بریده‌های کتاب ماتیلدا

ماتیلدا گفت:«بله.بچه ها به اندازه‌ی آدم بزرگ‌ها جدی نیستند و دوست دارند بخندند.»

اگر میخواهی قسر در بروی،هرگز کاری را نیمه کاره ول نکن.بزن به سیم آخر.تویِ آن کار زشتت سنگ تمام بگذار و مطمئن شو کارت به قدری احمقانه و مزخرف استکه کسی باورش نمیکند.

نکته خنده‌داری که در مورد پدر و مادرها وجود دارد این است که حتی اگر فرزندشان چندش آورترین موجود عالم باشد باز گمان می‌کنند تحفه‌ای بی‌همتاست. 🤣🤣

تو نمی توانی حتی تصور کنی که زیر نفوذ یک شخصیتِ قوی بودن،یعنی چی.

ماتیلدا با لحن کم وبیش غمگینی گفت : « واقعاً برای مامانم مهم نیست من چیکار کنم .

اگر میخواهی قِسِر در بروی ، هرگز کاری را نیمه کاره ول نکن. بزن به سیم آخر.توی آن کارِ زشتت ،سنگ تمام بزار .مطمئن شو کارت به قدری احمقانه و مزخرف است که کسی باورش نمیکند.

چقدر عجیب است که بچه ای عاشق کتاب و کتابخوانی باشد، اما پدر و مادرش به خاطر علاقه‌اش او را سرزنش کنند.

[با کتاب ها] او در همان حال که در یک روستای انگلیسی نشسته بود، سرتاسر جهان را سیر میکرد.

برایش بسیار لذت بخش بود که یک لیوان نوشیدنی داغ به اتاقش ببرد، دم دستش بگذارد و بعد در اتاق مطالعه ساکتش، در خانه خلوت بنشیند و تمام بعدازظهر را کتاب بخواند. کتاب ها او را به دنیاهای جدید می‌بردند و با آدم های شگفت‌آوری آشنا می‌کردند که زندگی های هیجان‌انگیزی داشتند.

کتاب ها او را به دنیاهای جدید میبرند و او را با مردمان عجیبی که زندگی های هیجان انگیز داشتند آشنا میکردند:))

متاسفانه مردها همیشه به آن باهوشی که فکر میکنند نیستند.

برای ماتیلدا خوشایند بود که بعد ازظهرها در خانه خلوت و اتاق ساکتش بنشیند و درحالی که نوشیدنی گرم در کنارش است مطالعه کند.

خانم هانی پرسید:"تو فکر می‌کنی تمام کتاب‌های کودکان باید چیزهای خنده‌دار داشته باشد؟" ماتیلدا گفت:"بله، چون بچه‌ها به اندازه‌ی بزرگترها جدّی نیستند و عاشق خنده‌اند."

نگران چیزهایی که نمی‌فهمی نباش. راحت بنشین و بگذار کلمات، عین موسیقی در اطرافت جریان پیدا کند.

می‌گویند اگر می‌خواهی قِسِر در بروی، هرگز کاری را نیمه‌کاره وِل نکن. بزن به سیم آخر! توی آن کارِ زشتت، سنگ تمام بگذار! مطمئن شو کارت به قدری احمقانه و مزخرف است که کسی باورش نمی‌کند!

گویی او آفرینش ، آغاز جهان و اولین سپیده دم بود .

متاسفانه مردها همیشه به آن باهوشی که فکر میکنند نیستند. وقتی بزرگتر بشوی خودت میفهمی منظورم چیه، دخترم.

رسم روزگار همین است

او چون کوه یخ زیبایی سرد و منحصر کننده ای داشت ....