بریدههای کتاب هزارتوی پن にこ 1403/11/21 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 51 فان نجوا کرد : سرانجام! فان گلی یاقوتی را از باغ سلطنتی کند و بر مزار سینتولو گذاشت . سپس یکی از پریانش را فرستاد تا دختر را پیدا کند. 0 2 سپیده 1403/9/26 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 212 با چشیدن درد است که معنای زندگی و جایگاهی را که با به دنیا آمدن از کف دادهایم، درک میکنیم. 0 2 سپیده 1403/9/27 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 225 عشق تلهای وحشتناک موثر بود و ظالمانهترین حقیقت درباره جنگ این بود که عشق ورزیدن را به خطری مرگبار تبدیل میکرد. 0 2 نرگس🌱 1403/5/19 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 54 فقط در کتاب ها می توانستی درباره ی چیزی که بزرگتر ها دوست نداشتند ازشان بپرسی ، چیزی پیدا کنی - درباره ی مرگ ، زندگی ، خیر و شر ، یا آنچه حقیقتا در زندگی اهمیت داشت 0 11 سپیده 1403/9/17 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 88 بدترین جانوران روی دوپا راه میروند! 0 3 کاهوی سبز ؛ 1404/4/4 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 160 فانی ها درک نمیکنند . زندگی کتابی نیست که بعد خواندن صفحه آخر آن را ببندی ؛ چرا که برگه آخر همیشه برگه اول داستان دیگری است ! 0 8 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/12 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 34 او یکی از زنانی بود که به جای پیدا کردن قدرت در قلب خودشان، آن را در مردها جست و جو می کرد. 1 11 سپیده 1403/9/14 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 42 عشق به روش های گوناگونی مرگ آور میشود. 0 3 にこ 1403/11/22 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 59 یاوه است والاحضرت. شما از بطن هیچ انسانی زاده نشدهاید. شما از دل ماه زاده شدهاید. 0 1 سپیده 1403/9/17 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 101 بعضی اسرار بهتر است هرگز از پرده بیرون نیفتند. 0 1 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/13 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 93 بعضی وقتها آنچه را که حس می کنیم باید ببینیم تا بتوانیم از آن مطمئن شویم. 0 16 Kosar 1403/3/16 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 221 1 7 にこ 1403/11/22 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 52 0 1 にこ 1403/12/3 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 264 او یک زن بود و ممکن نبود به نوزادی آسیب بزند ، حتی فرزند آن مرد. 0 1 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/14 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 134 چرا نامهها را سرجایشان رها نکرد؟ همه عزیزانی که سربازانان به سراغشان میرفتند... هیچ چیزی بیشتر از این به مردان درون جنگل صدمه نمیزد. همه آن کلمات عشق تبدیل به سالحهایی علیه کسانی میشدند که قرار بود بهشان آرامش ببخشد. مرسدس سعی کرد با اشکها بجنگد. نا امیدی مانند آب سمی در قلبش جوشید. عشق چه تله موثری است، و ظالمانهترین حقیقت جنگ این است که عشق ورزیدن را تبدیل به ریسکی کشنده میکند. 0 1 Mastermind 1403/6/8 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 209 چرا که در هنگامه ی درد است که معنای زندگی و رحمتی را میابیم که هنگام تولد گم کرده ایم . 0 2 سپیده 1403/9/22 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 135 گزینش آزادی بهای سنگینی داشت. 0 1 Mastermind 1403/6/8 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 21 شرارت به ندرت فورا به خود شکل میگیرد. اغلب اوقات اول چیزی نیست جز کلامی به نجوا ، نگاهی گذرا .خیانت. 0 47 سپیده 1403/9/26 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 220 غصه قلب را از پا در میآورد. 0 1 سپیده 1403/9/12 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 11 واژه ها به سان ردپاهایی بر برف بودند، پهنه ای سفید و گسترده که هنوز دستِ رنج به آن نرسیده بود. 0 3
بریدههای کتاب هزارتوی پن にこ 1403/11/21 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 51 فان نجوا کرد : سرانجام! فان گلی یاقوتی را از باغ سلطنتی کند و بر مزار سینتولو گذاشت . سپس یکی از پریانش را فرستاد تا دختر را پیدا کند. 0 2 سپیده 1403/9/26 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 212 با چشیدن درد است که معنای زندگی و جایگاهی را که با به دنیا آمدن از کف دادهایم، درک میکنیم. 0 2 سپیده 1403/9/27 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 225 عشق تلهای وحشتناک موثر بود و ظالمانهترین حقیقت درباره جنگ این بود که عشق ورزیدن را به خطری مرگبار تبدیل میکرد. 0 2 نرگس🌱 1403/5/19 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 54 فقط در کتاب ها می توانستی درباره ی چیزی که بزرگتر ها دوست نداشتند ازشان بپرسی ، چیزی پیدا کنی - درباره ی مرگ ، زندگی ، خیر و شر ، یا آنچه حقیقتا در زندگی اهمیت داشت 0 11 سپیده 1403/9/17 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 88 بدترین جانوران روی دوپا راه میروند! 0 3 کاهوی سبز ؛ 1404/4/4 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 160 فانی ها درک نمیکنند . زندگی کتابی نیست که بعد خواندن صفحه آخر آن را ببندی ؛ چرا که برگه آخر همیشه برگه اول داستان دیگری است ! 0 8 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/12 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 34 او یکی از زنانی بود که به جای پیدا کردن قدرت در قلب خودشان، آن را در مردها جست و جو می کرد. 1 11 سپیده 1403/9/14 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 42 عشق به روش های گوناگونی مرگ آور میشود. 0 3 にこ 1403/11/22 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 59 یاوه است والاحضرت. شما از بطن هیچ انسانی زاده نشدهاید. شما از دل ماه زاده شدهاید. 0 1 سپیده 1403/9/17 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 101 بعضی اسرار بهتر است هرگز از پرده بیرون نیفتند. 0 1 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/13 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 93 بعضی وقتها آنچه را که حس می کنیم باید ببینیم تا بتوانیم از آن مطمئن شویم. 0 16 Kosar 1403/3/16 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 221 1 7 にこ 1403/11/22 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 52 0 1 にこ 1403/12/3 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 264 او یک زن بود و ممکن نبود به نوزادی آسیب بزند ، حتی فرزند آن مرد. 0 1 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/14 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 134 چرا نامهها را سرجایشان رها نکرد؟ همه عزیزانی که سربازانان به سراغشان میرفتند... هیچ چیزی بیشتر از این به مردان درون جنگل صدمه نمیزد. همه آن کلمات عشق تبدیل به سالحهایی علیه کسانی میشدند که قرار بود بهشان آرامش ببخشد. مرسدس سعی کرد با اشکها بجنگد. نا امیدی مانند آب سمی در قلبش جوشید. عشق چه تله موثری است، و ظالمانهترین حقیقت جنگ این است که عشق ورزیدن را تبدیل به ریسکی کشنده میکند. 0 1 Mastermind 1403/6/8 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 209 چرا که در هنگامه ی درد است که معنای زندگی و رحمتی را میابیم که هنگام تولد گم کرده ایم . 0 2 سپیده 1403/9/22 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 135 گزینش آزادی بهای سنگینی داشت. 0 1 Mastermind 1403/6/8 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 21 شرارت به ندرت فورا به خود شکل میگیرد. اغلب اوقات اول چیزی نیست جز کلامی به نجوا ، نگاهی گذرا .خیانت. 0 47 سپیده 1403/9/26 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 220 غصه قلب را از پا در میآورد. 0 1 سپیده 1403/9/12 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 37 صفحۀ 11 واژه ها به سان ردپاهایی بر برف بودند، پهنه ای سفید و گسترده که هنوز دستِ رنج به آن نرسیده بود. 0 3