بریدههای کتاب دزیره تندیس اسدآبادی 1402/6/18 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 73 0 18 زهراسادات هاشمیان 1403/1/25 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 6 از دردهای رنج دیدگان و محرومین، دو شعله زبانه کشیده است؛ شعله عدالت و شعله کینه. شعله کینه، آهسته آهسته درمیان امواج خون فرو مینشیند اما شعله دیگر، شعله مقدس عدالت، هرگز کاملا خاموش نمیشود. 0 2 تندیس اسدآبادی 1402/6/18 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 11 0 5 تندیس اسدآبادی 1402/6/18 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 11 0 2 تندیس اسدآبادی 1402/6/19 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 207 0 3 Sole | خورشید 1403/10/15 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 454 0 10 قهوه خور؛ 1403/12/18 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 394 -اگر کسی روی زخم کهنه ای که مدت هاست خوب شده،مرهم بگذارد،چه میشود؟ -کسی که زخم خورده،به مرهم گذار می خندد! 0 4 آرام 1403/7/8 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 173 برنادوت گفت: - شما گفتید که برای من خیلی کوچک و کوتاه هستید. اینطور نیست؟ - بله ولی حالا کوتاهتر شدهام، زیرا آن وقت کفش پاشنه بلند داشتم، هرچند شاید اهمیتی ندارد. - چه چیز اهمیت ندارد؟ - کوتاه بودن من. - خیر بالعکس بهتر است. - چرا؟ - زیرا شما را همانطور و هر آنچه هستید دوست دارم. 0 7 آرام 1403/7/11 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 237 شب هایی وجود دارد که هرگز به پایان نمیرسند. 0 5 mahtab 1404/1/28 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 22 دو شعله از رنج مظلومان زبانه میکشد: شعلهی عدالت و شعلهی نفرت. شعلهی نفرت با دریایی از خون خاموش میشود ولی آن شعلهی دیگر، شعلهی مقدس عدالت،هیچوقت کاملاً خاموش نمیشود. 0 5 زهراخیرزاده 1403/11/16 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 12 0 0 آرام 1403/7/9 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 205 - فراموش کرده باشم؟ هیچکس نمیتواند اولین عشق خود را فراموش کند! ناپلئون. خیلی کمتر به فکر او هستم. ولی آیا میتوانم طپش قلبم، خوشی بیپایانم و رنج و اندوهم را که بخاطر عشق ناپلئون متحمل شدهام فراموش نمایم. 3 38
بریدههای کتاب دزیره تندیس اسدآبادی 1402/6/18 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 73 0 18 زهراسادات هاشمیان 1403/1/25 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 6 از دردهای رنج دیدگان و محرومین، دو شعله زبانه کشیده است؛ شعله عدالت و شعله کینه. شعله کینه، آهسته آهسته درمیان امواج خون فرو مینشیند اما شعله دیگر، شعله مقدس عدالت، هرگز کاملا خاموش نمیشود. 0 2 تندیس اسدآبادی 1402/6/18 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 11 0 5 تندیس اسدآبادی 1402/6/18 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 11 0 2 تندیس اسدآبادی 1402/6/19 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 207 0 3 Sole | خورشید 1403/10/15 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 454 0 10 قهوه خور؛ 1403/12/18 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 394 -اگر کسی روی زخم کهنه ای که مدت هاست خوب شده،مرهم بگذارد،چه میشود؟ -کسی که زخم خورده،به مرهم گذار می خندد! 0 4 آرام 1403/7/8 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 173 برنادوت گفت: - شما گفتید که برای من خیلی کوچک و کوتاه هستید. اینطور نیست؟ - بله ولی حالا کوتاهتر شدهام، زیرا آن وقت کفش پاشنه بلند داشتم، هرچند شاید اهمیتی ندارد. - چه چیز اهمیت ندارد؟ - کوتاه بودن من. - خیر بالعکس بهتر است. - چرا؟ - زیرا شما را همانطور و هر آنچه هستید دوست دارم. 0 7 آرام 1403/7/11 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 237 شب هایی وجود دارد که هرگز به پایان نمیرسند. 0 5 mahtab 1404/1/28 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 22 دو شعله از رنج مظلومان زبانه میکشد: شعلهی عدالت و شعلهی نفرت. شعلهی نفرت با دریایی از خون خاموش میشود ولی آن شعلهی دیگر، شعلهی مقدس عدالت،هیچوقت کاملاً خاموش نمیشود. 0 5 زهراخیرزاده 1403/11/16 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 12 0 0 آرام 1403/7/9 دزیره جلد 1 آنه ماری سلینکو 4.2 36 صفحۀ 205 - فراموش کرده باشم؟ هیچکس نمیتواند اولین عشق خود را فراموش کند! ناپلئون. خیلی کمتر به فکر او هستم. ولی آیا میتوانم طپش قلبم، خوشی بیپایانم و رنج و اندوهم را که بخاطر عشق ناپلئون متحمل شدهام فراموش نمایم. 3 38