بریدۀ کتاب
دیروز
صفحۀ 261
شب آنگونه آرام است که نباید باشد. راه آنقدر دور است که نه انگار به جایی میرسد. غم آنقدر سنگین است که تنهایی، چگونه تحملش کنم؟ آه محبوب من! امشب، از این سفر بگذر! مرا به حرف نیاور، به گریستن مجبور نکن! مرا کنار اسبت مخوان، الوداع مکن! نامم را نبر، دستم را نگیر، به چشمانم نگاه نکن! آه... محبوب من! تنها امشب، از این سفر بگذر!
شب آنگونه آرام است که نباید باشد. راه آنقدر دور است که نه انگار به جایی میرسد. غم آنقدر سنگین است که تنهایی، چگونه تحملش کنم؟ آه محبوب من! امشب، از این سفر بگذر! مرا به حرف نیاور، به گریستن مجبور نکن! مرا کنار اسبت مخوان، الوداع مکن! نامم را نبر، دستم را نگیر، به چشمانم نگاه نکن! آه... محبوب من! تنها امشب، از این سفر بگذر!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.