بریدۀ کتاب
1403/6/18
3.7
23
صفحۀ 170
کنت دراکولا لحظاتی بعد از اتاق خارج شد و مجدداً در را قفل کرد و من هم به طرف اتاق خوابم رفتم و داخل تخت خواب شدم و جالب اینجاست بدون هیچ گونه کابوس و یا رویای ناراحت کنندهای تا صبح خوابیدم... قدیمیها مثلی دارند که میگوید...«یاس و نومیدی آرامش خاص خودش را دارد» مثلی که آن شب کاملاً در مورد من مصداق پیدا کرد.
کنت دراکولا لحظاتی بعد از اتاق خارج شد و مجدداً در را قفل کرد و من هم به طرف اتاق خوابم رفتم و داخل تخت خواب شدم و جالب اینجاست بدون هیچ گونه کابوس و یا رویای ناراحت کنندهای تا صبح خوابیدم... قدیمیها مثلی دارند که میگوید...«یاس و نومیدی آرامش خاص خودش را دارد» مثلی که آن شب کاملاً در مورد من مصداق پیدا کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.