بریدههای کتاب حکایت دولت و فرزانگی همون خانوم کتابفروش؛ 1403/4/2 - 11:47 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 56 واژه ها بر زندگی مان تاثیر عمیقی میگذارند.حال چه آن ها را دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم 0 14 Fateme SN 1403/11/19 - 15:53 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 69 «ذهن ناهشیار، برده ای است که میتواند ارباب ما شود، صرفا به این دلیل که بینهایت قدرتمند است. اما کور نیز هست، و باید بیاموزی که چگونه به آن حقه بزنی.» 0 3 saeedehsoleymanian 1404/5/1 - 12:25 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 23 اشخاصی که صبر می کنند تا اوضاع و شرایط عالی از راه برسد هرگز کاری را به انجام نمی رسانند . زمان مطلوب برای عمل همین حالاست! 0 5 saeedehsoleymanian 1404/5/1 - 12:28 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 38 اگر ندانی به کجا می روی، احتمالاً به هیچ جا نخواهی رسید. 0 5 Mobina 1404/6/6 - 23:20 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 5 شاید داستان ، ظریفترین صورت برای بیان این حقایق باشد . زیرا در سادگی کودکانه داستان ، میتوانیم با سادگی کودکانه ی ذهن نیمه هوشیارمان ، به طور مستقیم رابطه برقرار کنیم . 0 7 Mobina 1404/6/13 - 22:59 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 8 وقتی سر کار بود خودش را از همه ی جهان جدا می دید ، گویی در کشوری بیگانه بود ، ناتوان از تکلم به زبان آنها. 0 6 شکیبا غزنوی 1404/7/23 - 21:05 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 40 زندگی میخواهد بداند که دقیقاً از آن چه می خواهید. اگر چیزی نخواهید، چیزی به دست نخواهید آورد. 0 3 شکیبا غزنوی 1404/7/23 - 21:41 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 67 آدمی بازتاب اندیشه هایی است که در ذهن ناهشیار گرد آمده است. 0 5 شکیبا غزنوی 1404/7/24 - 14:31 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 77 زندگی دقیقاً به ما همان چیزی را می دهد که از آن انتظار داریم. نه کمتر و نه بیشتر. اگرچه فراموش می کنیم نه زندگی معمولاً آماده است که بسیار بیش از آنچه تصورش را میکنیم به ما ارزانی دارد. 0 2 مهدیار 1402/6/21 - 12:40 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 85 پس راز نیکبختی این است؛ که هر روز چنان زندگی کنی که گویی آخرین روز زندگی توست... و با انجام کاری که میخواهی، آن روز را به کاملترین نحو زندگی کنی. اگر چند ساعت بیشتر فرصت نداشتی چه میکردی؟ چون واقعاً تعداد این ساعات اندک است. گویی همواره زمانی که به راستی فرصتی اندک مانده است این را در مییابیم. اما آن وقت خیلی دیر است. "پس باید جرأتش را داشته باشی که بیدرنگ عمل کنی" با این اندیشه زندگی کن: بدون جرات به انجام رساندن آنچه میخواهم نمیمیرم. نمیخواهم با این اندیشه مخوف بمیرم که جامعه فریبم داد. با این اندیشه که جامعه از من سوء استفاده کرد و رویاهایم را به باد فنا داد. "نباید با این احساس مهیب بمیری که ترسهایت عظیم تر از رویاهات بود" و هیچگاه درنیافتی که به راستی از چه لذت میبری... 0 3 مهدیار 1402/6/22 - 20:31 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 93 این گفته مسیح را به خاطر داشته باش: ایمان میتواند کوهها را جابجا کند... 0 1 همون خانوم کتابفروش؛ 1403/4/2 - 11:50 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 100 بعضی از مردم براین باورند که کتاب ها فاقد ارزش هستند.آن ها معتقدند که خودشان میتوانند دنیا را بسازند 0 7
بریدههای کتاب حکایت دولت و فرزانگی همون خانوم کتابفروش؛ 1403/4/2 - 11:47 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 56 واژه ها بر زندگی مان تاثیر عمیقی میگذارند.حال چه آن ها را دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم 0 14 Fateme SN 1403/11/19 - 15:53 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 69 «ذهن ناهشیار، برده ای است که میتواند ارباب ما شود، صرفا به این دلیل که بینهایت قدرتمند است. اما کور نیز هست، و باید بیاموزی که چگونه به آن حقه بزنی.» 0 3 saeedehsoleymanian 1404/5/1 - 12:25 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 23 اشخاصی که صبر می کنند تا اوضاع و شرایط عالی از راه برسد هرگز کاری را به انجام نمی رسانند . زمان مطلوب برای عمل همین حالاست! 0 5 saeedehsoleymanian 1404/5/1 - 12:28 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 38 اگر ندانی به کجا می روی، احتمالاً به هیچ جا نخواهی رسید. 0 5 Mobina 1404/6/6 - 23:20 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 5 شاید داستان ، ظریفترین صورت برای بیان این حقایق باشد . زیرا در سادگی کودکانه داستان ، میتوانیم با سادگی کودکانه ی ذهن نیمه هوشیارمان ، به طور مستقیم رابطه برقرار کنیم . 0 7 Mobina 1404/6/13 - 22:59 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 8 وقتی سر کار بود خودش را از همه ی جهان جدا می دید ، گویی در کشوری بیگانه بود ، ناتوان از تکلم به زبان آنها. 0 6 شکیبا غزنوی 1404/7/23 - 21:05 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 40 زندگی میخواهد بداند که دقیقاً از آن چه می خواهید. اگر چیزی نخواهید، چیزی به دست نخواهید آورد. 0 3 شکیبا غزنوی 1404/7/23 - 21:41 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 67 آدمی بازتاب اندیشه هایی است که در ذهن ناهشیار گرد آمده است. 0 5 شکیبا غزنوی 1404/7/24 - 14:31 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 77 زندگی دقیقاً به ما همان چیزی را می دهد که از آن انتظار داریم. نه کمتر و نه بیشتر. اگرچه فراموش می کنیم نه زندگی معمولاً آماده است که بسیار بیش از آنچه تصورش را میکنیم به ما ارزانی دارد. 0 2 مهدیار 1402/6/21 - 12:40 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 85 پس راز نیکبختی این است؛ که هر روز چنان زندگی کنی که گویی آخرین روز زندگی توست... و با انجام کاری که میخواهی، آن روز را به کاملترین نحو زندگی کنی. اگر چند ساعت بیشتر فرصت نداشتی چه میکردی؟ چون واقعاً تعداد این ساعات اندک است. گویی همواره زمانی که به راستی فرصتی اندک مانده است این را در مییابیم. اما آن وقت خیلی دیر است. "پس باید جرأتش را داشته باشی که بیدرنگ عمل کنی" با این اندیشه زندگی کن: بدون جرات به انجام رساندن آنچه میخواهم نمیمیرم. نمیخواهم با این اندیشه مخوف بمیرم که جامعه فریبم داد. با این اندیشه که جامعه از من سوء استفاده کرد و رویاهایم را به باد فنا داد. "نباید با این احساس مهیب بمیری که ترسهایت عظیم تر از رویاهات بود" و هیچگاه درنیافتی که به راستی از چه لذت میبری... 0 3 مهدیار 1402/6/22 - 20:31 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 93 این گفته مسیح را به خاطر داشته باش: ایمان میتواند کوهها را جابجا کند... 0 1 همون خانوم کتابفروش؛ 1403/4/2 - 11:50 حکایت دولت و فرزانگی مارک فیشر 3.1 27 صفحۀ 100 بعضی از مردم براین باورند که کتاب ها فاقد ارزش هستند.آن ها معتقدند که خودشان میتوانند دنیا را بسازند 0 7