بریدههای کتاب جین ایر سیدحسین موسوی 1403/5/29 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 472 0 1 سیدحسین موسوی 1403/5/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 355 از لطف شما ممنونم. نمیدانید چهقدر خوشحالم که برگشتهام پیش شما. هرجا که شما باشید خانه من است... یگانه خانهام. 0 7 حــیــران🌱 1403/3/26 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 125 دنیای واقعی وسیــع تر است و میدان فــراخ بیم ها و امیدها و احساس ها و هیجان ها در انتظار کسانی است که جسارت دارند پا به این میدان بگذارند و در میان بلایا و سختی ها به جست و جوی شناخت واقـــعی بروند 0 2 🩷🤍🩷 1403/6/5 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 159 اگر تمام دنیا هم از تو بدشان بیاید و اعتقاد داشته باشند گناهکاری تا وقتی وجدانت آسوده است و تو را خطاکار نمی داند، بدون دوست نمی مانی. 0 1 محمدرضا سمیعی 1403/3/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 81 آدم اگر با شکیبایی درد و رنجی را تحمل کند که فقط خودش میکشد خیلی بهتر است از اینکه مرتکب عمل عجولانهای بشود که عواقب بدش به همه اطرافیان برمیگردد. 0 2 عارفه 1403/8/18 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 133 0 1 Roshi 1402/12/19 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 304 خاطرهی آلوده، زندگی را تا ابد به کام انسان تلخ میکند. 0 3 MaryeRafieefar 1404/4/7 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 32 به آشپزخانه که رفت با خودش یک کلوچه ی مربایی آورد، آن هم توی بشقاب چینی خوش نقش و نگاری که پرنده ی بهشتی اش لای خوشه ای از پیچک و غنچه لمیده بود و من همیشه از آن خوشم می آمد. این همان بشقابی بود که خیلی وقت ها خواهش کرده بودم بدهند به دستم تا خوب تماشایش کنم. اما هیچ وقت مرا لایق چنین لطفی ندانسته بودند. حالا این ظرف گرانبها روی زانوهایم بود و با کمال نزاکت از من تقاضا می شد آن حلقه شیرینی خوشمزه را میل کنم. چه لطف و محبت بیهوده ای! مثل بیشتر لطف و محبت های دیگری که دیر نصیب آدم می شوند، در حالی که آدم مدت های دراز در حسرت آن هاست! 0 0 Roshi 1402/12/27 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 427 _بعید است بتوانی یکی مثل خودت برای من پیدا کنی. اگر این را میدانستی وضعت این نبود. به خوشبختی نزدیک میشدی. بله، آن را به چنگ میآوردی. هر چه برای خوشبختی لازم است جور شده، فقط باید بجنبی و مواد اولیه را ترکیب کنی. دست تقدیر آنها را از هم جدا کرده، بگذار کنار هم قرار بگیرند تا خوشبختی به بار آید. 0 2 شوکآ 1403/7/3 جین ایر: متن کامل شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 26 به آتش هم می توانست بگوید:« نسوز !» اما آتش مگر می تواند نسوزد، پس من چگونه می توانستم خود را از آن رنج کشنده ای که گرفتارش بودم نجات دهم؟ 0 4 مهســـ📚ــا 1403/3/5 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 171 ((غذای گیاهی در جایی که محبت باشد، بهتر از گوشت گاو پرواری است که توأم با نفرت باشد.)) 0 16 𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞. 1403/4/27 جین ایر جلد 2 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 41 مسلماً احساس بدون عقل مثل شربت آبکی و بیمزه است، اما عقل بدون احساسات هم مثل لقمهی تلخ و بدمزهای است که قابل خوردن نیست. 0 0 ریحـوندُخـتـےازسـیـارہءدیـگـر🌛 1403/4/30 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 315 عواطف بدون تفکر در حقیقت شبیه یک داروی مایع و بی طمع است.از سوی دیگر تفکر بدون عواطف نیز شبیه به یک لقمهء بدطعم و ناگوار است که نمیشود آن را قورت داد 0 5 نرگس 1404/3/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 373 «امکان ندارد، آقا. بعید به نظر میرسد. انسانها هیچوقت در این دنیا به خوشبختی کامل نمیرسند. من هم تافتهٔ جدابافته نیستم. تصور چنین سرنوشت سعادتمندانهای برایم شبیه قصههای جن و پری است،... رؤیا در عالم بیداری.» 0 3 خانم کاف🌻 1403/6/25 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 71 تنهایی حسی بود که به آن خو گرفته بودم و زیاد برایم ناگوار نبود. 0 5 🩷🤍🩷 1403/6/5 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 171 همان طور که سلیمان گفته:«غذای گیاهی در جایی که محبت باشد، بهتر از گوشت گاو پرواری است که توام با نفرت باشد.» 0 1 سیدحسین موسوی 1403/5/29 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 482 0 2 حامد حمایت کار 1403/4/19 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 459 درست است که تنهاتر و بیکستر و بیپناهتر میشوم، اما شرافتم را حفظ میکنم. 0 70 محمدرضا سمیعی 1403/4/21 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 538 آدمهای بسته خیلی وقتها واقعاً بیش از آدمهای باز به گفت و گو درباره احساسها و ناراحتیهای خود نیاز دارند. حتی زاهدان ریاضت بیشه هم بالاخره انسان اند. دل زدن جسورانه و خیراندیشانه به دریای خاموش جانهایشان گاهی نخستین گام برای خدمت کردن به آنهاست. 0 1 نرگس 1404/3/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 221 جانم را نجات دادهاید. خوشحالم که چنین دین بزرگی به شما دارم. بیشتر از این نمیتوانم بگویم. این دین را به هر کس دیگری که میداشتم تحملش برایم بسیار سخت میبود، اما شما -فرق میکند- لطف شما باری روی دوشم نیست. 0 5
بریدههای کتاب جین ایر سیدحسین موسوی 1403/5/29 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 472 0 1 سیدحسین موسوی 1403/5/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 355 از لطف شما ممنونم. نمیدانید چهقدر خوشحالم که برگشتهام پیش شما. هرجا که شما باشید خانه من است... یگانه خانهام. 0 7 حــیــران🌱 1403/3/26 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 125 دنیای واقعی وسیــع تر است و میدان فــراخ بیم ها و امیدها و احساس ها و هیجان ها در انتظار کسانی است که جسارت دارند پا به این میدان بگذارند و در میان بلایا و سختی ها به جست و جوی شناخت واقـــعی بروند 0 2 🩷🤍🩷 1403/6/5 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 159 اگر تمام دنیا هم از تو بدشان بیاید و اعتقاد داشته باشند گناهکاری تا وقتی وجدانت آسوده است و تو را خطاکار نمی داند، بدون دوست نمی مانی. 0 1 محمدرضا سمیعی 1403/3/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 81 آدم اگر با شکیبایی درد و رنجی را تحمل کند که فقط خودش میکشد خیلی بهتر است از اینکه مرتکب عمل عجولانهای بشود که عواقب بدش به همه اطرافیان برمیگردد. 0 2 عارفه 1403/8/18 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 133 0 1 Roshi 1402/12/19 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 304 خاطرهی آلوده، زندگی را تا ابد به کام انسان تلخ میکند. 0 3 MaryeRafieefar 1404/4/7 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 32 به آشپزخانه که رفت با خودش یک کلوچه ی مربایی آورد، آن هم توی بشقاب چینی خوش نقش و نگاری که پرنده ی بهشتی اش لای خوشه ای از پیچک و غنچه لمیده بود و من همیشه از آن خوشم می آمد. این همان بشقابی بود که خیلی وقت ها خواهش کرده بودم بدهند به دستم تا خوب تماشایش کنم. اما هیچ وقت مرا لایق چنین لطفی ندانسته بودند. حالا این ظرف گرانبها روی زانوهایم بود و با کمال نزاکت از من تقاضا می شد آن حلقه شیرینی خوشمزه را میل کنم. چه لطف و محبت بیهوده ای! مثل بیشتر لطف و محبت های دیگری که دیر نصیب آدم می شوند، در حالی که آدم مدت های دراز در حسرت آن هاست! 0 0 Roshi 1402/12/27 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 427 _بعید است بتوانی یکی مثل خودت برای من پیدا کنی. اگر این را میدانستی وضعت این نبود. به خوشبختی نزدیک میشدی. بله، آن را به چنگ میآوردی. هر چه برای خوشبختی لازم است جور شده، فقط باید بجنبی و مواد اولیه را ترکیب کنی. دست تقدیر آنها را از هم جدا کرده، بگذار کنار هم قرار بگیرند تا خوشبختی به بار آید. 0 2 شوکآ 1403/7/3 جین ایر: متن کامل شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 26 به آتش هم می توانست بگوید:« نسوز !» اما آتش مگر می تواند نسوزد، پس من چگونه می توانستم خود را از آن رنج کشنده ای که گرفتارش بودم نجات دهم؟ 0 4 مهســـ📚ــا 1403/3/5 جین ایر جلد 1 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 171 ((غذای گیاهی در جایی که محبت باشد، بهتر از گوشت گاو پرواری است که توأم با نفرت باشد.)) 0 16 𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞. 1403/4/27 جین ایر جلد 2 شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 41 مسلماً احساس بدون عقل مثل شربت آبکی و بیمزه است، اما عقل بدون احساسات هم مثل لقمهی تلخ و بدمزهای است که قابل خوردن نیست. 0 0 ریحـوندُخـتـےازسـیـارہءدیـگـر🌛 1403/4/30 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 315 عواطف بدون تفکر در حقیقت شبیه یک داروی مایع و بی طمع است.از سوی دیگر تفکر بدون عواطف نیز شبیه به یک لقمهء بدطعم و ناگوار است که نمیشود آن را قورت داد 0 5 نرگس 1404/3/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 373 «امکان ندارد، آقا. بعید به نظر میرسد. انسانها هیچوقت در این دنیا به خوشبختی کامل نمیرسند. من هم تافتهٔ جدابافته نیستم. تصور چنین سرنوشت سعادتمندانهای برایم شبیه قصههای جن و پری است،... رؤیا در عالم بیداری.» 0 3 خانم کاف🌻 1403/6/25 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 71 تنهایی حسی بود که به آن خو گرفته بودم و زیاد برایم ناگوار نبود. 0 5 🩷🤍🩷 1403/6/5 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 171 همان طور که سلیمان گفته:«غذای گیاهی در جایی که محبت باشد، بهتر از گوشت گاو پرواری است که توام با نفرت باشد.» 0 1 سیدحسین موسوی 1403/5/29 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 482 0 2 حامد حمایت کار 1403/4/19 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 459 درست است که تنهاتر و بیکستر و بیپناهتر میشوم، اما شرافتم را حفظ میکنم. 0 70 محمدرضا سمیعی 1403/4/21 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 538 آدمهای بسته خیلی وقتها واقعاً بیش از آدمهای باز به گفت و گو درباره احساسها و ناراحتیهای خود نیاز دارند. حتی زاهدان ریاضت بیشه هم بالاخره انسان اند. دل زدن جسورانه و خیراندیشانه به دریای خاموش جانهایشان گاهی نخستین گام برای خدمت کردن به آنهاست. 0 1 نرگس 1404/3/28 جین ایر شارلوت برونته 4.2 189 صفحۀ 221 جانم را نجات دادهاید. خوشحالم که چنین دین بزرگی به شما دارم. بیشتر از این نمیتوانم بگویم. این دین را به هر کس دیگری که میداشتم تحملش برایم بسیار سخت میبود، اما شما -فرق میکند- لطف شما باری روی دوشم نیست. 0 5