بریدههای کتاب دراکولا hastea 1404/4/3 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 234 حالا که مایلی بفهمی، اولین قدم را به سوی فهمیدن برداشتهای. 0 5 𝖦𝗁𝗮𝗓𝗮𝗅 1404/1/13 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 53 برای آرامش ذهنم به دفتر خاطراتم پناه میبرم، عادت نوشتنِ جزئیات کمکم میکند تسکین یابم. 0 21 hastea 1404/2/26 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 42 تنها تردیدم این بود که آیا هیچ خوابی هست که از تور غیر طبیعی و مخوف ظلمت و رازی که انگار دور من پیچیده میشد، هراسناکتر باشد. 0 6 𝖕𝖆𝖗𝖆𝖉𝖎𝖘𝖊🔮 1403/11/5 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 466 بعد خواهید فهمید مردانی مادرشان را چنان دوست داشته اند که به خاطرش خطرهای بسیاری را به جان خریده اند. 0 2 Amadeus 1403/6/18 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 170 کنت دراکولا لحظاتی بعد از اتاق خارج شد و مجدداً در را قفل کرد و من هم به طرف اتاق خوابم رفتم و داخل تخت خواب شدم و جالب اینجاست بدون هیچ گونه کابوس و یا رویای ناراحت کنندهای تا صبح خوابیدم... قدیمیها مثلی دارند که میگوید...«یاس و نومیدی آرامش خاص خودش را دارد» مثلی که آن شب کاملاً در مورد من مصداق پیدا کرد. 0 18 hastea 1404/3/17 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 214 تنهایی با بالهای شوم خود بر بامهای ما خواهد نشست. 0 35 لیلا مداحی 1403/6/5 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 45 روستاییان بدون رهبر به چه دردی میخورند؟ جنگ بدون مغز و دلی که آن را هدایت کند به کجا ختم می شود؟ 0 3 مریم ده نشین 1403/1/11 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 335 « فقط از سر مهربانی بی رحم باشم » 0 16 hastea 1404/3/17 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 212 فکر نکن من ناراحت نیستم، گو اینکه میخندم. میبینی، حتی وقتی از زور خنده خفه شده بودم، گریه میکردم، اما فکر هم نکن که وقتی میگریم متأثرم، چون خنده هم به همان ترتیب سراغم آمد. این را همیشه به یاد داشته باش که خنده ای که در میزند و میگوید: «اجازه هست وارد شوم؟» خندهی حقیقی نیست. 0 6 فاطمه 1403/12/28 دراکولا جلد 1 برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 99 تمام بلاها از این چیز کثیف و متعفن سرچشمه میگیرد که این بار هم مثل همیشه، دسته گل بزرگی به آب داد... شیئی پوچ و بیمصرف که فقط به خاطر ارضاء غرور و خودپسندی انسانهای ابله و مغرور مورد استفاده قرار میگیرد... نابود باد آئینه و هر چه نامش آئینه است! 0 4 لیلا مداحی 1403/6/5 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 52 مادامی که اینجا زندگی میکنم، تنها می توانم به یک چیز امید داشته باشم: اینکه دیوانه نشوم.. 0 5 𝖦𝗁𝗮𝗓𝗮𝗅 1404/1/23 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 227 گمان میکنم گهگاه گریه برای همهمان سودمند باشد؛ فضا را مثل باران پاک میکند. 0 16 Amadeus 1403/6/21 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 1 نامه از طرف مینا هارکر به ...(مخاطب هرگز نامه را باز نکرد...) 5 17 𝖦𝗁𝗮𝗓𝗮𝗅 1404/1/23 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 212 چه کار کنم؟ تمام زندگیام گویی ناگهان از من جدا شده و در تمام جهان چیزی نیست که بخاطرش زندگی کنم. 0 20 سارا عرب 1403/9/8 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 99 و مرگ تنها چیزیه که میتونیم بهش تکیه کنیم. 0 12 بردین 1404/4/15 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 50 من به قدری ارباب بوده ام که هنوز ارباب باشم 0 1 بردین 1404/4/15 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 49 درست می گویید من همان قدر می دانم کجا دنبالشان بگردم که مردگان می دانند 0 1
بریدههای کتاب دراکولا hastea 1404/4/3 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 234 حالا که مایلی بفهمی، اولین قدم را به سوی فهمیدن برداشتهای. 0 5 𝖦𝗁𝗮𝗓𝗮𝗅 1404/1/13 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 53 برای آرامش ذهنم به دفتر خاطراتم پناه میبرم، عادت نوشتنِ جزئیات کمکم میکند تسکین یابم. 0 21 hastea 1404/2/26 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 42 تنها تردیدم این بود که آیا هیچ خوابی هست که از تور غیر طبیعی و مخوف ظلمت و رازی که انگار دور من پیچیده میشد، هراسناکتر باشد. 0 6 𝖕𝖆𝖗𝖆𝖉𝖎𝖘𝖊🔮 1403/11/5 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 466 بعد خواهید فهمید مردانی مادرشان را چنان دوست داشته اند که به خاطرش خطرهای بسیاری را به جان خریده اند. 0 2 Amadeus 1403/6/18 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 170 کنت دراکولا لحظاتی بعد از اتاق خارج شد و مجدداً در را قفل کرد و من هم به طرف اتاق خوابم رفتم و داخل تخت خواب شدم و جالب اینجاست بدون هیچ گونه کابوس و یا رویای ناراحت کنندهای تا صبح خوابیدم... قدیمیها مثلی دارند که میگوید...«یاس و نومیدی آرامش خاص خودش را دارد» مثلی که آن شب کاملاً در مورد من مصداق پیدا کرد. 0 18 hastea 1404/3/17 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 214 تنهایی با بالهای شوم خود بر بامهای ما خواهد نشست. 0 35 لیلا مداحی 1403/6/5 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 45 روستاییان بدون رهبر به چه دردی میخورند؟ جنگ بدون مغز و دلی که آن را هدایت کند به کجا ختم می شود؟ 0 3 مریم ده نشین 1403/1/11 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 335 « فقط از سر مهربانی بی رحم باشم » 0 16 hastea 1404/3/17 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 212 فکر نکن من ناراحت نیستم، گو اینکه میخندم. میبینی، حتی وقتی از زور خنده خفه شده بودم، گریه میکردم، اما فکر هم نکن که وقتی میگریم متأثرم، چون خنده هم به همان ترتیب سراغم آمد. این را همیشه به یاد داشته باش که خنده ای که در میزند و میگوید: «اجازه هست وارد شوم؟» خندهی حقیقی نیست. 0 6 فاطمه 1403/12/28 دراکولا جلد 1 برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 99 تمام بلاها از این چیز کثیف و متعفن سرچشمه میگیرد که این بار هم مثل همیشه، دسته گل بزرگی به آب داد... شیئی پوچ و بیمصرف که فقط به خاطر ارضاء غرور و خودپسندی انسانهای ابله و مغرور مورد استفاده قرار میگیرد... نابود باد آئینه و هر چه نامش آئینه است! 0 4 لیلا مداحی 1403/6/5 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 52 مادامی که اینجا زندگی میکنم، تنها می توانم به یک چیز امید داشته باشم: اینکه دیوانه نشوم.. 0 5 𝖦𝗁𝗮𝗓𝗮𝗅 1404/1/23 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 227 گمان میکنم گهگاه گریه برای همهمان سودمند باشد؛ فضا را مثل باران پاک میکند. 0 16 Amadeus 1403/6/21 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 1 نامه از طرف مینا هارکر به ...(مخاطب هرگز نامه را باز نکرد...) 5 17 𝖦𝗁𝗮𝗓𝗮𝗅 1404/1/23 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 212 چه کار کنم؟ تمام زندگیام گویی ناگهان از من جدا شده و در تمام جهان چیزی نیست که بخاطرش زندگی کنم. 0 20 سارا عرب 1403/9/8 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 99 و مرگ تنها چیزیه که میتونیم بهش تکیه کنیم. 0 12 بردین 1404/4/15 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 50 من به قدری ارباب بوده ام که هنوز ارباب باشم 0 1 بردین 1404/4/15 دراکولا برام استوکر 3.8 32 صفحۀ 49 درست می گویید من همان قدر می دانم کجا دنبالشان بگردم که مردگان می دانند 0 1