بریده‌ای از کتاب دراکولا اثر برام استوکر

hastea

hastea

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 212

فکر نکن من ناراحت نیستم، گو اینکه می‌خندم. می‌بینی، حتی وقتی از زور خنده خفه شده بودم، گریه میکردم، اما فکر هم نکن که وقتی می‌گریم متأثرم، چون خنده هم به همان ترتیب سراغم آمد. این را همیشه به یاد داشته باش که خنده ای که در میزند و میگوید: «اجازه هست وارد شوم؟» خنده‌‌ی حقیقی نیست.

فکر نکن من ناراحت نیستم، گو اینکه می‌خندم. می‌بینی، حتی وقتی از زور خنده خفه شده بودم، گریه میکردم، اما فکر هم نکن که وقتی می‌گریم متأثرم، چون خنده هم به همان ترتیب سراغم آمد. این را همیشه به یاد داشته باش که خنده ای که در میزند و میگوید: «اجازه هست وارد شوم؟» خنده‌‌ی حقیقی نیست.

53

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.