بریدۀ کتاب

کلبه‌ی عمو تام
بریدۀ کتاب

صفحۀ 147

جورج گفت:" فکر میکردم از اینکه تمام زندگیتان از راه فروش زنان و مردان میگذرد، ناراحت هستید و خجالت می‌کشید." هی‌لی گفت:"تا وقتی والدین بزرگوار شما زن‌ها و مردها را میفروشند، من هم آنها را میخرم. فروش برده‌ها زشت‌تر از خرید آن‌ها نیست‌."

جورج گفت:" فکر میکردم از اینکه تمام زندگیتان از راه فروش زنان و مردان میگذرد، ناراحت هستید و خجالت می‌کشید." هی‌لی گفت:"تا وقتی والدین بزرگوار شما زن‌ها و مردها را میفروشند، من هم آنها را میخرم. فروش برده‌ها زشت‌تر از خرید آن‌ها نیست‌."

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.