بریده‌ای از کتاب دیدار در پاریس: خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده اثر پدرام الوندی

محمد

محمد

4 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 59

می‌گفتند [که] مشغول گوش دادن به موسیقی بودیم. همه نشسته بودند. موسیقی سنتی مثل صدای شجریان بوده که آقاموسی [امام موسی صدر] نشسته بود روی زمین. تکیه داده بود به دیوار و می‌گفت: «من دلم به حال پدرم می‌سوزد که این موسیقی به این زیبایی را، این نوای به این زیبایی را حرام می‌دانست.» می‌گفتند [که] مشغول گوش دادن به موسیقی بودیم. همه نشسته بودند. موسیقی سنتی مثل صدای شجریان بوده که آقاموسی [امام موسی صدر] نشسته بود روی زمین. تکیه داده بود به دیوار و می‌گفت: «من دلم به حال پدرم می‌سوزد که این موسیقی به این زیبایی را، این نوای به این زیبایی را حرام می‌دانست.» (گفتگو با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی)

می‌گفتند [که] مشغول گوش دادن به موسیقی بودیم. همه نشسته بودند. موسیقی سنتی مثل صدای شجریان بوده که آقاموسی [امام موسی صدر] نشسته بود روی زمین. تکیه داده بود به دیوار و می‌گفت: «من دلم به حال پدرم می‌سوزد که این موسیقی به این زیبایی را، این نوای به این زیبایی را حرام می‌دانست.» می‌گفتند [که] مشغول گوش دادن به موسیقی بودیم. همه نشسته بودند. موسیقی سنتی مثل صدای شجریان بوده که آقاموسی [امام موسی صدر] نشسته بود روی زمین. تکیه داده بود به دیوار و می‌گفت: «من دلم به حال پدرم می‌سوزد که این موسیقی به این زیبایی را، این نوای به این زیبایی را حرام می‌دانست.» (گفتگو با خانم رهیده، همسر دکتر حسن حبیبی)

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.