بریدههای کتاب هری پاتر و زندانی آزکابان R.F 1403/11/28 هری پاتر و زندانی آزکابان جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 همیشه عواقب اعمال ما خیلی پیچیده و متنوعه و اصلا نمیشه پیش بینی کرد که چه چیزی در آینده پیش میاد. 0 23 سیدحسین موسوی 1402/12/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 85 0 13 ملیکا 1404/4/30 Harry Potter and the Prisoner of Azkaban جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 100 we shall find our goal, or else perish bravely in the change! 0 2 رها:) 1404/4/30 هری پاتر و زندانی آزکابان (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 64 برای چی باید ادب بشیم؟ ادب و تربیت همه ی لذت های زندگی رو از بین می بره! -جرج و فرد ویزلی 0 0 اسکایلر 1404/5/3 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 126 ما یا به هدفمون میرسیم یا در راه رسیدن به اون شجاعانه کشته میشویم. 0 6 فاطمه مناقبی 1404/5/9 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 49 "اونا نه درست میشنون نه درست میبینن، مگه نه؟ اونا هیچوقت به چیزی دقت ندارن." 0 0 فاطمه مناقبی 1404/5/9 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 85 وقتی میدانیم بدترینها را در پیش رو داریم چه باید بکنیم... 0 0 فاطمه مناقبی 1404/5/9 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 189 "این معنیش اینه، چیزی که بیشتر از همه تو رو میترسونه خود ترسه! خیلی باهوشی، هری!" 0 0 اسکایلر 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 436 پس باید میمردی، میمردی و به دوستات خیانت نمیکردی، همونطور که ما برای تو اینکارو کردیم. 0 12 فاطمه مناقبی 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 287 ولی او نمیخواست صدای مادرش را بشنود... آیا واقعاً نمیخواست؟ 0 0 فاطمه مناقبی 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 487 "همیشه عواقب اعمال ما خیلی پیچیده و متنوعه و اصلاً نمیشه پیشبینی کرد که چه چیزی در آینده پیش میاد." 0 47 فاطمه مناقبی 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 " تو فکر میکنی عزیزان ما وقتی از این دنیا رفتن ما رو تنها میگذارن؟ مگه هر موقع که توی دردسر میافتیم واضحتر از همیشه اونا رو به یاد نمیاریم؟" 0 0 فاطمه مناقبی 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 489 "هری، تو پدرتو در درون خودت کشف کردی." 0 0 Marina 1404/5/12 هری پاتر و زندانی آزکابان (هری پاتر 3) جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 60 جرج آه بلندی کشید. به هری گفت : میخواستیم توی یکی از هرم ها حبسش کنیم ، ولی مامان فهمید. 0 1 Marina 1404/5/16 هری پاتر و زندانی آزکابان (هری پاتر 3) جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 97 1 0 (: Hanifa 1404/5/21 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 96 من دنبال دردسر نمیگردم، اون همیشه دنبال من میاد. 0 22 R.F 1403/11/24 هری پاتر و زندانی آزکابان جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 191 -این معنیش اینه که چیزی که بیشتر از همه تورو میترسونه خود ترسه! خیلی باهوشی،هری! 0 3 فرفری موی غزلساز 1404/1/17 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 تو فکر میکنی عزیزان ما وقتی از این دنیا رفتن ما رو تنها میگذارن؟ مگه هر موقع که توی دردسر میافتیم واضحتر از همیشه اونا رو به یاد نمیاریم؟ 0 28 تهمینه؛ 1403/5/8 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 << تو فکر میکنی عزیزان ما وقتی از این دنیا رفتن مارو تنها میگذارن؟ مگه هرموقع توی دردسر میافتیم واضحتر از همیشه اونارو به یاد نمیاریم؟ >> 0 27 فصل کتاب 1403/6/30 هری پاتر و زندانی آزکابان جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 هری سرش رو بلند کرد و گفت: _ دیشب فکر میکردم... پدرم سپر مدافعمو درست کرده. منظورم اینه که وقتی خودمو اون طرف دریاچه دیدم... فکر کردم دارم اونو میبینم. دامبلدور به نرمی گفت: _ اشتباه به جایی بوده میدونم که از بس این حرف رو شنیدی خسته شدی ولی هری تو شباهت فوقالعادهای به جیمز داری. فقط چشمهات... شبیه مادرته. هری با ناراحتی سرش رو تکون داد و گفت: _ خیلی احمقانهس. نمیدونم چرا فکر کردم اونو دیدهم. خب آخه... من که میدونستم اون مرده... _ تو فکر میکنی عزیزان ما وقتی از این دنیا رفتن ما رو تنها میگذارن؟ مگه هر موقع که توی دردسر میافتیم واضحتر از همیشه اونا رو به یاد نمیاریم؟ هری، پدرت در وجود تو زندهس و هر وقت به وجود اون نیاز داشته باشی در وجودت متجلی میشه. پس فکر میکنی چرا تونستی اون سپر مدافع رو با اون شکل درست کنی. دیشب شاخدار دوباره در محوطه جولان داده. مدتی طول کشید تا هری منظور دامبلدور را درک کرد. 0 2
بریدههای کتاب هری پاتر و زندانی آزکابان R.F 1403/11/28 هری پاتر و زندانی آزکابان جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 همیشه عواقب اعمال ما خیلی پیچیده و متنوعه و اصلا نمیشه پیش بینی کرد که چه چیزی در آینده پیش میاد. 0 23 سیدحسین موسوی 1402/12/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 85 0 13 ملیکا 1404/4/30 Harry Potter and the Prisoner of Azkaban جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 100 we shall find our goal, or else perish bravely in the change! 0 2 رها:) 1404/4/30 هری پاتر و زندانی آزکابان (گالینگور) جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 64 برای چی باید ادب بشیم؟ ادب و تربیت همه ی لذت های زندگی رو از بین می بره! -جرج و فرد ویزلی 0 0 اسکایلر 1404/5/3 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 126 ما یا به هدفمون میرسیم یا در راه رسیدن به اون شجاعانه کشته میشویم. 0 6 فاطمه مناقبی 1404/5/9 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 49 "اونا نه درست میشنون نه درست میبینن، مگه نه؟ اونا هیچوقت به چیزی دقت ندارن." 0 0 فاطمه مناقبی 1404/5/9 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 85 وقتی میدانیم بدترینها را در پیش رو داریم چه باید بکنیم... 0 0 فاطمه مناقبی 1404/5/9 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 189 "این معنیش اینه، چیزی که بیشتر از همه تو رو میترسونه خود ترسه! خیلی باهوشی، هری!" 0 0 اسکایلر 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 436 پس باید میمردی، میمردی و به دوستات خیانت نمیکردی، همونطور که ما برای تو اینکارو کردیم. 0 12 فاطمه مناقبی 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 287 ولی او نمیخواست صدای مادرش را بشنود... آیا واقعاً نمیخواست؟ 0 0 فاطمه مناقبی 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 487 "همیشه عواقب اعمال ما خیلی پیچیده و متنوعه و اصلاً نمیشه پیشبینی کرد که چه چیزی در آینده پیش میاد." 0 47 فاطمه مناقبی 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 " تو فکر میکنی عزیزان ما وقتی از این دنیا رفتن ما رو تنها میگذارن؟ مگه هر موقع که توی دردسر میافتیم واضحتر از همیشه اونا رو به یاد نمیاریم؟" 0 0 فاطمه مناقبی 1404/5/11 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 489 "هری، تو پدرتو در درون خودت کشف کردی." 0 0 Marina 1404/5/12 هری پاتر و زندانی آزکابان (هری پاتر 3) جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 60 جرج آه بلندی کشید. به هری گفت : میخواستیم توی یکی از هرم ها حبسش کنیم ، ولی مامان فهمید. 0 1 Marina 1404/5/16 هری پاتر و زندانی آزکابان (هری پاتر 3) جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 97 1 0 (: Hanifa 1404/5/21 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 96 من دنبال دردسر نمیگردم، اون همیشه دنبال من میاد. 0 22 R.F 1403/11/24 هری پاتر و زندانی آزکابان جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 191 -این معنیش اینه که چیزی که بیشتر از همه تورو میترسونه خود ترسه! خیلی باهوشی،هری! 0 3 فرفری موی غزلساز 1404/1/17 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 تو فکر میکنی عزیزان ما وقتی از این دنیا رفتن ما رو تنها میگذارن؟ مگه هر موقع که توی دردسر میافتیم واضحتر از همیشه اونا رو به یاد نمیاریم؟ 0 28 تهمینه؛ 1403/5/8 هری پاتر و زندانی آزکابان جلد 3 جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 << تو فکر میکنی عزیزان ما وقتی از این دنیا رفتن مارو تنها میگذارن؟ مگه هرموقع توی دردسر میافتیم واضحتر از همیشه اونارو به یاد نمیاریم؟ >> 0 27 فصل کتاب 1403/6/30 هری پاتر و زندانی آزکابان جی. کی. رولینگ 4.7 128 صفحۀ 488 هری سرش رو بلند کرد و گفت: _ دیشب فکر میکردم... پدرم سپر مدافعمو درست کرده. منظورم اینه که وقتی خودمو اون طرف دریاچه دیدم... فکر کردم دارم اونو میبینم. دامبلدور به نرمی گفت: _ اشتباه به جایی بوده میدونم که از بس این حرف رو شنیدی خسته شدی ولی هری تو شباهت فوقالعادهای به جیمز داری. فقط چشمهات... شبیه مادرته. هری با ناراحتی سرش رو تکون داد و گفت: _ خیلی احمقانهس. نمیدونم چرا فکر کردم اونو دیدهم. خب آخه... من که میدونستم اون مرده... _ تو فکر میکنی عزیزان ما وقتی از این دنیا رفتن ما رو تنها میگذارن؟ مگه هر موقع که توی دردسر میافتیم واضحتر از همیشه اونا رو به یاد نمیاریم؟ هری، پدرت در وجود تو زندهس و هر وقت به وجود اون نیاز داشته باشی در وجودت متجلی میشه. پس فکر میکنی چرا تونستی اون سپر مدافع رو با اون شکل درست کنی. دیشب شاخدار دوباره در محوطه جولان داده. مدتی طول کشید تا هری منظور دامبلدور را درک کرد. 0 2