بریدههای کتاب نجواگر ᥲv𝗂ᥢᥲ; 1404/3/26 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 218 پیت گفت : « شاپرکِ مردار ! » 0 6 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 215 مهم ترین بخش زندگی انسان ها - احساساتشان،شخصیتشان،تجربیاتشان-در غیابشان رنگ می بازند و به هیچ تبدیل می شوند. 0 16 Mohammad kahvaee 1404/2/28 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 308 عجیب بود که زندگی این چنین ادامه دارد. اینکه زندگی همیشه و تحت هر شرایطی، ادامه دارد. 0 3 𝑹𝒆𝒃𝒆𝒄𝒄𝒂 1403/10/4 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 52 +دوستت دارم،جیک. -حتی وقتی دعوا می کنیم؟ +معلومه...مخصوصا،وقتی دعوا می کنیم.اون موقع،ارزش دوست داشتنمون بیشتره. 0 19 niyayesh 1403/4/23 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 376 شیطان برای آدم بیکار، کار درست میکند. فکرهای بد برای ذهنهای خالی است. 1 21 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 215 اجزای داخل وجودش شکسته و خرد بودند، اما از بیرون...شبیه هدیه ای بود که با دقت کادو پیچ شده و تنها وقتی صدای اجزای شکسته داخلش در می آمد که تکانش می دادی .... 0 6 Haniyeh 1403/2/31 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 49 «هیچ وقت، نمیذارم اتفاقی برات بیفته. چرا اینقدر نگرانی؟» گفت: «باید درها رو ببندی.» «منظورت چیه؟» «باید قفلشون کنی.» «جیک...» «همیشه یادت باشه... اگه لای در باز باشه... توی یه چشمبههمزدن، نجواها توی گوشت حرف میزنن.» 2 9 ℛℯ𝒹 𝒲𝒾𝓉𝒸ℎ 1403/3/31 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 135 «واقعا شگفت انگیز است که وقتی مجبور باشی ، زندگی چقدر سریع می تواند حالت طبیعی خودش را پیدا کند.» 0 10 haniyeh samani 1403/2/13 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 212 0 1 barly 1403/5/1 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 137 0 3 Mohadeseh 1404/3/13 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 144 همیشه،همون جایی تموم میشه،که شروع شده. 0 2 nia 1403/2/25 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 69 شجاعت ، نترسیدن نیست؛ترس لازمه شجاعت عه. 0 22 معصومه 🦢 1404/2/6 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 227 قدیم ها چنین آدمی بودم و احتیاج داشتم خودم را به آن آدم قبلی نزدیک کنم. 0 7 غزل✨ 1403/5/7 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 187 اغلب اوقات، پیروزی های کوچک تنها چیزی اند که نصیب آدم میشوند. 0 19 رایآ؛ 1403/7/24 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 201 مهم نبود چقدر در مسیر جلو بروی، مهم این بود که به پایان برسی یا نه. 0 10 ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ 1403/12/8 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 25 انگار از وقتی ربکا مرد،خانه هم داشت جان میداد.اما تعجبی هم نداشت،هرچه باشد،ربکا،همیشه،قلب این خانه بود. 0 4 ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ 1403/12/8 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 18 0 0 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 323 بعضی چیزها تا با آن ها رو به رو نشوی معنی پیدا نمی کنند 0 0 بهار ناصری 1404/1/3 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 274 اگر بگذاری احساس گناه کنترلت را به دست بگیرد، این احساس لعنتی هرگز رهایت نخواهد کرد. 0 6 barly 1403/4/31 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 121 درست است که فردا روز تازهای بود، اما هرگز، دلیلی وجود ندارد که بدانیم الزاماً روز بهتری است. 0 2
بریدههای کتاب نجواگر ᥲv𝗂ᥢᥲ; 1404/3/26 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 218 پیت گفت : « شاپرکِ مردار ! » 0 6 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 215 مهم ترین بخش زندگی انسان ها - احساساتشان،شخصیتشان،تجربیاتشان-در غیابشان رنگ می بازند و به هیچ تبدیل می شوند. 0 16 Mohammad kahvaee 1404/2/28 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 308 عجیب بود که زندگی این چنین ادامه دارد. اینکه زندگی همیشه و تحت هر شرایطی، ادامه دارد. 0 3 𝑹𝒆𝒃𝒆𝒄𝒄𝒂 1403/10/4 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 52 +دوستت دارم،جیک. -حتی وقتی دعوا می کنیم؟ +معلومه...مخصوصا،وقتی دعوا می کنیم.اون موقع،ارزش دوست داشتنمون بیشتره. 0 19 niyayesh 1403/4/23 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 376 شیطان برای آدم بیکار، کار درست میکند. فکرهای بد برای ذهنهای خالی است. 1 21 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 215 اجزای داخل وجودش شکسته و خرد بودند، اما از بیرون...شبیه هدیه ای بود که با دقت کادو پیچ شده و تنها وقتی صدای اجزای شکسته داخلش در می آمد که تکانش می دادی .... 0 6 Haniyeh 1403/2/31 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 49 «هیچ وقت، نمیذارم اتفاقی برات بیفته. چرا اینقدر نگرانی؟» گفت: «باید درها رو ببندی.» «منظورت چیه؟» «باید قفلشون کنی.» «جیک...» «همیشه یادت باشه... اگه لای در باز باشه... توی یه چشمبههمزدن، نجواها توی گوشت حرف میزنن.» 2 9 ℛℯ𝒹 𝒲𝒾𝓉𝒸ℎ 1403/3/31 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 135 «واقعا شگفت انگیز است که وقتی مجبور باشی ، زندگی چقدر سریع می تواند حالت طبیعی خودش را پیدا کند.» 0 10 haniyeh samani 1403/2/13 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 212 0 1 barly 1403/5/1 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 137 0 3 Mohadeseh 1404/3/13 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 144 همیشه،همون جایی تموم میشه،که شروع شده. 0 2 nia 1403/2/25 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 69 شجاعت ، نترسیدن نیست؛ترس لازمه شجاعت عه. 0 22 معصومه 🦢 1404/2/6 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 227 قدیم ها چنین آدمی بودم و احتیاج داشتم خودم را به آن آدم قبلی نزدیک کنم. 0 7 غزل✨ 1403/5/7 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 187 اغلب اوقات، پیروزی های کوچک تنها چیزی اند که نصیب آدم میشوند. 0 19 رایآ؛ 1403/7/24 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 201 مهم نبود چقدر در مسیر جلو بروی، مهم این بود که به پایان برسی یا نه. 0 10 ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ 1403/12/8 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 25 انگار از وقتی ربکا مرد،خانه هم داشت جان میداد.اما تعجبی هم نداشت،هرچه باشد،ربکا،همیشه،قلب این خانه بود. 0 4 ʚ𝓝𝓸𝓻𝓪ɞ 1403/12/8 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 18 0 0 𝐕𝐀𝐍𝐄𝐒𝐒𝐀 1403/5/24 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 323 بعضی چیزها تا با آن ها رو به رو نشوی معنی پیدا نمی کنند 0 0 بهار ناصری 1404/1/3 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 274 اگر بگذاری احساس گناه کنترلت را به دست بگیرد، این احساس لعنتی هرگز رهایت نخواهد کرد. 0 6 barly 1403/4/31 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 121 درست است که فردا روز تازهای بود، اما هرگز، دلیلی وجود ندارد که بدانیم الزاماً روز بهتری است. 0 2