بریدههای کتاب دو روز مانده به پایان جهان آیدا 1404/4/20 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 18 رفتم و بیقراری توشهام بود. رفتم و چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم. رفتم و چه سخت است است وقتی دستهایت بیکارند و چشمهایت تعطیل. رفتم و پیچ اولین جاده را که رد کردم شمعی به من دادند. شمعی دردناک که تا ته استخوانم را سوزاند. آن رهسپار گفته بود که شمعی به تو میدهند اما نگفته بود که شمع را در تنت فرو میکنند! شمع را هرگز به دستم ندادند، شمع را در گوشتم در خونم در استخوانم فرو کردند. 0 17 مریم حبیب الهی 1403/6/6 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 21 وطن آدمی خاکی نیست که در آن به دنیا آمده است و زمینی نیست که خانه اش را بر آن بنا کرده است. وطن آدمی آنجاست که عشق و و کلمه و ایمان را حرمت میگذارند. 2 8 فاطمه زهرا صفائی 1403/12/1 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 58 خدا هر شب شما را در آغوش میگیرد، اما کاش شبی نیز شما او را در آغوش میگرفتید تا آغوشتان گشاده میشد آنقدر که ستارگان به جای آنکه در سینه آسمان بتپند، در سینه شما می تپیدند. 0 2 فاطمه صیدی 1403/3/16 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 12 0 2 فاطمه صیدی 1403/3/16 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 14 0 3 فاطمه شاهواری 1403/1/24 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 19 1 10 نُها :) 1404/2/24 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 72 و عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیاید الا به خون..! 0 8 فاطمه زهرا صفائی 1403/12/1 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 54 تنها آنکه سرود رهایی دیگران را سر میدهد، خود نیز طعم رهایی را خواهد چشید. 0 2 مریم حبیب الهی 1403/6/6 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 10 خدا گفت :آنکس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ،گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را درنمی یابد،هزار سال هم به کارش نمی آید. 0 10 مریم حبیب الهی 1403/6/6 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 38 عشق پلنگی است که در رگ هایم می دود ،پلنگی که میخواهد تا خدا خیز بردارد .من این پلنگ را قلاده نمیبندم و رامش نمیکنم ،حتی اگر قفس تنم را بشکند. 0 14 دلآبان 🐳 1404/4/4 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 34 خون میخورد و جنینیِ خود را پاس میداشت. بزرگتر شد و دیگر آن جهان کوچک را تاب نیاورد. نفس میخواست و آسمان و نوازش و لبخند. شیرش دادند. زیرا آنکه آسمان و لبخند و نوازش را میفهمد، هرگز خون نخواهد خورد... 0 1 فاطمه زهرا صفائی 1403/12/1 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 40 پلنگ عشق به هوای گرفتن ماه است که به آسمان جست می زند اما هزار هزار هزار فرسنگ مانده به ماه می افتد. دره های جهان پر از پلنگان مرده است که هرگز پنجه شان به آسمان نرسیده است. خدا اما پرش پلنگ عشق را اندازه می گیرد نه رسیدن اش را. 0 2
بریدههای کتاب دو روز مانده به پایان جهان آیدا 1404/4/20 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 18 رفتم و بیقراری توشهام بود. رفتم و چه سخت است وقتی زمین چسبناک است و پاهایت از موم. رفتم و چه سخت است است وقتی دستهایت بیکارند و چشمهایت تعطیل. رفتم و پیچ اولین جاده را که رد کردم شمعی به من دادند. شمعی دردناک که تا ته استخوانم را سوزاند. آن رهسپار گفته بود که شمعی به تو میدهند اما نگفته بود که شمع را در تنت فرو میکنند! شمع را هرگز به دستم ندادند، شمع را در گوشتم در خونم در استخوانم فرو کردند. 0 17 مریم حبیب الهی 1403/6/6 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 21 وطن آدمی خاکی نیست که در آن به دنیا آمده است و زمینی نیست که خانه اش را بر آن بنا کرده است. وطن آدمی آنجاست که عشق و و کلمه و ایمان را حرمت میگذارند. 2 8 فاطمه زهرا صفائی 1403/12/1 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 58 خدا هر شب شما را در آغوش میگیرد، اما کاش شبی نیز شما او را در آغوش میگرفتید تا آغوشتان گشاده میشد آنقدر که ستارگان به جای آنکه در سینه آسمان بتپند، در سینه شما می تپیدند. 0 2 فاطمه صیدی 1403/3/16 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 12 0 2 فاطمه صیدی 1403/3/16 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 14 0 3 فاطمه شاهواری 1403/1/24 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 19 1 10 نُها :) 1404/2/24 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 72 و عشق دو رکعت است که وضوی آن درست نیاید الا به خون..! 0 8 فاطمه زهرا صفائی 1403/12/1 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 54 تنها آنکه سرود رهایی دیگران را سر میدهد، خود نیز طعم رهایی را خواهد چشید. 0 2 مریم حبیب الهی 1403/6/6 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 10 خدا گفت :آنکس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ،گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را درنمی یابد،هزار سال هم به کارش نمی آید. 0 10 مریم حبیب الهی 1403/6/6 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 38 عشق پلنگی است که در رگ هایم می دود ،پلنگی که میخواهد تا خدا خیز بردارد .من این پلنگ را قلاده نمیبندم و رامش نمیکنم ،حتی اگر قفس تنم را بشکند. 0 14 دلآبان 🐳 1404/4/4 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 34 خون میخورد و جنینیِ خود را پاس میداشت. بزرگتر شد و دیگر آن جهان کوچک را تاب نیاورد. نفس میخواست و آسمان و نوازش و لبخند. شیرش دادند. زیرا آنکه آسمان و لبخند و نوازش را میفهمد، هرگز خون نخواهد خورد... 0 1 فاطمه زهرا صفائی 1403/12/1 دو روز مانده به پایان جهان عرفان نظرآهاری 4.5 7 صفحۀ 40 پلنگ عشق به هوای گرفتن ماه است که به آسمان جست می زند اما هزار هزار هزار فرسنگ مانده به ماه می افتد. دره های جهان پر از پلنگان مرده است که هرگز پنجه شان به آسمان نرسیده است. خدا اما پرش پلنگ عشق را اندازه می گیرد نه رسیدن اش را. 0 2