بریده‌ای از کتاب فصل شیدایی لیلاها اثر سیدعلی شجاعی
1403/5/18
4.3
20
صفحۀ 52
و حسین که دوباره افسوس بدرقه راهشان کرد و عاقبت بخیری، و یک درخواست: «تا می‌توانید دور بروید؛ خیلی دور. آنجا که صدای مظلومیتم را نشنوید و فریاد نصرت‌طلبی‌ام، که هر که بشنود و به یاری نخیزد خدا در قیامتش به روی در آتش نشاند.»
و حسین که دوباره افسوس بدرقه راهشان کرد و عاقبت بخیری، و یک درخواست: «تا می‌توانید دور بروید؛ خیلی دور. آنجا که صدای مظلومیتم را نشنوید و فریاد نصرت‌طلبی‌ام، که هر که بشنود و به یاری نخیزد خدا در قیامتش به روی در آتش نشاند.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.