بریدههای کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش محدثه حسنی 1403/4/13 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 76 وقتی به گوینده گوش نمی کنند معنایش این است که یا به هیچ چیز فکر نمیکنند یا فکرشان جای دیگریست. 0 8 روشنا 1403/4/10 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 69 هر آدمی شخصیت و منافع و سلیقه و شور و شوق مخصوص به خودش را دارد که باعث میشود مطالب را مبالغه یا تعدیل کنید. و شما میگویید همه چیز را همانطور که هست بگو!... در سرتاسر یک شهر بزرگ هم شاید چنین چیزی روزی دو بار پیش نیاید. تازه مگر کسی به حرفهایتان گوش میدهد حسن نیتش بیشتر از کسی است که حرف میزند؟ نه. برای همین هم هست که در یک شهر بزرگ هم روزی دو بار حرفهایتان را درست نمیفهمند. 0 5 روشنا 1403/4/22 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 230 ارباب- اما ژاک این وابستگی به حیوانات فقط مختص فقرا نیست؛ من خانمهای متشخصی را میشناسم که دورشان یک دسته سگ شکاری دارند، بگذریم از گربه و طوطی و پرنده. ژاک- با این کار اطرافیانشان را مسخره میکنند. اینها کسی را دوست ندارند و کسی آنها را دوست ندارد، در نتیجه احساساتشان را که نمیدانند با آن چه کنند معطوف به سگ میکنند. مارکی دزارسی- حیواندوستی یا دل بستن به سگ هم چیز غریبی است. ارباب- غذایی که به این حیوانات میخورانند میتواند شکم چند بدبخت را سیر کند. 0 6 محمد حسین رضایی 1403/4/24 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 231 به نظر شما چه چیزی عوام را به میدان اعدام میکشاند؟ سنگدلی؟ اشتباه میکنید، مردم سنگدل نیستند و اگر زورشان میرسید این بدبختی را که روی سکوی اعدام احاطهاش کردهاند از چنگال عدالت بیرون میکشیدند. اینان اگر به میدان اعدام میروند برای آن است که وقتی به محلشان برمیگردند مطلبی برای تعریف کردن داشته باشند، حالا صحنه اعدام باشد یا هر اتفاق دیگری فرق نمیکند، فقط میخواهند دارای نقشی باشند، همسایه ها را دور خود جمع کنند و آنها به حرفهایشان گوش بدهند. 2 5 عطرین 1403/4/19 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 70 0 9 روشنا 1403/4/2 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 16 4 13 محمد حسین رضایی 1403/4/29 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 299 0 6 محمد حسین رضایی 1403/4/16 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 131 خانم میزبان: دوست عزیز، بگذارید راهی برای کمک به شما پیدا کنیم. دوست: من از این کمکها نمیخواهم، قیمتشان زیادی بالاست... 0 6 روشنا 1403/4/14 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 95 سقراط فرزانهای آتنی بود. از قدیم فرزانه بودن در میان دیوانگان خطرآفرین بوده است. 0 16 روشنا 1403/4/14 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 85 + نکند آن دو کتاب دیگر را هم از کتابخانه او برداشتید؟ - البته! + بدون اجازه او؟ - ای بابا! مگر برای یک تقسیم عادلانه هم اجازه لازم است؟ من فقط کتابها را جا به جا کردم و از محلی که به هیچ دردی نمیخوردند بردمشان به جایی که از آنها خوب استفاده میشد... 0 2 کیان 1403/11/13 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 10 هرچه این پایین به سرمان میاید ان بالا نوشته شده 0 5 محدثه حسنی 1403/4/13 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 79 دوست ندارم از زنده ها حرف بزنم ، گاهی آدم از اینکه خوب و بدشان را گفته است خجالت میکشد؛ اگر خوبشان را بگویی شاید بد از آب در بیایند،اگر بدشان را بگوئید شاید خوب از آب دربیایند. 0 21 روشنا 1403/4/3 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 22 آخ! ای کاش بلد بودم همانطور که فکر میکنم حرفم را بزنم! اما آن بالا نوشته شده کلهام پر از فکر باشد و برای بیانشان کلمهای به ذهنم نیاید. 5 31 روشنا 1403/4/3 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 22 دلش میخواهد به اربابش بفهماند واژه درد معنا ندارد و فقط زمانی معنا پیدا میکند که احساسی را که قبلاً تجربه کردهایم به یادمان بیاورد. 2 14 روشنا 1403/4/3 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 22 اربابش از او میپرسد آیا او تاکنون دچار درد زایمان شده است؟ ژاک جواب میدهد: نه. - به نظرت درد زایمان خیلی سخت است؟ - حتماً. - دلت به حال زنانی که سر زا هستند میسوزد؟ - خیلی. - پس گاهی دلت به حال کس دیگری جز خودت هم میسوزد؟ - دلم برای آنهایی میسوزد که دستهایشان را در هم گرده میکنند و موهایشان را میکنند و شیون میزنند، چون تجربه به من ثابت کرده تا درد نکشند این کارها را نمیکنند؛ اما برای درد خاص زن زائو دلم نمیسوزد چون شکر خدا نمیدانم چه دردی است! 4 10 روشنا 1403/4/10 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 60 میپرسید آخر ای نویسنده، تو را به خدا بگو کجا میروند؟ و من هم به شما جواب میدهم، آخر ای خواننده عزیز، شما را به خدا، مگر کسی هم میداند کجا میرود؟ همین شما، کجا میروید؟ 1 34 روشنا 1403/4/14 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 86 حسادت احساسی است که دوستی همیشه هم آن را از بین نمیبرد. کاری سختتر از گذشت کردن تر مورد شایستگی دیگران نیست. 0 3 روشنا 1403/4/22 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 235 تمام رمانها، چه به نثر و چه به نظم، داستان عاشقانهاند؛ تقریباً تمام اشعار، مرثیهها، ترانههای روستایی، تصنیفها و مکتوبها، کمدیها و تراژدیها و اپراها، همه و همه داستان عاشقانهاند. تقریباً تمام نقاشیها و مجسمهها چیزی جز شرح عشق نیست. خوراک شما از بدو تولد داستان عاشقانه بوده است و پیداست هرگز از آن خسته نخواهید شد. برای حال و آینده شما، از مرد و زن و بزرگ و کوچک، این برنامه غذایی را تهیه دیدهاند بی آنکه از آن خسته شوید. واقعاً خیلی عجیب است. 0 8 سید محمدعلی نیکنام 1402/7/12 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 173 وقتی تنگدست به دنیا بیایید، تحمل تنگدستی کار آسانی است و خیلی از مردم از عهدهاش برمیآیند؛ اما از مکنت به حدأقل تنزل کردن، و در عین حال احساس رضایت و خوشبختی کردن در تخیل من نمیگنجد. حالا فیلسوف های ما هرچه میخواهند بگویند، مذهب چیز خوبی است. 0 4 روشنا 1403/4/15 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 107 ژاک- ارباب جان، آدم نمیداند در زندگی از چه خوشحال باشد و از چه غمگین. به دنبال خیر، شر میآید و به دنبال شر، خیر. ما زیر آنچه آن بالا نوشته شده در جهالت به سر میبریم و آرزوها و خوشحالیها و ناراحتیهایمان یکی از دیگری احمقانهتر است. وقتی گریه میکنم اغلب به این نتیجه میرسم که ابلهم. ارباب- وقتی میخندی چطور؟ ژاک- باز هم فکر میکنم ابلهم؛ با این حال نه میتوانم جلو گریهام را بگیرم و نه جلو خندهام را. و همین کفریام میکند. 0 12
بریدههای کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش محدثه حسنی 1403/4/13 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 76 وقتی به گوینده گوش نمی کنند معنایش این است که یا به هیچ چیز فکر نمیکنند یا فکرشان جای دیگریست. 0 8 روشنا 1403/4/10 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 69 هر آدمی شخصیت و منافع و سلیقه و شور و شوق مخصوص به خودش را دارد که باعث میشود مطالب را مبالغه یا تعدیل کنید. و شما میگویید همه چیز را همانطور که هست بگو!... در سرتاسر یک شهر بزرگ هم شاید چنین چیزی روزی دو بار پیش نیاید. تازه مگر کسی به حرفهایتان گوش میدهد حسن نیتش بیشتر از کسی است که حرف میزند؟ نه. برای همین هم هست که در یک شهر بزرگ هم روزی دو بار حرفهایتان را درست نمیفهمند. 0 5 روشنا 1403/4/22 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 230 ارباب- اما ژاک این وابستگی به حیوانات فقط مختص فقرا نیست؛ من خانمهای متشخصی را میشناسم که دورشان یک دسته سگ شکاری دارند، بگذریم از گربه و طوطی و پرنده. ژاک- با این کار اطرافیانشان را مسخره میکنند. اینها کسی را دوست ندارند و کسی آنها را دوست ندارد، در نتیجه احساساتشان را که نمیدانند با آن چه کنند معطوف به سگ میکنند. مارکی دزارسی- حیواندوستی یا دل بستن به سگ هم چیز غریبی است. ارباب- غذایی که به این حیوانات میخورانند میتواند شکم چند بدبخت را سیر کند. 0 6 محمد حسین رضایی 1403/4/24 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 231 به نظر شما چه چیزی عوام را به میدان اعدام میکشاند؟ سنگدلی؟ اشتباه میکنید، مردم سنگدل نیستند و اگر زورشان میرسید این بدبختی را که روی سکوی اعدام احاطهاش کردهاند از چنگال عدالت بیرون میکشیدند. اینان اگر به میدان اعدام میروند برای آن است که وقتی به محلشان برمیگردند مطلبی برای تعریف کردن داشته باشند، حالا صحنه اعدام باشد یا هر اتفاق دیگری فرق نمیکند، فقط میخواهند دارای نقشی باشند، همسایه ها را دور خود جمع کنند و آنها به حرفهایشان گوش بدهند. 2 5 عطرین 1403/4/19 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 70 0 9 روشنا 1403/4/2 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 16 4 13 محمد حسین رضایی 1403/4/29 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 299 0 6 محمد حسین رضایی 1403/4/16 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 131 خانم میزبان: دوست عزیز، بگذارید راهی برای کمک به شما پیدا کنیم. دوست: من از این کمکها نمیخواهم، قیمتشان زیادی بالاست... 0 6 روشنا 1403/4/14 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 95 سقراط فرزانهای آتنی بود. از قدیم فرزانه بودن در میان دیوانگان خطرآفرین بوده است. 0 16 روشنا 1403/4/14 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 85 + نکند آن دو کتاب دیگر را هم از کتابخانه او برداشتید؟ - البته! + بدون اجازه او؟ - ای بابا! مگر برای یک تقسیم عادلانه هم اجازه لازم است؟ من فقط کتابها را جا به جا کردم و از محلی که به هیچ دردی نمیخوردند بردمشان به جایی که از آنها خوب استفاده میشد... 0 2 کیان 1403/11/13 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 10 هرچه این پایین به سرمان میاید ان بالا نوشته شده 0 5 محدثه حسنی 1403/4/13 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 79 دوست ندارم از زنده ها حرف بزنم ، گاهی آدم از اینکه خوب و بدشان را گفته است خجالت میکشد؛ اگر خوبشان را بگویی شاید بد از آب در بیایند،اگر بدشان را بگوئید شاید خوب از آب دربیایند. 0 21 روشنا 1403/4/3 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 22 آخ! ای کاش بلد بودم همانطور که فکر میکنم حرفم را بزنم! اما آن بالا نوشته شده کلهام پر از فکر باشد و برای بیانشان کلمهای به ذهنم نیاید. 5 31 روشنا 1403/4/3 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 22 دلش میخواهد به اربابش بفهماند واژه درد معنا ندارد و فقط زمانی معنا پیدا میکند که احساسی را که قبلاً تجربه کردهایم به یادمان بیاورد. 2 14 روشنا 1403/4/3 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 22 اربابش از او میپرسد آیا او تاکنون دچار درد زایمان شده است؟ ژاک جواب میدهد: نه. - به نظرت درد زایمان خیلی سخت است؟ - حتماً. - دلت به حال زنانی که سر زا هستند میسوزد؟ - خیلی. - پس گاهی دلت به حال کس دیگری جز خودت هم میسوزد؟ - دلم برای آنهایی میسوزد که دستهایشان را در هم گرده میکنند و موهایشان را میکنند و شیون میزنند، چون تجربه به من ثابت کرده تا درد نکشند این کارها را نمیکنند؛ اما برای درد خاص زن زائو دلم نمیسوزد چون شکر خدا نمیدانم چه دردی است! 4 10 روشنا 1403/4/10 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 60 میپرسید آخر ای نویسنده، تو را به خدا بگو کجا میروند؟ و من هم به شما جواب میدهم، آخر ای خواننده عزیز، شما را به خدا، مگر کسی هم میداند کجا میرود؟ همین شما، کجا میروید؟ 1 34 روشنا 1403/4/14 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 86 حسادت احساسی است که دوستی همیشه هم آن را از بین نمیبرد. کاری سختتر از گذشت کردن تر مورد شایستگی دیگران نیست. 0 3 روشنا 1403/4/22 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 235 تمام رمانها، چه به نثر و چه به نظم، داستان عاشقانهاند؛ تقریباً تمام اشعار، مرثیهها، ترانههای روستایی، تصنیفها و مکتوبها، کمدیها و تراژدیها و اپراها، همه و همه داستان عاشقانهاند. تقریباً تمام نقاشیها و مجسمهها چیزی جز شرح عشق نیست. خوراک شما از بدو تولد داستان عاشقانه بوده است و پیداست هرگز از آن خسته نخواهید شد. برای حال و آینده شما، از مرد و زن و بزرگ و کوچک، این برنامه غذایی را تهیه دیدهاند بی آنکه از آن خسته شوید. واقعاً خیلی عجیب است. 0 8 سید محمدعلی نیکنام 1402/7/12 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 173 وقتی تنگدست به دنیا بیایید، تحمل تنگدستی کار آسانی است و خیلی از مردم از عهدهاش برمیآیند؛ اما از مکنت به حدأقل تنزل کردن، و در عین حال احساس رضایت و خوشبختی کردن در تخیل من نمیگنجد. حالا فیلسوف های ما هرچه میخواهند بگویند، مذهب چیز خوبی است. 0 4 روشنا 1403/4/15 ژاک قضا و قدری و اربابش دنی دیدرو 4.2 21 صفحۀ 107 ژاک- ارباب جان، آدم نمیداند در زندگی از چه خوشحال باشد و از چه غمگین. به دنبال خیر، شر میآید و به دنبال شر، خیر. ما زیر آنچه آن بالا نوشته شده در جهالت به سر میبریم و آرزوها و خوشحالیها و ناراحتیهایمان یکی از دیگری احمقانهتر است. وقتی گریه میکنم اغلب به این نتیجه میرسم که ابلهم. ارباب- وقتی میخندی چطور؟ ژاک- باز هم فکر میکنم ابلهم؛ با این حال نه میتوانم جلو گریهام را بگیرم و نه جلو خندهام را. و همین کفریام میکند. 0 12