بریدههای کتاب روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی mahan 1403/10/3 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 47 محشر است که آدم بتواند افکارش را در قالب واژه ها دربیاورد. 4 79 mahan 1403/10/3 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 55 بودن کنار افرادی رو انتخاب کن که واقعا تورو انتخاب میکنن؛آدم هایی که تورو منحصر به فرد میبینن. 0 23 سارا 1403/11/6 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 47 گوش کن، زندگی کوتاهه. توی داستان زندگیت، باید از همچین آدمهایی دوری کنی. بودن کنار افرادی رو انتخاب کن که واقعاً تو رو انتخاب میکنن؛ آدمهایی که تو رو منحصربهفرد میبینن. این همون داستانیه که دلت میخواد. 0 0 سارا 1403/11/6 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 170 آدمها چیزهای گوناگونی را به دست فراموشی میسپارند. آنها زندگیشان را با فراموش کردن میگذرانند. بااینهمه، افکارمان باقی میماند، همانطور که موجها رد خود را روی شنها به جا میگذارند 0 0 Atabak_P 1403/8/11 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 178 آدم ها چیزهای گوناگونی را به دست فراموشی می سپارند. آنها زندگیشان را با فراموش کردن می گذرانند. با این همه، افکار باقی می ماند، همان طور که موج ها رد خود را روی شن ها به جا می گذارند. 0 10 Khatoon 1403/11/17 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 78 من شب های طولانی زیادی را به همین شکل گذرانده بودم. آن وقت ها ، نمی توانستم این ایده را به ذهنم راه بدهم که آن دوران از زندگی ام پایانی خواهد داشت ؛ اما آن روز ها گذشته اند . آن دوره از زندگی ام در دور دست محو شده است . هیچ راهی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد . وقتی این حرف را به خودم زدم ، حس کردم اندوه شیرینی در سینه ام پخش میشود. 0 6 سارا 1403/11/6 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 141 اشکها برای این وجود دارن که باید به زندگی ادامه بدی. تو به زندگی ادامه میدی که یعنی مسائل بیشتری برای گریه کردن داری. 0 0 Atabak_P 1403/8/9 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 113 اگر احساسات درونی خودت رو بیان نکنی، خودخواهیه که فقط از طرف مقابلت انتظار همچین کاری داشته باشی. تا وقتی قدم اول رو بر نداری، فکر نکنم چیزی بهتر بشه. 0 1 Khatoon 1403/11/17 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 108 «وقتی غصه دارم ، کتاب میخونم . میتونم تا ساعت ها کتاب بخونم . کتاب خوندن هیاهوی درونم رو اروم میکنه و باعث آرامشم میشه . چون وقتی غرق دنیای یه کتابم ، ممکن نیست کسی آسیب ببینه.» 0 8 ^᪲᪲🌱 𝓢𝓽𝓮𝓵𝓵𝓪🌱^᪲᪲ 1404/1/4 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 150 اشکها برای این وجود دارن که باید به زندگی ادامه بدی 0 12 Atabak_P 1403/8/9 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 127 در میان گذاشتن افکار با دیگری کار بسیار راحتی به نظر می رسد، اما گاهی ممکن است در کمال تعجب کار دشواری باشد. حتی بسیار دشوارتر از آن، وقتی آن فرد کسی باشد که برایتان اهمیت فراوانی دارد. اگر بتوانید شهامت انجام دادن چنین کاری را پیدا بکنید، به یکدیگر نزدیک تر می شوید. 0 2 ^᪲᪲🌱 𝓢𝓽𝓮𝓵𝓵𝓪🌱^᪲᪲ 1404/1/4 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 150 تما آن احساسات به محض اینکه راهی به بیرون یافته بودند ، دیگر هیچ دلیل و منطقی برای را بر نمیتابیدند و اشک ها جاری میشدند 0 10
بریدههای کتاب روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی mahan 1403/10/3 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 47 محشر است که آدم بتواند افکارش را در قالب واژه ها دربیاورد. 4 79 mahan 1403/10/3 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 55 بودن کنار افرادی رو انتخاب کن که واقعا تورو انتخاب میکنن؛آدم هایی که تورو منحصر به فرد میبینن. 0 23 سارا 1403/11/6 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 47 گوش کن، زندگی کوتاهه. توی داستان زندگیت، باید از همچین آدمهایی دوری کنی. بودن کنار افرادی رو انتخاب کن که واقعاً تو رو انتخاب میکنن؛ آدمهایی که تو رو منحصربهفرد میبینن. این همون داستانیه که دلت میخواد. 0 0 سارا 1403/11/6 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 170 آدمها چیزهای گوناگونی را به دست فراموشی میسپارند. آنها زندگیشان را با فراموش کردن میگذرانند. بااینهمه، افکارمان باقی میماند، همانطور که موجها رد خود را روی شنها به جا میگذارند 0 0 Atabak_P 1403/8/11 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 178 آدم ها چیزهای گوناگونی را به دست فراموشی می سپارند. آنها زندگیشان را با فراموش کردن می گذرانند. با این همه، افکار باقی می ماند، همان طور که موج ها رد خود را روی شن ها به جا می گذارند. 0 10 Khatoon 1403/11/17 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 78 من شب های طولانی زیادی را به همین شکل گذرانده بودم. آن وقت ها ، نمی توانستم این ایده را به ذهنم راه بدهم که آن دوران از زندگی ام پایانی خواهد داشت ؛ اما آن روز ها گذشته اند . آن دوره از زندگی ام در دور دست محو شده است . هیچ راهی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد . وقتی این حرف را به خودم زدم ، حس کردم اندوه شیرینی در سینه ام پخش میشود. 0 6 سارا 1403/11/6 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 141 اشکها برای این وجود دارن که باید به زندگی ادامه بدی. تو به زندگی ادامه میدی که یعنی مسائل بیشتری برای گریه کردن داری. 0 0 Atabak_P 1403/8/9 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 113 اگر احساسات درونی خودت رو بیان نکنی، خودخواهیه که فقط از طرف مقابلت انتظار همچین کاری داشته باشی. تا وقتی قدم اول رو بر نداری، فکر نکنم چیزی بهتر بشه. 0 1 Khatoon 1403/11/17 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 108 «وقتی غصه دارم ، کتاب میخونم . میتونم تا ساعت ها کتاب بخونم . کتاب خوندن هیاهوی درونم رو اروم میکنه و باعث آرامشم میشه . چون وقتی غرق دنیای یه کتابم ، ممکن نیست کسی آسیب ببینه.» 0 8 ^᪲᪲🌱 𝓢𝓽𝓮𝓵𝓵𝓪🌱^᪲᪲ 1404/1/4 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 150 اشکها برای این وجود دارن که باید به زندگی ادامه بدی 0 12 Atabak_P 1403/8/9 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 127 در میان گذاشتن افکار با دیگری کار بسیار راحتی به نظر می رسد، اما گاهی ممکن است در کمال تعجب کار دشواری باشد. حتی بسیار دشوارتر از آن، وقتی آن فرد کسی باشد که برایتان اهمیت فراوانی دارد. اگر بتوانید شهامت انجام دادن چنین کاری را پیدا بکنید، به یکدیگر نزدیک تر می شوید. 0 2 ^᪲᪲🌱 𝓢𝓽𝓮𝓵𝓵𝓪🌱^᪲᪲ 1404/1/4 روزهای بیشتری در کتاب فروشی موریساکی ساتوشی یاگی ساوا 4.1 10 صفحۀ 150 تما آن احساسات به محض اینکه راهی به بیرون یافته بودند ، دیگر هیچ دلیل و منطقی برای را بر نمیتابیدند و اشک ها جاری میشدند 0 10