بریده‌های کتاب آتش بدون دود: درخت مقدس

‌در کنار مُردگان، همیشه فرصتی‌ست برای اندیشیدن به زندگی. مرگ، از اعتبارِ ضدِّ خویش سخن می‌گوید.

حکایت محبت، حکایت درد است .

میوه بسیار ، شاخه درخت را میشکند ، شادی بسیار ،قلب را. ترکمن می‌گوید: با نصف خنده ات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی،با جامه نو،چاروق نو نپوش.کمال،غصه می آورد.

درد همه جا یک جور است....... مگر ما چیزی به جز حقمان را از این شهری ها میخواهیم که در این کار،عیبی باشد؟ ما متعلق به این سرزمینیم و همیشه بوده ایم.پس چرا نباید سهمی از آنچه که در این سرزمین وجود دارد از ثروت و دانش،نصیب ما هم بشود؟این درست است که بسیاری از آنها به ما ستم کرده اند اما آیا قبول ستم، رد ستم میکند؟

اشتباه کردن، گناه نیست؛ بر سر اشتباه پای فشردن، جرم است.

بحث، بر سر توانستن بود. و این که خواستن، در عمل، همان توانستن نیست. خواستن، کاری ذهنی ست، و توانستن، کار عینی. فاصله ی میان این دو، از میان برداشتنی ست، اما نه فقط با تخیلات شیرین خواستن.

چه ترحم انگیزند آن ها که عاشق کامل زادگاهشان نیستند و چه خشم انگیزند آن ها که از میهنشان همان گونه نام می برند که از یک ستاره دور

زندگی در غم انگیز ترین شکل خود، هرگز از لحظه های منفرد شیرین و دلنشین ، تهی نبوده است و نخواهد بود .

اما غرور مرد، کاسه چینی نیست که به یک اشاره بیفتد و بشکند.گاهی اوقات ،انسان مجبور می‌شود محبوب بودن را فدای خوب بودن بکند.محبوب مردم شدن ، آسان تر از کارکردن برای مردم است. حرفم را باور نمیکنید؟

حکایتِ محبت، حکایتِ درد است.

وقتی کسی حرف نمی زند، دلیل این نیست که نمی‌تواند حرف بزند و نمی تواند خوب حرف بزند. ضرورت گفتن مهم است نه گفتن.

آلنی، در برابر درخت مقدس ایستاده بود. در گوش او صدای غریبِ زنگ می‌آمد. چیزی در پشت تمامی پوست آفتاب خورده‌ی بدنش می‌لرزید. چیزی در زیر کاسه‌ی زانوانش می‌لرزید. در درخت، محبتی نمی‌دید. ... «درخت! دوستی، تمام شد؛ تمام! بی‌شک یکی از پا درخواهدآمد_من یا تو...»

دردهایی هست که مال همه است و من آن دردها را هرگز پنهان نمی‌کنم اما دردِ قلب؛ مال هیچکس نیست به جز صاحبِ قلب.....

اشتباه کردن، گناه نیست؛ بر سر اشتباه پای فشردن، جرم است.

من همه‌ی صداها را می‌شنوم؛ اما فقط منتظر یک صدا هستم 🎶☁️🌱

برای چه کسی لالایی می‌گویی مادر ترنج؟ برای پسرم، که تنش از زمستان، سردتر است.❄️ برای چه کسی آواز می‌خوانی، مادر گزل؟ برای دخترم، که از #شب ، بی‌صداتر است.. 🌸🌱✨️

وقتی کسی حرف نمی‌زند، دلیل این نیست که نمی‌تواند حرف بزند و نمی‌تواند خوب حرف بزند. ضرورتِ گفتن مهم است نه گفتن‌.

《اگر قرار باشد همه‌ی نامردها بکشند و بعد پشت کنند تا در امان بمانند،همه‌جا پُر می‌شود از نامرد‌هایی که به دنیا پشت کرده‌اند. نامرد که پشت و رو ندارد!》

فقط ترسوها کاری را که باور دارند درست است، به بهانه هایی که از بزدلی‌شان سرچشمه می‌گیرد، عقب می اندازند.

سیه بختی انسان از روزی شروع نشد که اشتباه کرد، از روزی شروع شد که پی به اشتباه خود برد و به آن اعتراف نکرد...