بریدههای کتاب دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده محمد 1404/3/3 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 29 مخالفتهای فلسطینیها با امام موسی صدر به نقش گروههای فلسطینی در جنگ داخلی لبنان بازمیگشت. تاکید امام موسی صدر بر دخالت نکردن گروههای فلسطینی در جنگ داخلی و حفظ و حراست از جنوب لبنان با واکنش منفی برخی گروههای فلسطینی (که گروههای چپ در آن اکثریت را داشتند) روبهرو شده بود. هرچند اصالت دادن امام موسی صدر به مسالهی فلسطین و تاکید ایشان بر مبارزه با اسراییل از شدت گرفتن این تنشها جلوگیری میکرد، اما اصل آن وجود داشت. از سوی دیگر هم، بسیاری از فعالان مبارزه با رژیم پهلوی با نزدیک شدن به مقاومت فلسطین، دلبستگی نسبیای به این جریان داشتند و به همین سبب نسبت به امام موسی صدر انتقاد و مخالفتهایی داشتند. (پاورقی کتاب) 0 0 محمد 1404/2/29 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 70 داستانهای زیادی دربارهی همسر [اول] چمران نقل میکردند. ظاهراً روحیات و اعتقادات خاصی داشت. مثلاً گفته بود من را دفن نکنید تا خوراک موجودی از موجودات خداوند بشوم. آقای دکتر [حبیبی] میگفت که مقداری نگاه و رفتارش خاص بوده است. (گفتگو با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی) 0 0 محمد 1404/3/3 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 110 در جامعهشناسی نمیتوان با روشهای آماری صِرف یا تحقیق تکنگاری کار را به سامان رساند. ... [مرحوم حبیبی در این بخش از سخنرانیشان در دانشگاه تهران که از انتهای صفحهی ۱۱۰ تا ابتدای صفحهی ۱۱۵ کتاب را شامل شده، به بیان دیدگاهشان دربارهی روش مطلوب پژوهش اجتماعی میپردازند که تاکیدی مدام بر لزوم توجه به پیکرهی یکپارچه و متصل جامعه و پیچیدگیهای آن است. شخصاً ملاحظاتی دربارهی نگاه ایشان دارم. اما چون حاوی اشارات و تنبهات مهمی در زمینهی علوم اجتماعی است، مطالعهی آن حتماً خالی از فایده نیست. متن طولانی میشد و به همین دلیل از نوشتن همهی آن صرفنظر کردم. اگر کسی علاقهمند است، به متن کتاب مراجعه کند.] 0 0 محمد 1404/2/30 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 86 [چمران بعد از ربودن امام موسی صدر] دلش برای همه چیز تنگ بود. من فکر میکنم که ماها او را دیدیم، از همهی عالم و دنیا و همه چیز، دلش تنگ بود. عکس هم دارم ازش. اصلاً هیچ وقت قیافهی خندان نداشت. چمران بشاش بود. خندهرو بود. [ولی] هیچ وقت من آن شکلی ندیده بودمش. من آن روزهایی که دیدمش خیلی دلمرده بود. البته حرفهایش برای همهی جمعی که نشسته بودند، امیدوار کننده بود. بچهها میپرسیدند که چه میشود. میگفت برنده ما هستیم. از این حرفهای امیدوارکننده میزد. ولی ته صدایش غم عالم را میشد دید. خیلی پژمرده شده بود. چیزی که دیدم، خیلی محزون بود. (مصاحبه با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی) 0 0 محمد 1404/3/3 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 38 در همین ماهی که ایشان (مصطفی چمران) شهید شد، خرداد، جلسهای خدمت امام داشتیم. وقتی بیرون آمدم، دیدم چمران آنجا ایستاده و منتظر است که خدمت امام برود. [بنا به بعضی خاطرات دیگر، شهید چمران را اواخر به بیت امام راه نمیدادند یا به سختی میتوانست وقت ملاقات بگیرد] یک هفته قبل از شهادتش بود. احوالپرسی کردم. خیلی اظهار خستگی کرد و اظهار ناراحتی از این که اینجا خیلی وضع بدی هست. گفتم تو که همیشه توکل داشتی. گفت الان هم توکل دارم. ولی تو پرسیدی که اوضاع چطور است، میگویم خستهام. این هم آخرین ملاقات ما بود که یک هفته قبل از شهادتش بود. رفته بود پهلوی امام و بعد رفته بود جبهه و در جبهه شهید شده بود. مصاحبهکننده: خستگی ایشان از فرد خاصی بود یا عوامل دیگری داشت؟ نه. بیشتر به خاطر جنگ بود. آن موقع تمام فکر و ذکر چمران جنگ بود. کمکش نمیکردند. [نهتنها کمکش نمیکردند که روایت آزارها و جفاهایی که در حق چمران شد، یکی داستانی است پرآب چشم.] 0 0 محمد 1404/3/2 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 96 سبب توجه عامهی مردم به شاهنامه در طول قرنها و نیز کتابآرایان و هنرمندان و نقاشان به این کتاب بزرگ، دو وجه عمدهی نگهبانی [از] زبان فارسی و مرزبانی [از] ایران در سراسر کتاب و یکایک ابیات آن است. (سخنرانی دکتر حسن حبیبی در دانشگاه تهران) 0 0 محمد 1404/2/29 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 59 میگفتند [که] مشغول گوش دادن به موسیقی بودیم. همه نشسته بودند. موسیقی سنتی مثل صدای شجریان بوده که آقاموسی [امام موسی صدر] نشسته بود روی زمین. تکیه داده بود به دیوار و میگفت: «من دلم به حال پدرم میسوزد که این موسیقی به این زیبایی را، این نوای به این زیبایی را حرام میدانست.» میگفتند [که] مشغول گوش دادن به موسیقی بودیم. همه نشسته بودند. موسیقی سنتی مثل صدای شجریان بوده که آقاموسی [امام موسی صدر] نشسته بود روی زمین. تکیه داده بود به دیوار و میگفت: «من دلم به حال پدرم میسوزد که این موسیقی به این زیبایی را، این نوای به این زیبایی را حرام میدانست.» (گفتگو با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی) 0 0 محمد 1404/3/2 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 108 برخی از نکات مذکور در کتاب «هنر جنگ» [اثر سون تزو] در کتابهای فارسیِ دورههای گذشته دیده میشود. احتمال این که مطالبی از کتاب «هنر جنگ» در کتاب «آداب الحرب و الشجاعه» آمده باشد، هست. بایسته است مطالبی را که به طور پراکنده در کتابهای سیاست، اندرزنامهها، آداب جنگ و برخی از کتابهای ادبی و کتابهای تاریخ و شرح لشکرکشیها و مدارکی دیگر از این قبیل در زمینهی جنگ موجود است، گردآوری، تنظیم و تدوین کرد. (سخنرانی دکتر حسن حبیبی در دانشگاه تهران) [پیشنهاد پژوهشی جالبی به نظر میرسد.] 0 0 محمد 1404/2/29 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 63 [نادر ابراهیمی] ناسیونالیست بود. یک چیز بامزه دربارهی نادر ابراهیمی یادم افتاد که بد نیست همینجا بگویم. بعد از انقلاب قرار بود در مرکز خیلی بزرگی در کرج از زنهایی که در خانهها هستند و به هر حال بیکارند، برای آموزش و کارهای دیگر استفاده کنیم. من رانندهای داشتم و یک جیپِ تقریباً دربوداغانی هم در اختیار ما بود. این راننده من و نادر ابراهیمی را با هم به آنجا برد. در راه برگشت، نادر ابراهیمی شروع کرد با من صحبت کردن راجع به بعضی موضوعات اعتقادی. خلاصه اینقدر گفت و گفت و گفت تا این راننده یک لحظه ویراژی داد و توقف کرد و پیاده شد. در ماشین را باز کرد. یقهی نادر ابراهیمی را گرفت. گفت بیا پایین خدانشناسِ فلانفلانشده. من اگر نکشتمت، به خاطر خانم دکتر بود؛ و الا تا حالا کشته بودمت. بیا پایین. نادر ابراهیمی هم میخندید؛ چون قدش خیلی بلند بود و راننده هم کوچولو بود. (گفتگو با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی) 0 2
بریدههای کتاب دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده محمد 1404/3/3 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 29 مخالفتهای فلسطینیها با امام موسی صدر به نقش گروههای فلسطینی در جنگ داخلی لبنان بازمیگشت. تاکید امام موسی صدر بر دخالت نکردن گروههای فلسطینی در جنگ داخلی و حفظ و حراست از جنوب لبنان با واکنش منفی برخی گروههای فلسطینی (که گروههای چپ در آن اکثریت را داشتند) روبهرو شده بود. هرچند اصالت دادن امام موسی صدر به مسالهی فلسطین و تاکید ایشان بر مبارزه با اسراییل از شدت گرفتن این تنشها جلوگیری میکرد، اما اصل آن وجود داشت. از سوی دیگر هم، بسیاری از فعالان مبارزه با رژیم پهلوی با نزدیک شدن به مقاومت فلسطین، دلبستگی نسبیای به این جریان داشتند و به همین سبب نسبت به امام موسی صدر انتقاد و مخالفتهایی داشتند. (پاورقی کتاب) 0 0 محمد 1404/2/29 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 70 داستانهای زیادی دربارهی همسر [اول] چمران نقل میکردند. ظاهراً روحیات و اعتقادات خاصی داشت. مثلاً گفته بود من را دفن نکنید تا خوراک موجودی از موجودات خداوند بشوم. آقای دکتر [حبیبی] میگفت که مقداری نگاه و رفتارش خاص بوده است. (گفتگو با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی) 0 0 محمد 1404/3/3 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 110 در جامعهشناسی نمیتوان با روشهای آماری صِرف یا تحقیق تکنگاری کار را به سامان رساند. ... [مرحوم حبیبی در این بخش از سخنرانیشان در دانشگاه تهران که از انتهای صفحهی ۱۱۰ تا ابتدای صفحهی ۱۱۵ کتاب را شامل شده، به بیان دیدگاهشان دربارهی روش مطلوب پژوهش اجتماعی میپردازند که تاکیدی مدام بر لزوم توجه به پیکرهی یکپارچه و متصل جامعه و پیچیدگیهای آن است. شخصاً ملاحظاتی دربارهی نگاه ایشان دارم. اما چون حاوی اشارات و تنبهات مهمی در زمینهی علوم اجتماعی است، مطالعهی آن حتماً خالی از فایده نیست. متن طولانی میشد و به همین دلیل از نوشتن همهی آن صرفنظر کردم. اگر کسی علاقهمند است، به متن کتاب مراجعه کند.] 0 0 محمد 1404/2/30 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 86 [چمران بعد از ربودن امام موسی صدر] دلش برای همه چیز تنگ بود. من فکر میکنم که ماها او را دیدیم، از همهی عالم و دنیا و همه چیز، دلش تنگ بود. عکس هم دارم ازش. اصلاً هیچ وقت قیافهی خندان نداشت. چمران بشاش بود. خندهرو بود. [ولی] هیچ وقت من آن شکلی ندیده بودمش. من آن روزهایی که دیدمش خیلی دلمرده بود. البته حرفهایش برای همهی جمعی که نشسته بودند، امیدوار کننده بود. بچهها میپرسیدند که چه میشود. میگفت برنده ما هستیم. از این حرفهای امیدوارکننده میزد. ولی ته صدایش غم عالم را میشد دید. خیلی پژمرده شده بود. چیزی که دیدم، خیلی محزون بود. (مصاحبه با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی) 0 0 محمد 1404/3/3 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 38 در همین ماهی که ایشان (مصطفی چمران) شهید شد، خرداد، جلسهای خدمت امام داشتیم. وقتی بیرون آمدم، دیدم چمران آنجا ایستاده و منتظر است که خدمت امام برود. [بنا به بعضی خاطرات دیگر، شهید چمران را اواخر به بیت امام راه نمیدادند یا به سختی میتوانست وقت ملاقات بگیرد] یک هفته قبل از شهادتش بود. احوالپرسی کردم. خیلی اظهار خستگی کرد و اظهار ناراحتی از این که اینجا خیلی وضع بدی هست. گفتم تو که همیشه توکل داشتی. گفت الان هم توکل دارم. ولی تو پرسیدی که اوضاع چطور است، میگویم خستهام. این هم آخرین ملاقات ما بود که یک هفته قبل از شهادتش بود. رفته بود پهلوی امام و بعد رفته بود جبهه و در جبهه شهید شده بود. مصاحبهکننده: خستگی ایشان از فرد خاصی بود یا عوامل دیگری داشت؟ نه. بیشتر به خاطر جنگ بود. آن موقع تمام فکر و ذکر چمران جنگ بود. کمکش نمیکردند. [نهتنها کمکش نمیکردند که روایت آزارها و جفاهایی که در حق چمران شد، یکی داستانی است پرآب چشم.] 0 0 محمد 1404/3/2 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 96 سبب توجه عامهی مردم به شاهنامه در طول قرنها و نیز کتابآرایان و هنرمندان و نقاشان به این کتاب بزرگ، دو وجه عمدهی نگهبانی [از] زبان فارسی و مرزبانی [از] ایران در سراسر کتاب و یکایک ابیات آن است. (سخنرانی دکتر حسن حبیبی در دانشگاه تهران) 0 0 محمد 1404/2/29 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 59 میگفتند [که] مشغول گوش دادن به موسیقی بودیم. همه نشسته بودند. موسیقی سنتی مثل صدای شجریان بوده که آقاموسی [امام موسی صدر] نشسته بود روی زمین. تکیه داده بود به دیوار و میگفت: «من دلم به حال پدرم میسوزد که این موسیقی به این زیبایی را، این نوای به این زیبایی را حرام میدانست.» میگفتند [که] مشغول گوش دادن به موسیقی بودیم. همه نشسته بودند. موسیقی سنتی مثل صدای شجریان بوده که آقاموسی [امام موسی صدر] نشسته بود روی زمین. تکیه داده بود به دیوار و میگفت: «من دلم به حال پدرم میسوزد که این موسیقی به این زیبایی را، این نوای به این زیبایی را حرام میدانست.» (گفتگو با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی) 0 0 محمد 1404/3/2 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 108 برخی از نکات مذکور در کتاب «هنر جنگ» [اثر سون تزو] در کتابهای فارسیِ دورههای گذشته دیده میشود. احتمال این که مطالبی از کتاب «هنر جنگ» در کتاب «آداب الحرب و الشجاعه» آمده باشد، هست. بایسته است مطالبی را که به طور پراکنده در کتابهای سیاست، اندرزنامهها، آداب جنگ و برخی از کتابهای ادبی و کتابهای تاریخ و شرح لشکرکشیها و مدارکی دیگر از این قبیل در زمینهی جنگ موجود است، گردآوری، تنظیم و تدوین کرد. (سخنرانی دکتر حسن حبیبی در دانشگاه تهران) [پیشنهاد پژوهشی جالبی به نظر میرسد.] 0 0 محمد 1404/2/29 دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده پدرام الوندی 4.0 1 صفحۀ 63 [نادر ابراهیمی] ناسیونالیست بود. یک چیز بامزه دربارهی نادر ابراهیمی یادم افتاد که بد نیست همینجا بگویم. بعد از انقلاب قرار بود در مرکز خیلی بزرگی در کرج از زنهایی که در خانهها هستند و به هر حال بیکارند، برای آموزش و کارهای دیگر استفاده کنیم. من رانندهای داشتم و یک جیپِ تقریباً دربوداغانی هم در اختیار ما بود. این راننده من و نادر ابراهیمی را با هم به آنجا برد. در راه برگشت، نادر ابراهیمی شروع کرد با من صحبت کردن راجع به بعضی موضوعات اعتقادی. خلاصه اینقدر گفت و گفت و گفت تا این راننده یک لحظه ویراژی داد و توقف کرد و پیاده شد. در ماشین را باز کرد. یقهی نادر ابراهیمی را گرفت. گفت بیا پایین خدانشناسِ فلانفلانشده. من اگر نکشتمت، به خاطر خانم دکتر بود؛ و الا تا حالا کشته بودمت. بیا پایین. نادر ابراهیمی هم میخندید؛ چون قدش خیلی بلند بود و راننده هم کوچولو بود. (گفتگو با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی) 0 2