بریده کتابهای شهر خرس فاطمه رفعت 1403/5/30 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 12 اگر صادق باشی، سرت کلاه میگذارند، اما صادق باش. اگر مهربان باشی، از سر خودخواهی متهمت میکنند، اما مهربان باش. تمامی خوبی های امروزت فردا به دست فراموشی سپرده میشود، اما خوبی کن. 0 8 حنانه علی پور 1402/10/1 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 255 نه جامعه شناسان و نه اعضای تیم های ورزشی ، هیچ کدام، قادر نیستند بگویند چه چیز از یک آدم معمولی یک رهبر می سازد، رهبری که ما از او پیروی می کنیم .فقط چشممان که به او می افتد بی اختیار می دانیم که او رهبر ماست. 0 2 روشنا 1402/7/27 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 187 انسان خطاهای بسیاری میکند که بدترینشان غرور است. 0 9 سید :) 1403/1/16 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 146 0 14 mahdiye 1402/4/18 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 298 اگر عاشق هر چه باشی، واقعا و از ته دل، آن وقت ترجیح می دهی دور آن چیز حبابی بسازی تا اتفاقات بیرون نتوانند رویش اثر بگذارند. 0 13 mahdiye 1402/4/20 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 380 زمان همیشه با یک شتاب می گذرد، این احساسات هستند که سرعت های متفاوتی دارند. هر روزی ممکن است به اندازه ی یک عمر طول بکشد یا به اندازه ی چشم بر هم زدنی؛ بسته به اینکه چگونه بگذرد. 0 13 روشنا 1402/7/18 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 69 پیتر برای اولین بار مستقیم در چشمان او نگاه میکند و با دندانهای بههمفشرده میگوید: «ما "محصول" تولید نمیکنیم. ما به هیچ وجه کارخونهی تولیدی نیستیم. ما انسانها رو رشد میدیم. اون پسرها از گوشت و خونن، نه برنامهی اقتصادی و اهداف سرمایهگذاری. برنامهی جوانان اونجوری که خیلی از اسپانسرها فکر میکنن یه کارخونه نیست.» 0 6 روشنا 1402/8/1 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 227 اما گاه حتی او هم درمیماند که کدامیک کثیفتر و خطرناکترند: آنها که روی گردنشان تتو دارند، یا آنها که کراوات. 0 8 روشنا 1402/7/16 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 10 از هاکی متنفر است اما عشق پدرش را به هاکی درک میکند. ورزش هم یک ساز است اما متفاوت با ساز او. مادرش گاه دم گوشش میگوید: «به آدمی که تو زندگیش چیزی رو نداره که بیدلیل عاشقش باشه اعتماد نکن.» 0 15 کتابخوار اکسوپلنت 1402/12/8 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 76 همه ی ما بزرگسالان در زندگی روزهایی داریم که کاملا احساس تهی بودن میکنیم. وقت هایی که دیگر نمیدانیم اینهمه وقت را صرف جنگیدن برای چه میکنیم. وقت هایی که واقعیت و نگرانی های روزمره به ما هجوم می آورد و نمیدانیم دیگر چقدر میتوانیم دوام بیاوریم. 1 57 روفوس هستم از پلوتو 🥺🤌 1402/11/8 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 120 ما عاشق برنده عا هستیم گرچه به ندرت ادم های دوست داشتنی هستند اما مهم نیست ما می بخشیمشان ما تا وقتی برنده هستند دوستشان داریم 0 3 نیایش 1402/8/14 شهر خرس ها فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 343 شاید در زندگی فقط یکیدو چیز سختتر از این باشد که نزد خودت اعتراف کنی که انسان ریاکاری هستی. 0 9 روشنا 1402/7/18 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 70 از روزی که بچهدار شده، ثانیهای نیست که احساس نکند مادر بدی است. به خاطر هرچیز کوچکی، هر درک نکردنی، هر ناشکیباییای، ندانستن همه چیز، درست نکردن ناهارهای بهتر، اینکه هنوز هم بیشتر از اینکه یک مادر خانهدار باشد زندگی بیرونش را دارد، به خاطر همهی اینها، فکر میکند مادر بدی است. حرفهای زنان دیگر بیورناستاد را میشنود که پشت سرش میگویند: «آره، ولی میدونی اون همهاش سرکاره، میتونی تصور کنی؟» هر چقدر هم به این حرفها اهمیت ندهی، باز هم بعضی از آنها ناراحتت میکنند. پ.ن: چه قدر زندگی برای زنان پر از چالشه... پ.ن.۲: بکمن اینا رو از کجا میدونه؟ 🥲 1 12 روانشناس آدمخوار (سهند) 1402/3/31 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 227 کدام یک کثیف تر و خطرناک ترند : آن ها که روی گردنشان تتو دارند ، یا آنها که کراوات. 0 12 حنانه علی پور 1402/10/1 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 118 حمله ی عصبی، چیزی که روانشناس شش ماه پیش به او گفت و کرا هم دیگر پیشش نرفت. احساس خجالت میکرد انگار که زندگی به اندازه کافی شاد نیست. انگار که او به اندازه ی کافی راضی نیست. چطوری باید این را برای خانواده اش توضیح دهد؟ «حمله ی عصبی»، اصلا معنی اش چیست؟ یک وکیل، همسر یک مدیر عامل، مادر هاکی و خدا می داند از هر سه تای اینها چقدر خوشحال است، اما گاه ماشین را وسط جنگل توی جاده یا هر جای دیگری نگه می دارد، در تاریکی می نشیند و زارزار گریه می کند. در این شرایط همیشه یاد مادرش می افتد که چطور اشکهای بچه هایش را پاک میکرد و آرام میگفت: « هیچ کس تا حالا نگفته زندگی آسونه ». پدر و مادر بودن باعث میشود احساس کنی پتویی هستی که همیشه کوچکتر از آنی است که باید باشد؛ مهم نیست چقدر سعی کنی همه را بپوشانی، همیشه کسی هست که سردش است. 0 2 روشنا 1402/7/16 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 12 اگر صادق باشی، سرت کلاه میگذارند، اما صادق باش. اگر مهربان باشی، از سر خودخواهی متهمت میکنند، اما مهربان باش. تمام خوبیهای امروزت فردا به دست فراموشی سپرده میشود، اما خوبی کن. هر چه را میسازی دیگران نابود میکنند، اما باز هم بساز، چون در پایان فقط تو هستی و خدا و این مسئله بین شما دو تا است، نه بین تو و دیگران. 0 7 روشنا 1402/7/20 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 136 بعضی میگویند هاکی به دین میماند، اما اینطور نیست. هاکی مثل ایمان است. دین امری است بین شما و دیگر مردم؛ پر از تفسیر و تئوری و عقاید مختلف. ولی ایمان... فقط بین تو و خداست. 0 7 فاطمه عمادی 1403/3/11 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 277 0 2 نیایش 1402/8/15 شهر خرس ها فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 414 گاهی اوقات زندگی به تو اجازه نمیدهد مبارزه ات را انتخاب کنی. فقط میتوانی همراهانت را انتخاب کنی. 0 12 امید بهبودی 1402/2/25 شهر خرس ها فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 56 ما عاشق برنده ها هستیم،حتی با این که به ندرت آدم های دوست داشتنی هستند. آن ها تقریبا همیشه انسان هایی خودخواه، بی ملاحظه و تملک گرا هستند. این اهمیتی ندارد. آن ها را می بخشیم و تا زمانی که ببرند،دوستشان خواهیم داشت. 0 13
بریده کتابهای شهر خرس فاطمه رفعت 1403/5/30 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 12 اگر صادق باشی، سرت کلاه میگذارند، اما صادق باش. اگر مهربان باشی، از سر خودخواهی متهمت میکنند، اما مهربان باش. تمامی خوبی های امروزت فردا به دست فراموشی سپرده میشود، اما خوبی کن. 0 8 حنانه علی پور 1402/10/1 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 255 نه جامعه شناسان و نه اعضای تیم های ورزشی ، هیچ کدام، قادر نیستند بگویند چه چیز از یک آدم معمولی یک رهبر می سازد، رهبری که ما از او پیروی می کنیم .فقط چشممان که به او می افتد بی اختیار می دانیم که او رهبر ماست. 0 2 روشنا 1402/7/27 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 187 انسان خطاهای بسیاری میکند که بدترینشان غرور است. 0 9 سید :) 1403/1/16 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 146 0 14 mahdiye 1402/4/18 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 298 اگر عاشق هر چه باشی، واقعا و از ته دل، آن وقت ترجیح می دهی دور آن چیز حبابی بسازی تا اتفاقات بیرون نتوانند رویش اثر بگذارند. 0 13 mahdiye 1402/4/20 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 380 زمان همیشه با یک شتاب می گذرد، این احساسات هستند که سرعت های متفاوتی دارند. هر روزی ممکن است به اندازه ی یک عمر طول بکشد یا به اندازه ی چشم بر هم زدنی؛ بسته به اینکه چگونه بگذرد. 0 13 روشنا 1402/7/18 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 69 پیتر برای اولین بار مستقیم در چشمان او نگاه میکند و با دندانهای بههمفشرده میگوید: «ما "محصول" تولید نمیکنیم. ما به هیچ وجه کارخونهی تولیدی نیستیم. ما انسانها رو رشد میدیم. اون پسرها از گوشت و خونن، نه برنامهی اقتصادی و اهداف سرمایهگذاری. برنامهی جوانان اونجوری که خیلی از اسپانسرها فکر میکنن یه کارخونه نیست.» 0 6 روشنا 1402/8/1 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 227 اما گاه حتی او هم درمیماند که کدامیک کثیفتر و خطرناکترند: آنها که روی گردنشان تتو دارند، یا آنها که کراوات. 0 8 روشنا 1402/7/16 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 10 از هاکی متنفر است اما عشق پدرش را به هاکی درک میکند. ورزش هم یک ساز است اما متفاوت با ساز او. مادرش گاه دم گوشش میگوید: «به آدمی که تو زندگیش چیزی رو نداره که بیدلیل عاشقش باشه اعتماد نکن.» 0 15 کتابخوار اکسوپلنت 1402/12/8 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 76 همه ی ما بزرگسالان در زندگی روزهایی داریم که کاملا احساس تهی بودن میکنیم. وقت هایی که دیگر نمیدانیم اینهمه وقت را صرف جنگیدن برای چه میکنیم. وقت هایی که واقعیت و نگرانی های روزمره به ما هجوم می آورد و نمیدانیم دیگر چقدر میتوانیم دوام بیاوریم. 1 57 روفوس هستم از پلوتو 🥺🤌 1402/11/8 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 120 ما عاشق برنده عا هستیم گرچه به ندرت ادم های دوست داشتنی هستند اما مهم نیست ما می بخشیمشان ما تا وقتی برنده هستند دوستشان داریم 0 3 نیایش 1402/8/14 شهر خرس ها فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 343 شاید در زندگی فقط یکیدو چیز سختتر از این باشد که نزد خودت اعتراف کنی که انسان ریاکاری هستی. 0 9 روشنا 1402/7/18 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 70 از روزی که بچهدار شده، ثانیهای نیست که احساس نکند مادر بدی است. به خاطر هرچیز کوچکی، هر درک نکردنی، هر ناشکیباییای، ندانستن همه چیز، درست نکردن ناهارهای بهتر، اینکه هنوز هم بیشتر از اینکه یک مادر خانهدار باشد زندگی بیرونش را دارد، به خاطر همهی اینها، فکر میکند مادر بدی است. حرفهای زنان دیگر بیورناستاد را میشنود که پشت سرش میگویند: «آره، ولی میدونی اون همهاش سرکاره، میتونی تصور کنی؟» هر چقدر هم به این حرفها اهمیت ندهی، باز هم بعضی از آنها ناراحتت میکنند. پ.ن: چه قدر زندگی برای زنان پر از چالشه... پ.ن.۲: بکمن اینا رو از کجا میدونه؟ 🥲 1 12 روانشناس آدمخوار (سهند) 1402/3/31 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 227 کدام یک کثیف تر و خطرناک ترند : آن ها که روی گردنشان تتو دارند ، یا آنها که کراوات. 0 12 حنانه علی پور 1402/10/1 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 118 حمله ی عصبی، چیزی که روانشناس شش ماه پیش به او گفت و کرا هم دیگر پیشش نرفت. احساس خجالت میکرد انگار که زندگی به اندازه کافی شاد نیست. انگار که او به اندازه ی کافی راضی نیست. چطوری باید این را برای خانواده اش توضیح دهد؟ «حمله ی عصبی»، اصلا معنی اش چیست؟ یک وکیل، همسر یک مدیر عامل، مادر هاکی و خدا می داند از هر سه تای اینها چقدر خوشحال است، اما گاه ماشین را وسط جنگل توی جاده یا هر جای دیگری نگه می دارد، در تاریکی می نشیند و زارزار گریه می کند. در این شرایط همیشه یاد مادرش می افتد که چطور اشکهای بچه هایش را پاک میکرد و آرام میگفت: « هیچ کس تا حالا نگفته زندگی آسونه ». پدر و مادر بودن باعث میشود احساس کنی پتویی هستی که همیشه کوچکتر از آنی است که باید باشد؛ مهم نیست چقدر سعی کنی همه را بپوشانی، همیشه کسی هست که سردش است. 0 2 روشنا 1402/7/16 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 12 اگر صادق باشی، سرت کلاه میگذارند، اما صادق باش. اگر مهربان باشی، از سر خودخواهی متهمت میکنند، اما مهربان باش. تمام خوبیهای امروزت فردا به دست فراموشی سپرده میشود، اما خوبی کن. هر چه را میسازی دیگران نابود میکنند، اما باز هم بساز، چون در پایان فقط تو هستی و خدا و این مسئله بین شما دو تا است، نه بین تو و دیگران. 0 7 روشنا 1402/7/20 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 136 بعضی میگویند هاکی به دین میماند، اما اینطور نیست. هاکی مثل ایمان است. دین امری است بین شما و دیگر مردم؛ پر از تفسیر و تئوری و عقاید مختلف. ولی ایمان... فقط بین تو و خداست. 0 7 فاطمه عمادی 1403/3/11 شهر خرس فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 277 0 2 نیایش 1402/8/15 شهر خرس ها فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 414 گاهی اوقات زندگی به تو اجازه نمیدهد مبارزه ات را انتخاب کنی. فقط میتوانی همراهانت را انتخاب کنی. 0 12 امید بهبودی 1402/2/25 شهر خرس ها فردریک بکمن 4.1 29 صفحۀ 56 ما عاشق برنده ها هستیم،حتی با این که به ندرت آدم های دوست داشتنی هستند. آن ها تقریبا همیشه انسان هایی خودخواه، بی ملاحظه و تملک گرا هستند. این اهمیتی ندارد. آن ها را می بخشیم و تا زمانی که ببرند،دوستشان خواهیم داشت. 0 13