بریدههای کتاب فعل: شطحیاتی در دستور gharneshin 1404/2/11 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 66 ما اسمهای خانوادگی رو ابداع کردیم که چیزی (رابطه ای) رو کتمان کنیم یا از ایجادش جلوگیری کنیم. 0 6 نوشیندخت 1402/6/21 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 73 برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟ «عشق ورزیدن»، «عشقبازی کردن»، «عاشق شدن»، «عاشقی کردن»؟ «ورزیدن»، «شدن»، «کردن» ربطی به خود «عشق» نداره، میآد میچسبه به «عشق»، همونطور که میتونه به هر اسم دیگهای بچسبه: «تنفر ورزیدن»، «ناکام شدن»، «جسارت کردن». اما فعل خودِ «عشق» چیه؟ فعلی که فقط به خود «عشق» برگرده؟ فعلیتِ «عشق» در چه فعلی محقق میشه؟ و فاعلیت فاعل، یا درستتر بگم، عاشقیّت عاشق رو چه فعلی آشکار میکنه؟ اون فعلی که فعل نهایی «عشق» باشه، هیچکدوم اینها نیست انگار. عربها فعل بهتری براش دارن: «عَشِقَ»؛ خودِ خودِ کلمه فقط. 4 23 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/22 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 40 فکر کردی این حرفها میره تو هوا گم میشه؟ فکر کردی میره گم میشه؟، فکر کردی میتونی اونجا وایسی و اونطوری حرف بزنی، فکر کردی اون حس، اون حال در من فراموش میشه؟ فکر کردی من فراموش میکنم...؟ تو فکر کردی بعد از اون لحظه و اون حرفها همهچی میره و تموم میشه؟ 1 5 gharneshin 1404/2/10 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 16 تا به حال فکر کردهین که چقدر زبان ما پر از واژههای قرضی هست؟ ولی حتما متوجه نشدهین که تنها جزیی از زبان که هرگز زیر بار واژههای قرضی نرفته فعلها هستن. اینها تنها بخش زبان هستند که در طول تاریخ در برابر همهچیز مقاومت کردهن و علیرغم همهچیز زنده موندهن. به همین دلیل فسیلهای زندهای هستن که آخرین بقایای زبان، آخرینسلول معنادار زبان رو حفظ میکنن. 0 3 سیده لیلا موسوی 1403/3/6 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 73 اما فعل خود «عشق» چیه؟ فعلی که فقط به خود «عشق» برگرده؟ فعلیت «عشق» در چه فعلی محقق میشه؟ و فاعلیت فاعل، یا درستتر بگم، عاشقیت عاشق رو چه فعلی آشکار میکنه؟ اون فعلی که فعل نهایی «عشق» باشه هیچکدوم اینها نیست انگار. 0 3 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/22 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 37 "قید"... من "قید"ام نه؟ قیدِ تو... قیدوبندِ تو. قیدی که تورو مقید میکنه چون تو "فعل"ای. 2 27 نوشیندخت 1402/6/21 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 33 - انگار کل زندگی ما یه جمله است. • بله، یک جملهی طولانی که در زنجیرهی جانشینی، کسی جانشین کسی نمیشه، چون در زنجیرهی همنشینی همه نقشهای دستوری خودمون رو داریم؛ تو فاعلی، من مفعولم، خانم افراشته متممئه؛ حتی گلخانم هم نقش خودش رو داره؛ حرف اضافه عین یه آدم اضافه که همه جا هست. 0 6 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/22 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 30 مرا از ضمیر تهی کن. بیا یک فعل صرف نشده باشیم. بیا همدیگر را صرف کنیم. 0 1 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/22 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 50 عشق را میتوان از چارچوب زبان به کنش محض فرا برد و آنرا تا نهایی ترین مرزهایش پیش برد؛ به جایی که زبان به انتها میرسد و تنها فعل ناب باقی میماند. 0 4 gharneshin 1404/2/10 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 70 نفس اینکه جهان از اینی که هست دورتر نمیره، و زبان امکان گشایش تمام وجود ما رو نداره، و زمان در دایرهای پس و پیش میره و ما هربار به خودمون میرسیم، به همون جایی که بودیم. این از هر ناکامی عمیقتره. 0 1 gharneshin 1404/2/11 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 93 اونها و همهی ما میخوایم بدونیم چگونه فعل به ابزار مرگ تبدیل میشه و چگونه کسی میتونه با دستور زبان بمیره. 0 2 🇮🇷 • خاوَردُخت •🇵🇸 1403/2/9 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 93 اون ها و ما و همه می خوایم بدونیم چگونه فعل به ابزار مرگ تبدیل می شه و چگونه کسی می تونه با دستور زبان بمیره. 0 21 gharneshin 1404/2/11 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 73 برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟ عشق ورزیدن، عشق بازی کردن، عاشق شدن، عاشقی کردن؟ ورزیدن، شدن، کردن ربطی به خود عشق نداره، میآد میچسبه به عشق، همونطور که میتونه به هر اسم دیگهای بچسبه: تنفر ورزیدن، ناکام شدن، جسارت کردن. اما فعل خود عشق چیه؟ فعلی که فقط به خود عشق برگرده؟ فعلیت عشق در چه فعلی محقق میشه؟ و فاعلیت فاعل، یا درستتر بگم، عاشقیت عاشق رو چه فعلی آشکار میکنه؟ اون فعلی که فعل نهایی عشق باشه، هیچکدوم اینها نیست انگار. عربها فعل بهتری براش دارن: "عَشِقَ"؛ خودِ خودِ کلمه فقط. فعلی نداره، یه اسمه که باید با مصدر جعلی به فعل تبدیل بشه؛ فعل محض، یه حال ناب، ((عشقیدن)) که فقط در زمان حال صرف میشه، نه گذشته و آینده، فقط مضارع استمراری، فقط ((من میعشقم))، ((تو میعشقی)). 0 2 مهدی اسماعیلی 1403/1/9 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 33 شیوا: انگار کل زندگی ما یک جملهست. فرهاد: بله، یک جملهی طولانی که در زنجیرهی جانشینی، کسی جانشین کسی نمیشه، چون در زنجیرهی همنشینی همه نقشهای دستوری خودمون رو داریم. 0 8
بریدههای کتاب فعل: شطحیاتی در دستور gharneshin 1404/2/11 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 66 ما اسمهای خانوادگی رو ابداع کردیم که چیزی (رابطه ای) رو کتمان کنیم یا از ایجادش جلوگیری کنیم. 0 6 نوشیندخت 1402/6/21 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 73 برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟ «عشق ورزیدن»، «عشقبازی کردن»، «عاشق شدن»، «عاشقی کردن»؟ «ورزیدن»، «شدن»، «کردن» ربطی به خود «عشق» نداره، میآد میچسبه به «عشق»، همونطور که میتونه به هر اسم دیگهای بچسبه: «تنفر ورزیدن»، «ناکام شدن»، «جسارت کردن». اما فعل خودِ «عشق» چیه؟ فعلی که فقط به خود «عشق» برگرده؟ فعلیتِ «عشق» در چه فعلی محقق میشه؟ و فاعلیت فاعل، یا درستتر بگم، عاشقیّت عاشق رو چه فعلی آشکار میکنه؟ اون فعلی که فعل نهایی «عشق» باشه، هیچکدوم اینها نیست انگار. عربها فعل بهتری براش دارن: «عَشِقَ»؛ خودِ خودِ کلمه فقط. 4 23 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/22 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 40 فکر کردی این حرفها میره تو هوا گم میشه؟ فکر کردی میره گم میشه؟، فکر کردی میتونی اونجا وایسی و اونطوری حرف بزنی، فکر کردی اون حس، اون حال در من فراموش میشه؟ فکر کردی من فراموش میکنم...؟ تو فکر کردی بعد از اون لحظه و اون حرفها همهچی میره و تموم میشه؟ 1 5 gharneshin 1404/2/10 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 16 تا به حال فکر کردهین که چقدر زبان ما پر از واژههای قرضی هست؟ ولی حتما متوجه نشدهین که تنها جزیی از زبان که هرگز زیر بار واژههای قرضی نرفته فعلها هستن. اینها تنها بخش زبان هستند که در طول تاریخ در برابر همهچیز مقاومت کردهن و علیرغم همهچیز زنده موندهن. به همین دلیل فسیلهای زندهای هستن که آخرین بقایای زبان، آخرینسلول معنادار زبان رو حفظ میکنن. 0 3 سیده لیلا موسوی 1403/3/6 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 73 اما فعل خود «عشق» چیه؟ فعلی که فقط به خود «عشق» برگرده؟ فعلیت «عشق» در چه فعلی محقق میشه؟ و فاعلیت فاعل، یا درستتر بگم، عاشقیت عاشق رو چه فعلی آشکار میکنه؟ اون فعلی که فعل نهایی «عشق» باشه هیچکدوم اینها نیست انگار. 0 3 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/22 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 37 "قید"... من "قید"ام نه؟ قیدِ تو... قیدوبندِ تو. قیدی که تورو مقید میکنه چون تو "فعل"ای. 2 27 نوشیندخت 1402/6/21 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 33 - انگار کل زندگی ما یه جمله است. • بله، یک جملهی طولانی که در زنجیرهی جانشینی، کسی جانشین کسی نمیشه، چون در زنجیرهی همنشینی همه نقشهای دستوری خودمون رو داریم؛ تو فاعلی، من مفعولم، خانم افراشته متممئه؛ حتی گلخانم هم نقش خودش رو داره؛ حرف اضافه عین یه آدم اضافه که همه جا هست. 0 6 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/22 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 30 مرا از ضمیر تهی کن. بیا یک فعل صرف نشده باشیم. بیا همدیگر را صرف کنیم. 0 1 پنگوئنِ بزرگ. 1402/12/22 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 50 عشق را میتوان از چارچوب زبان به کنش محض فرا برد و آنرا تا نهایی ترین مرزهایش پیش برد؛ به جایی که زبان به انتها میرسد و تنها فعل ناب باقی میماند. 0 4 gharneshin 1404/2/10 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 70 نفس اینکه جهان از اینی که هست دورتر نمیره، و زبان امکان گشایش تمام وجود ما رو نداره، و زمان در دایرهای پس و پیش میره و ما هربار به خودمون میرسیم، به همون جایی که بودیم. این از هر ناکامی عمیقتره. 0 1 gharneshin 1404/2/11 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 93 اونها و همهی ما میخوایم بدونیم چگونه فعل به ابزار مرگ تبدیل میشه و چگونه کسی میتونه با دستور زبان بمیره. 0 2 🇮🇷 • خاوَردُخت •🇵🇸 1403/2/9 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 93 اون ها و ما و همه می خوایم بدونیم چگونه فعل به ابزار مرگ تبدیل می شه و چگونه کسی می تونه با دستور زبان بمیره. 0 21 gharneshin 1404/2/11 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 73 برای عشق باید از چه فعلی استفاده کرد؟ عشق ورزیدن، عشق بازی کردن، عاشق شدن، عاشقی کردن؟ ورزیدن، شدن، کردن ربطی به خود عشق نداره، میآد میچسبه به عشق، همونطور که میتونه به هر اسم دیگهای بچسبه: تنفر ورزیدن، ناکام شدن، جسارت کردن. اما فعل خود عشق چیه؟ فعلی که فقط به خود عشق برگرده؟ فعلیت عشق در چه فعلی محقق میشه؟ و فاعلیت فاعل، یا درستتر بگم، عاشقیت عاشق رو چه فعلی آشکار میکنه؟ اون فعلی که فعل نهایی عشق باشه، هیچکدوم اینها نیست انگار. عربها فعل بهتری براش دارن: "عَشِقَ"؛ خودِ خودِ کلمه فقط. فعلی نداره، یه اسمه که باید با مصدر جعلی به فعل تبدیل بشه؛ فعل محض، یه حال ناب، ((عشقیدن)) که فقط در زمان حال صرف میشه، نه گذشته و آینده، فقط مضارع استمراری، فقط ((من میعشقم))، ((تو میعشقی)). 0 2 مهدی اسماعیلی 1403/1/9 فعل: شطحیاتی در دستور محمد رضایی راد 4.2 21 صفحۀ 33 شیوا: انگار کل زندگی ما یک جملهست. فرهاد: بله، یک جملهی طولانی که در زنجیرهی جانشینی، کسی جانشین کسی نمیشه، چون در زنجیرهی همنشینی همه نقشهای دستوری خودمون رو داریم. 0 8