بریدههای کتاب فصل شیدایی لیلاها علی اکبر حسنی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 52 و حسین که دوباره افسوس بدرقه راهشان کرد و عاقبت بخیری، و یک درخواست: «تا میتوانید دور بروید؛ خیلی دور. آنجا که صدای مظلومیتم را نشنوید و فریاد نصرتطلبیام، که هر که بشنود و به یاری نخیزد خدا در قیامتش به روی در آتش نشاند.» 0 5 °•zari•° 1403/4/26 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 9 لعنت بر درخت بنی امیه که غیر خار هیچ ندارد 0 9 پارمیس میراخورلی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 27 ...جنون، کمترین قصاص برای آن که عقل به قضاوت بنشاند جایی که دل حکم میراند... 0 3 Nafiseh.M 1403/5/17 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 143 عاشورا فصل فصل هاست و وصل ها، و کار ما حیرانی و اشک تا نوای: اِنَّ جدّی الحسین قتلوه عطشانا... 0 1 Nafiseh.M 1403/5/15 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 70 این خاندان را به چشمانشان باید شناخت..در هر چشمی که هزار فرات موج می زد صاحبش را به یقین با علی نسبتی است ... 0 0 °•zari•° 1403/4/31 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 108 زهیر و حبیب را رها می کنم و کنار عباس که مقابل خیمه اش نشسته،خیره ی افق می نشینم،به سکوت.که در آرامش حضورش ،عطش و آفتاب و خستگی رنگ می بازد. 0 6 °•zari•° 1403/4/27 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 12 دل های کوفیان با توست و شمشیرهاشان با بنی امیه،چشمشان در انتظار تو سپید است و دستشان به سکه های امویان دراز.... کوفیان همیشه متاع کم مقداری بوده اند... 4 19 احمدرضا حقیقیان قهفرخی 1403/4/30 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 58 زهیر!مردمان بندگان دنیایند و دین بازیچهی زبان و قافیهی کلامشان است.در دین و با آنند،تا آن زمان که معیشت و معاششان را ضمان باشد،دیندارند تا آنوقت که این زمین،روزی و روزگارشان ثمر دهد؛و چون هنگام امتحان و هنگامهی بلا رسد،اندکند مومنان.... 0 5 فاط📚مه مرا⌛دی 1402/11/19 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 90 در هر چشمی که هزار فرات موج میزد، صاحبش را به یقین با علی نسبتی است و من پی تکرار آن نگاه.. 0 2 Nafiseh.M 1403/5/15 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 13 چقدر عقل حقیر است در بازی دل... 0 2 °•zari•° 1403/4/29 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 84 نمی دانم عباس میراث دار چیست از پدر؛که چون در سایه مهابتش می رویم،هر چه ترس از عالم می گریزد.نگاه عباس هم.. و نگاه حسین..این خاندان را به چشمانشان باید شناخت..در هر چشمی که هزار فرات موج می زد،صاحبش را به یقین با علی نسبتی است و من پی تکرار آن نگاه.. 0 7 پارمیس میراخورلی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 15 ...چه قدر عقل حقیر است در بازیِ دل... ...چه مرکب کندی است این خِرَد... 0 3 فاط📚مه مرا⌛دی 1402/11/21 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 108 کنار عباس که مقابل خیمهاش نشسته، خیره افق مینشینم، به سکوت، که در آرامش حضورش،عطش و آفتاب و خستگی رنگ میبازد. 0 2
بریدههای کتاب فصل شیدایی لیلاها علی اکبر حسنی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 52 و حسین که دوباره افسوس بدرقه راهشان کرد و عاقبت بخیری، و یک درخواست: «تا میتوانید دور بروید؛ خیلی دور. آنجا که صدای مظلومیتم را نشنوید و فریاد نصرتطلبیام، که هر که بشنود و به یاری نخیزد خدا در قیامتش به روی در آتش نشاند.» 0 5 °•zari•° 1403/4/26 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 9 لعنت بر درخت بنی امیه که غیر خار هیچ ندارد 0 9 پارمیس میراخورلی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 27 ...جنون، کمترین قصاص برای آن که عقل به قضاوت بنشاند جایی که دل حکم میراند... 0 3 Nafiseh.M 1403/5/17 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 143 عاشورا فصل فصل هاست و وصل ها، و کار ما حیرانی و اشک تا نوای: اِنَّ جدّی الحسین قتلوه عطشانا... 0 1 Nafiseh.M 1403/5/15 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 70 این خاندان را به چشمانشان باید شناخت..در هر چشمی که هزار فرات موج می زد صاحبش را به یقین با علی نسبتی است ... 0 0 °•zari•° 1403/4/31 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 108 زهیر و حبیب را رها می کنم و کنار عباس که مقابل خیمه اش نشسته،خیره ی افق می نشینم،به سکوت.که در آرامش حضورش ،عطش و آفتاب و خستگی رنگ می بازد. 0 6 °•zari•° 1403/4/27 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 12 دل های کوفیان با توست و شمشیرهاشان با بنی امیه،چشمشان در انتظار تو سپید است و دستشان به سکه های امویان دراز.... کوفیان همیشه متاع کم مقداری بوده اند... 4 19 احمدرضا حقیقیان قهفرخی 1403/4/30 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 58 زهیر!مردمان بندگان دنیایند و دین بازیچهی زبان و قافیهی کلامشان است.در دین و با آنند،تا آن زمان که معیشت و معاششان را ضمان باشد،دیندارند تا آنوقت که این زمین،روزی و روزگارشان ثمر دهد؛و چون هنگام امتحان و هنگامهی بلا رسد،اندکند مومنان.... 0 5 فاط📚مه مرا⌛دی 1402/11/19 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 90 در هر چشمی که هزار فرات موج میزد، صاحبش را به یقین با علی نسبتی است و من پی تکرار آن نگاه.. 0 2 Nafiseh.M 1403/5/15 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 13 چقدر عقل حقیر است در بازی دل... 0 2 °•zari•° 1403/4/29 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 84 نمی دانم عباس میراث دار چیست از پدر؛که چون در سایه مهابتش می رویم،هر چه ترس از عالم می گریزد.نگاه عباس هم.. و نگاه حسین..این خاندان را به چشمانشان باید شناخت..در هر چشمی که هزار فرات موج می زد،صاحبش را به یقین با علی نسبتی است و من پی تکرار آن نگاه.. 0 7 پارمیس میراخورلی 1403/5/18 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 15 ...چه قدر عقل حقیر است در بازیِ دل... ...چه مرکب کندی است این خِرَد... 0 3 فاط📚مه مرا⌛دی 1402/11/21 فصل شیدایی لیلاها سیدعلی شجاعی 4.3 20 صفحۀ 108 کنار عباس که مقابل خیمهاش نشسته، خیره افق مینشینم، به سکوت، که در آرامش حضورش،عطش و آفتاب و خستگی رنگ میبازد. 0 2