بریده‌های کتاب اولین نفری که در نهایت میمیرد

با تمام وجود زندگی کنید؛ اما آن را طوری زندگی نکنید که گویی شکست ناپذیر هستید.

آزادی باید آزادکننده باشد؛ اما این بدان معنا نبود که نمی توانست آزاردهنده باشد.

خیلی عجیب بود که چگونه به کسی که در حال مرگ بود، می‌گوییم که دست نگه دارد. انگار او قدرت انتخاب داشت.

هیچکدوم از ما کامل نیستیم؛ اما نباید اجازه بدیم اوضاع بینمون اونقدر بد بشه که بدونیم داریم میمیریم و بازهم نخوایم که باهم دیگه صحبت کنیم. خداحافظی ممکن ترین غیرممکنه؛ چون دوست ندارین به اون ها بگین؛ اما اگه از این فرصت استفاده نکنید، احمقید.

مردم معتقد بودند که اگر فرصتی برای گفتن هر آنچه نیاز بود، داشته باشید، زندگی عالی خواهی داشت؛ اما حقیقت این بود: مرگ سریع‌تر از شماست.

اگر همیشه در حال مردن بودید، چقدر هزینه برای زنده بودن پرداخت می‌کردید؟

آزادی باید آزاد کننده باشد،امابدان معنا نبود که نمی توانست آزاردهنده باشد.

تنها راه نجات به بیرون، خروج بود.

قلب من يک بار، دو بار، ده بار، صـدبار، هزار بار ويک ميليون بـار می تپید و یک جورهایی سریع نمی مردم. درواقع، من زندگى میکردم. من زندگى مى كردم، زندگى، زندگى، زندگى، زندگى، زندگى، زندگى، زندگى. اما اول، او بايد می مرد.

هر چیزی که نباید معنی داشته باشه. بعضی وقت ها هر چی زیبا باشه، واقعا زیباست.

این قلب من یا تو نیست . قلب ماست.

وقتی بچه‌ای را به این دنیا می‌آورید، باید حمایتش کنید. اگر نمی‌توانید این کار را انجام دهید، پس لعنت به شما!

نه این‌که فقط عاشق شوید، بلکه باید عاشق بمانید و عاشق بمیرید.

لبخندش به تنهایی روی من تاثیر مثبت خیلی زیادی گذاشته است

حالا فهمیدم که والنتینو نقطه ضعف من بود. لبخند او به تنهایی باعث شد ببازم.

مثل این می‌مونه که به خاطر محافظت از خودم، کسی مایل نیست، در زندگیم باشد. من سعی نمی‌کنم، دیگران رو از خودم دور کنم بابام.

و شاید حتی دوباره عاشق بشم و این دفعه مطمئن میشم قبل از اینکه دیر بشه بهش بگم..

این عادلانه نبود. با این که یک نفر همه‌چیز را درست انجام می‌داد و اصولی رفتار می‌کرد، باز هم آسیب می‌دید؛ زیرا شخص دیگری یک اشتباه انجام می‌داد.

هیچ کودکی نباید شاهد دعوای والدینش باشد و با این خشونت بزرگ شود.

خداحافظی ممکن‌ترین غیر ممکنه؛ چون دوست ندارین، به اون‌ها بگین؛ اما اگه از این فرصت استفاده نکنین، احمقین.