بریدهای از کتاب آتش بدون دود: درخت مقدس اثر نادر ابراهیمی
1403/10/11
صفحۀ 250
فکر نمی کنم کعبه؛ نگاه می کنم فقط نگاه می کنم. مدت هاست که فکر کردن از یادم رفته. تو می گویی چکار کنم که باز یادم بیاید؟ کعبه لبخندی زد و کودکانه گفت : من خیال می کنم تو بیش از اندازه ، و بیشتر از سن و سالت فکر کرده ای، و همه فکرهایت تمام شده. حالا چه عیب دارد که مدتی فقط نگاه کنی؟ برای دیدن هم چیزهای خیلی خوب وجود دارد.
فکر نمی کنم کعبه؛ نگاه می کنم فقط نگاه می کنم. مدت هاست که فکر کردن از یادم رفته. تو می گویی چکار کنم که باز یادم بیاید؟ کعبه لبخندی زد و کودکانه گفت : من خیال می کنم تو بیش از اندازه ، و بیشتر از سن و سالت فکر کرده ای، و همه فکرهایت تمام شده. حالا چه عیب دارد که مدتی فقط نگاه کنی؟ برای دیدن هم چیزهای خیلی خوب وجود دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.