بریدههای کتاب ناتوان ּ⭑.کتابخانه امیلے𓏲࣪◜ 1404/4/9 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 296 +قول میدی اون قدری زنده بمونی که خودت از پشت بهم خنجر بزنی؟ -هدف اصلیم همینه شاهزاده 0 13 ּ⭑.کتابخانه امیلے𓏲࣪◜ 1404/4/9 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 631 چرا پیش خودم فکر کردم که میتوانم اورا داشته باشم، فکر کردم او من را میپذیرد؟ چرا که دلبر هرگز از آن دیو نمیشود. 0 10 ּ⭑.کتابخانه امیلے𓏲࣪◜ 1404/4/9 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 648 +خودت دوست داری من رو چی صدا بزنی؟ -میخوام تورو مال خودم صدا بزنم. 0 14 Ramina 1404/4/10 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 357 این که میدانی ممکن است فردا را نبینی باعث میشود کارهایی انجام بدهی که وقتی نجات پیدا میکنی از آنها پشیمان میشوی. 1 6 Ramina 1404/4/10 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 359 اما هیولاها هیولا زاده نمیشن، به مرور زمان به یک هیولا تبدیل میشن. 1 4 Ramina 1404/4/11 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 587 شگفتآور است که تنها یک کلمه چطور میتواند یک انسان را گناهکار کند. 0 3 وایولت 1404/4/13 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 28 گِیل به ما غذا و خوراکیِ اضافه میداد. او بارها در همین آشپزخانه شاهد آن بود که برای خوردنِ آخرین نانقندی باهم دعوا کردیم. 1 4 Panah 1404/4/14 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 221 《اه،عزیزم،تا زمانی که هنوز از نظر تو خوشگل باشم،برام مهم نیست چطور به نظر برسم.》 0 2 Panah 1404/4/14 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 481 یک لمس کوچک از جانب او،یا دریغ کردن من از آن،من را مجنون می کند. او با من چه کرده است؟ 0 3 Panah 1404/4/14 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 606 من سراسر غم می شوم.سراسر اندوه. به سان یک عذاب می شوم. به گمانم خودم نیز مرده ام. از درون دارم پوسیده می شوم. 0 1 Panah 1404/4/14 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 619 نمی توانم از او چشم بردارم. نمی توانم از او چشم بردارم. نمی توانم او را از ذهنم بیرون کنم. نمی توانم بدنم را از او جدا کنم. 0 3 Raha 1404/4/15 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 37 درد کم کم از بین می رود اما زخم ها همیشه باقی می مانند. 0 0 𝑮𝒉𝒐𝒔𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍 1404/5/30 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 166 0 0 Queen of Loneliness 1404/4/7 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 41 اگر زن ها نباشند که مردان را ناز پرورده کنند، نسل مردها منقرض خواهد شد. :))) 1 45 گـُـمنـِشــٰان 1404/4/22 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 263 او مظهر واقعی یک تصمیم بد است. ترکیبی از خطر و ارزو. مرز باریکِ میان کشنده بودن و ملکوتی بودن. و من احساس میکنم که دارم غرق میشوم. 0 5 Kylie 1404/4/23 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 518 "اگر اینقدر مثل نجیب زاده ها رفتار کنی ممکنه عادت کنم آزر." "و من هم ممکنه به اینکه برای تو یک نجیب زاده باشم عادت کنم گری." 0 0 𝗆𝖺𝗁𝖽𝗌 1404/5/28 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 540 به گمونم ی آدم عوضی ، همیشه عوضی میمونه. 0 7 𝓕𝓪𝓽𝓮𝓶𝓮𝓱 1404/4/24 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 652 《خودت دوست داری من رو چی صدا بزنی؟》 《میخوام تو رو مالِ خودم صدا بزنم.》 35 14 vania 1404/4/25 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 651 خب،دوست داری چی صدات بزنم؟ هرچی که دوست داری صدام بزن،من هرگز شانس شنیدن صدای تو رو از دست نمیدم،عزیزم. 0 0 vania 1404/4/27 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 340 دوباره ازت میپرسم،کی این بلا رو سرت اورد؟ 0 0
بریدههای کتاب ناتوان ּ⭑.کتابخانه امیلے𓏲࣪◜ 1404/4/9 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 296 +قول میدی اون قدری زنده بمونی که خودت از پشت بهم خنجر بزنی؟ -هدف اصلیم همینه شاهزاده 0 13 ּ⭑.کتابخانه امیلے𓏲࣪◜ 1404/4/9 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 631 چرا پیش خودم فکر کردم که میتوانم اورا داشته باشم، فکر کردم او من را میپذیرد؟ چرا که دلبر هرگز از آن دیو نمیشود. 0 10 ּ⭑.کتابخانه امیلے𓏲࣪◜ 1404/4/9 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 648 +خودت دوست داری من رو چی صدا بزنی؟ -میخوام تورو مال خودم صدا بزنم. 0 14 Ramina 1404/4/10 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 357 این که میدانی ممکن است فردا را نبینی باعث میشود کارهایی انجام بدهی که وقتی نجات پیدا میکنی از آنها پشیمان میشوی. 1 6 Ramina 1404/4/10 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 359 اما هیولاها هیولا زاده نمیشن، به مرور زمان به یک هیولا تبدیل میشن. 1 4 Ramina 1404/4/11 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 587 شگفتآور است که تنها یک کلمه چطور میتواند یک انسان را گناهکار کند. 0 3 وایولت 1404/4/13 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 28 گِیل به ما غذا و خوراکیِ اضافه میداد. او بارها در همین آشپزخانه شاهد آن بود که برای خوردنِ آخرین نانقندی باهم دعوا کردیم. 1 4 Panah 1404/4/14 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 221 《اه،عزیزم،تا زمانی که هنوز از نظر تو خوشگل باشم،برام مهم نیست چطور به نظر برسم.》 0 2 Panah 1404/4/14 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 481 یک لمس کوچک از جانب او،یا دریغ کردن من از آن،من را مجنون می کند. او با من چه کرده است؟ 0 3 Panah 1404/4/14 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 606 من سراسر غم می شوم.سراسر اندوه. به سان یک عذاب می شوم. به گمانم خودم نیز مرده ام. از درون دارم پوسیده می شوم. 0 1 Panah 1404/4/14 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 619 نمی توانم از او چشم بردارم. نمی توانم از او چشم بردارم. نمی توانم او را از ذهنم بیرون کنم. نمی توانم بدنم را از او جدا کنم. 0 3 Raha 1404/4/15 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 37 درد کم کم از بین می رود اما زخم ها همیشه باقی می مانند. 0 0 𝑮𝒉𝒐𝒔𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍 1404/5/30 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 166 0 0 Queen of Loneliness 1404/4/7 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 41 اگر زن ها نباشند که مردان را ناز پرورده کنند، نسل مردها منقرض خواهد شد. :))) 1 45 گـُـمنـِشــٰان 1404/4/22 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 263 او مظهر واقعی یک تصمیم بد است. ترکیبی از خطر و ارزو. مرز باریکِ میان کشنده بودن و ملکوتی بودن. و من احساس میکنم که دارم غرق میشوم. 0 5 Kylie 1404/4/23 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 518 "اگر اینقدر مثل نجیب زاده ها رفتار کنی ممکنه عادت کنم آزر." "و من هم ممکنه به اینکه برای تو یک نجیب زاده باشم عادت کنم گری." 0 0 𝗆𝖺𝗁𝖽𝗌 1404/5/28 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 540 به گمونم ی آدم عوضی ، همیشه عوضی میمونه. 0 7 𝓕𝓪𝓽𝓮𝓶𝓮𝓱 1404/4/24 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 652 《خودت دوست داری من رو چی صدا بزنی؟》 《میخوام تو رو مالِ خودم صدا بزنم.》 35 14 vania 1404/4/25 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 651 خب،دوست داری چی صدات بزنم؟ هرچی که دوست داری صدام بزن،من هرگز شانس شنیدن صدای تو رو از دست نمیدم،عزیزم. 0 0 vania 1404/4/27 ناتوان لورن رابرتس 4.3 180 صفحۀ 340 دوباره ازت میپرسم،کی این بلا رو سرت اورد؟ 0 0