بریده‌های کتاب ارثیه هاثورن

آدم‌ها بی‌نقص نیستن. هر چقدر هم که تلاش کنن. هر چقدر هم از نشون دادن ضعف نفرت داشته باشن. آدم‌ها اشتباه می‌کنن.

<< ولی کم کم دارم می فهمم کسی که باید باشم، کسی که دارم بهش تبدیل می شم... دیگه اون دختر نیست . دنیا را به من داده بودند. وقتش بود دیگر وحشت زده زندگی نکنم. وقتش بود افسار را به دست بگیرم. وقتش بود ریسک کنم ... >>

آدم ها بی نقص نیستن. هر چقدر هم که تلاش کنن. هر چقدر هم از نشون دادن ضعف نفرت داشته باشن. آدم ها اشتباه می کنن‌.

گاهی واقعا حس خوبی داشت که چیزی را بزنی و خردو خاکشیر کنی.

یک تیر،دوازده نشان

<< من عصبانی نیستم. من تمام زندگیم به طرف هیچکس ندویدم. می دونم چه حسی داره که فقط اونجا وایستی...نتونی کار دیگه ای بکنی. می دونم چه حسی داره کسی رو از دست بدی . >>

هیچ قانونی نیست که بیش از بردن اهمیت داشته باشه.

مهارت کسی که در زندگی ترک شده در این است که هیچ‌وقت اجازه ندهد دلتنگ کسی شود که رفته

عشق به اون براش دردناک بود و در هر صورت، باز هم دوستش داشت.

می‌دونم عاشق داستان‌های پریانی، ولی من نمی‌تونم پایان خوب‌وخوش تو باشم. نمی‌تونیم تا ابد اینجا توی قصر کوچک خودمون بمونیم. تو باید یه قصر جدید پیدا کنی. باید به زندگی‌ت ادامه بدی. باید زندگی کنی، به خاطر من.

تو رو می‌شناسم... می‌دونم دوست داشتن من حتما بهت صدمه می‌زنه. و من دیگه بهت صدمه نمی‌زنم.

هیچ چیز لزوما مهم نیست، مگه اینکه خودت اجازه بدی.

هیچ وقت ضرر نداره چند تا مهره‌ی قدرتمند بیشتر طرف خودت داشته باشی‌.

هیچ چیز لزوماً مهم نیست،مگه اینکه خودت اجازه بدی.

ما همه برای بقا هرکاری که لازم باشه رو انجام می‌دیم.

واقعی به نظر نمی رسید. این زندگی قرار نبود هیچ وقت واقعی به نظر برسد.

چرا یه تیر و دو نشون ،وقتی میتونی دوازده نشون رو بزنی؟

مهارت کسی که در زندگی ترک شده در این است که هیچوقت اجازه ندهد دلتنگ کسی شود که رفته

گفتم:شیر بیاد،تو من رو میبوسی.خط بیاد من تورو،میبوسم(:

آدم ها بی نقص نیستن . هر چقدر هم تلاش کنن . هر چند هم از نشون دادن ضعق نفرت داشته باشن . آدم ها اشتباه می کنن.