این کتاب روی مولفه های ذهنی مختلفی برای دولتمند شدن مانور داده بود از جمله تمرکز، ایمان، ضمیر ناخوداگاه، قدرت حل مسئله و .. که من به شخصه خیلی از نحوه ی انتقال مفهوم تمرکز به مخاطب خوشم اومد.
همچنین در نیمه ی دوم کتاب به کرات در مورد اینکه نباید بذاریم پول ارباب ما بشه یا اینکه باید اینو درک کنیم که خوشبختی درونی نسبت به ثروت اولی تره توضیحات ارزشمندی داده.
پایان قشنگی هم داشت طوری که بی اختیار کتابو میبندین و با لبخند به جلو خیره میشین و کل کتابو یه بار دیگه توو ذهنتون مرور میکنین :)
      

        این کتاب رو در یک کلمه میتونم خلاصه کنم: روانشناسی زرد!
      

        بازی هایی که پیشنهاد شدن متنوع و در عین حال ساده هستن من خیلی دوست داشتم :) به نظرم یکی از معضل های مادرایی که توی خونه هستن و دوست دارن که با فرزندشون وقت بگذرونن اینه که ایده کم میارن و خب این کتاب دقیقا دست میذاره روی چیزایی که برای بچه ها جذابه و ما شاید ازشون اطلاعی نداریم.