از کتاب مقدس نقل قول کند، من طبعا فکر میکنم که او از آنچه به نظر میرسد، بهتر نیست. فرض کنید اتفاقی بیفتد و قیمت پنبه برای همیشه سقوط کند. بعد دیگر برده در بازار خریداری نمیشود. آن وقت فکر نمیکنید که ما کتاب مقدس را طوری دیگر تفسیر میکنیم؟ آن وقت کلیسا نور باران میشود و فوری کشف و استدلال میکنند که انجیل با برده داری مخالف است. 0 2 پانیذ مالکی 1402/3/31 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 59 با او توافق کردم که تام و هاری را بفروشم، و نمیدانم چرا باید مرا سرزنش کنی. انگار که من دیو هستم. آن هم برای کاری که همه هر روز انجام میدهند. 0 1 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 147 جورج گفت:" فکر میکردم از اینکه تمام زندگیتان از راه فروش زنان و مردان میگذرد، ناراحت هستید و خجالت میکشید." هیلی گفت:"تا وقتی والدین بزرگوار شما زنها و مردها را میفروشند، من هم آنها را میخرم. فروش بردهها زشتتر از خرید آنها نیست." 0 2 zahrakhalaji 1402/12/4 کلبه ی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 151 در این جهان موجودات برگزیده ای یافت میشوند که از غم و اندوه شان برای دیگران شادی فوران میکند، امید های دنیوی شان که به همراه آه و اشک به گور سپرده شدند ، تبدیل به دانه هایی میشوند که از انها گل های شفابخش و مرهم های تسلا ده برای اندوه و تیره بختی دیگران به وجود می اورد. 0 1 zahrakhalaji 1402/11/29 کلبه ی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 42 هیچ اراده ی نمی تواند انسان را به کالا و به شی تبدیل کند ! 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/31 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 35 جورج دستگاه را به اربابش نشان داد و با آن زیباییاش چنان با شور و شوق و سلیس و غرورآمیز سخن گفت که اربابش احساس ناراحتی و تحقیر کرد. فکر کرد چرا باید بردهاش در ایالت بگردد، دستگاهی اختراع کند و جایی بین نجیبزادهها پیدا کند؟ 0 1 zahrakhalaji 1402/12/4 کلبه ی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 165 ای کسانی که به دیدار بینوایان می روید، بدانید هرگز ارزش آنچه با پول شما خریده میشود ، پولی که سر برمیگردانید و به سوی مستمندان پرتاب می کنید به اندازه ی یک قطره اشکی نیست که در لحظات دردناک زندگی از روی همدردی واقعی از چشم هایتان جاری می شود! 3 6 zahrakhalaji 1402/12/4 کلبه ی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 168 دقیقا همین خوب ها هستند که می خواهند فرار کنند . بی شعور ها همیشه تسلیم هستند و انسان هرجا بخواهد آنها را می برد .بشرطی که شکمشان سیر باشد ، برای چیز های دیگر نگرانی ندارند؛ اما برده های باهوش از تغییر و تبدیل به اندازه ی گناه متنفر و بیزارند . زنجیر کردن تنها چاره ی انهاست .اگر پاههایشان را باز بگذارید از آنها استفاده میکنند . 0 6 راضیه بابایی 1403/6/8 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 394 0 10 zahrakhalaji 1403/1/5 کلبه عمو تم هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 609 بسیاری از ما در این جاده ی دشوار زندگی بار ها احساس کرده ایم که مرگ از زنده ماندن خیلی آساتتر است! 0 0
بریده کتابهای کلبهی عمو تام پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 159 آقای ویلسون،اگر سرخپوستها بیایند و شما را اسیر بگیرند و از زن و بچههایتان جدا کنند و بخواهند شما تمام عمر گندم آسیاب کنید، آیا باز هم میگویید که وظیفه دارید تابع تقدیر باشید؟ 0 8 پانیذ مالکی 1402/3/31 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 40 کی او را ارباب من کرده؟ من همانقدر انسانم که اوست. من بهتر از او بلدم تجارت کنم. بهتر لز او مدیریت میکنم. بهتر از او میتوانم بخوانم و بنویسم. همهی اینها را برخلاف میل او، خودم یاد گرفتم. او چه حقی دارد که مثل اسب بارکش با من رفتار کند و نگذارد کارهایی را انجام بدهم که استعدادش را دارم و از او بهتر میتوانم انجام دهم؟ میگوید میخواهد مرا خرد و تحقیر کند؛ برای همین عمدا مرا به انجام سختترین، پستترین و کثیفترین کارها وادار میکند. 0 4 پانیذ مالکی 1402/4/2 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 396 -اگر آنها بر ما مسلط شوند، با ما همین رفتار را میکنند. آلفرد گفت: اما آنها هیچ وقت بر ما مسلط نمیشوند. -اشراف دربار لویی شانزدهم هم همین فکر را میکردند. اما یک روز صبح، شاید دیگ بخار بترکد و همه روی هوا بروید. 0 7 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 96 تام گفت:" ارباب!من فقط ۸ سالم بود که بانوی پیر، شما را در دستان من گذاشت. شما هنوز یک سالتان هم نشده بود. خانم پیر به من گفت: تام! این بچه قرار است ارباب تو بشود ازش خوب مواظبت کن..و حالا من از شما میپرسم ارباب! آیا هرگز حرف شما را زیر پا گذاشتهام یا با شما مخالفت کردهام؟ مخصوصا از وقتی مسیحی شدم؟" آقای شلبی که تحت تاثیر این حرفها قرار گرفته بود ، گفت:"اگر من چارهای داشتم،تو را به یک دنیا نمیفروختم، تام." 0 2 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 245 -این سیاهها مثل بچههای گنده هستند. نمیدانید چقدر عذاب دهنده، احمق،لاابالی، بی عقل، بچه، نمک نشناس و پست و بد ذات هستند. اوفلیا گفت: اما فکر نمیکنید خداوند آنها را هم مثل ما آفریده؟ -البته که نه!چه حرفها! آنها از نژاد پست هستند. 0 2 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 372 امیلی! سر به سرم نگذار. عزیزم تو بهترین زن کنتاکی هستی، اما زنها هیچ از وقت کار و معامله سر در نمیآورند. 2 1 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 94 عمه کلو گفت:" مگر آنها بچه های شیرخواره را از سینهی مادرش جدا نمیکنند و میفروشند؟ مگر زنها را از شوهرانشان جدا نمیکنند؟ اگر خدا آنها را نابود نکند فایده اش چیست؟" تام گفت:"کتاب مقدس میگوید برای آنهایی که به شما بدی میکنند، دعا کنید." 0 3 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 316 -هیچ کس به تو نگفته که مسیح تو را دوست دارد و به خاطر تو مرده است؟نگفتهاند که بهت کمک میکند و تو میتوانی بالاخره به بهشت بروی و آرامش پیدا کنی؟ -اما وقتی سفید ها میروند آن جا، مرا هم میگذارند بروم؟ فکر نمیکنی آنجا باز بردهشان بشوم؟نه! بهتر است بروم به جهنم و از دست اربابم و خانمش راحت شوم. 0 4 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 167 آنها هر کدام غرق در افکار خود بودند. هیلی که کنار تام نشسته بود، به قد و قامت و هیکل تام فکر میکرد و اینکه اگر همچنان او را چاق و چله و خوب نگه دارد، با چه قیمتی میتواند در بازار بفروشد. اما تام به جمله ای از کتاب قدیمی فکر میکرد:" این جا خانه ی ابدی ما نیست، بلکه ما در پی خانه ای هستيم که خداوند برایمان آماده کرده است." 0 9 zahrakhalaji 1402/12/19 کلبه عمو تم هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 406 اگر نگاهی به گذشته بیاندازیم دوران آزمایش های سخت و تیره روز های را به یاد آوریم، خواهیم دید که هر ساعت با گذشت خود مقداری از درد های ما راسبک کرده است و آنها را ملایم تر ساخته است . و اگر هرگز سعادتمند کامل نبودیم ، بدبخت کامل هم نبوده ایم . 0 0 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 259 وقتی کسی بیاید و مرد و مردانه و صریح به ما بگوید که ما به بردگی نیاز داریم و نمیتوانیم بدون آن زندگی کنیم و اگر دست از آن بکشیم به گدایی میافتیم، از زبانی مستدل روشن و واضح استفاده کرده است. اما وقتی با قیافه ای به ظاهر منطقی و با اِهِن و تُلُپ از کتاب مقدس نقل قول کند، من طبعا فکر میکنم که او از آنچه به نظر میرسد، بهتر نیست. فرض کنید اتفاقی بیفتد و قیمت پنبه برای همیشه سقوط کند. بعد دیگر برده در بازار خریداری نمیشود. آن وقت فکر نمیکنید که ما کتاب مقدس را طوری دیگر تفسیر میکنیم؟ آن وقت کلیسا نور باران میشود و فوری کشف و استدلال میکنند که انجیل با برده داری مخالف است. 0 2 پانیذ مالکی 1402/3/31 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 59 با او توافق کردم که تام و هاری را بفروشم، و نمیدانم چرا باید مرا سرزنش کنی. انگار که من دیو هستم. آن هم برای کاری که همه هر روز انجام میدهند. 0 1 پانیذ مالکی 1402/4/1 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 147 جورج گفت:" فکر میکردم از اینکه تمام زندگیتان از راه فروش زنان و مردان میگذرد، ناراحت هستید و خجالت میکشید." هیلی گفت:"تا وقتی والدین بزرگوار شما زنها و مردها را میفروشند، من هم آنها را میخرم. فروش بردهها زشتتر از خرید آنها نیست." 0 2 zahrakhalaji 1402/12/4 کلبه ی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 151 در این جهان موجودات برگزیده ای یافت میشوند که از غم و اندوه شان برای دیگران شادی فوران میکند، امید های دنیوی شان که به همراه آه و اشک به گور سپرده شدند ، تبدیل به دانه هایی میشوند که از انها گل های شفابخش و مرهم های تسلا ده برای اندوه و تیره بختی دیگران به وجود می اورد. 0 1 zahrakhalaji 1402/11/29 کلبه ی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 42 هیچ اراده ی نمی تواند انسان را به کالا و به شی تبدیل کند ! 0 0 پانیذ مالکی 1402/3/31 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 35 جورج دستگاه را به اربابش نشان داد و با آن زیباییاش چنان با شور و شوق و سلیس و غرورآمیز سخن گفت که اربابش احساس ناراحتی و تحقیر کرد. فکر کرد چرا باید بردهاش در ایالت بگردد، دستگاهی اختراع کند و جایی بین نجیبزادهها پیدا کند؟ 0 1 zahrakhalaji 1402/12/4 کلبه ی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 165 ای کسانی که به دیدار بینوایان می روید، بدانید هرگز ارزش آنچه با پول شما خریده میشود ، پولی که سر برمیگردانید و به سوی مستمندان پرتاب می کنید به اندازه ی یک قطره اشکی نیست که در لحظات دردناک زندگی از روی همدردی واقعی از چشم هایتان جاری می شود! 3 6 zahrakhalaji 1402/12/4 کلبه ی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 168 دقیقا همین خوب ها هستند که می خواهند فرار کنند . بی شعور ها همیشه تسلیم هستند و انسان هرجا بخواهد آنها را می برد .بشرطی که شکمشان سیر باشد ، برای چیز های دیگر نگرانی ندارند؛ اما برده های باهوش از تغییر و تبدیل به اندازه ی گناه متنفر و بیزارند . زنجیر کردن تنها چاره ی انهاست .اگر پاههایشان را باز بگذارید از آنها استفاده میکنند . 0 6 راضیه بابایی 1403/6/8 کلبهی عمو تام هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 394 0 10 zahrakhalaji 1403/1/5 کلبه عمو تم هریت بیچر استو 4.0 25 صفحۀ 609 بسیاری از ما در این جاده ی دشوار زندگی بار ها احساس کرده ایم که مرگ از زنده ماندن خیلی آساتتر است! 0 0