بریدههای کتاب هزارتوی پن یآس(Weasley ver) 1404/6/29 - 16:06 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 20 کم پیش می آید پلیدی درجا شکلی به خود بگیرد ابتدای کار با زمزمه ای شروع می شود.یک نیم نگاه،یک خیانت اما بعدش پا میگیرد و ریشه می دواند گرچه هنوز ناپیداست و کسی متوجهش نیست.تنها در قصه های پریان است که پلیدی شکل و شمایل درست حسابی دارد. گرگ های بد گنده،شاهان شرور،اهریمن و شیاطین 0 5 سپیده 1403/9/14 - 00:48 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 27 آدم ها مهربانی را به همان روشنی ستمگری میدیدند. 0 4 سپیده 1403/9/12 - 00:38 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 17 مردم اغلب وقتی بزرگ میشوند، انگار کور میشوند. 0 7 نرگس 1403/4/14 - 14:58 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 236 مرگ آهی کشید. او به شنیدن عجزولابههای انسانها برای گرفتن فرصتی چندساله و چندماهه و گاهی چندساعته عادت داشت. همیشه کاری ناتمام یا نافرجام یا آغازنکرده داشتند. این فانیان نمیفهمیدند که زندگی کتابی نیست که بخواهی تا آخرین صفحهاش را بخوانی و سپس ببندیاش. کتاب زندگی صفحهٔ آخری ندارد، زیرا صفحهٔ آخر داستان تو، همیشه صفحهٔ اول داستان بعدی است. 0 11 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/14 - 11:09 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 155 هم ارنستو ویدال هم مرد رنگ پریده انسانهایی بودند که از قلب و روح تغذیه میکردند، چرا که مال خودشان را از دست داده بودند 0 3 سپیده 1403/9/14 - 00:52 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 31 اوفلیا نخواست به مادرش یادآوری کند که برای او، هیچچیزی بهتر از کتاب وجود نداشت. مادرش این را درک نمیکرد. کتاب ها میتوانستند خیلی چیزها درباره این دنیا و نقاط دوردستش برای او بگویند. کتاب ها میتوانستند به سان در و پنجره عمل کنند و با بال های کاغذی آنها، میتوانست به دوردست ها پرواز کند. 4 34 にこ 1403/11/21 - 23:13 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 51 فان نجوا کرد : سرانجام! فان گلی یاقوتی را از باغ سلطنتی کند و بر مزار سینتولو گذاشت . سپس یکی از پریانش را فرستاد تا دختر را پیدا کند. 0 2 سپیده 1403/9/26 - 00:38 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 212 با چشیدن درد است که معنای زندگی و جایگاهی را که با به دنیا آمدن از کف دادهایم، درک میکنیم. 0 4 سپیده 1403/9/27 - 00:22 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 225 عشق تلهای وحشتناک موثر بود و ظالمانهترین حقیقت درباره جنگ این بود که عشق ورزیدن را به خطری مرگبار تبدیل میکرد. 0 4 نرگس🌱 1403/5/19 - 08:56 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 54 فقط در کتاب ها می توانستی درباره ی چیزی که بزرگتر ها دوست نداشتند ازشان بپرسی ، چیزی پیدا کنی - درباره ی مرگ ، زندگی ، خیر و شر ، یا آنچه حقیقتا در زندگی اهمیت داشت 0 12 سپیده 1403/9/17 - 00:08 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 88 بدترین جانوران روی دوپا راه میروند! 0 4 کاهوی سبز ؛ 1404/4/4 - 10:35 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 160 فانی ها درک نمیکنند . زندگی کتابی نیست که بعد خواندن صفحه آخر آن را ببندی ؛ چرا که برگه آخر همیشه برگه اول داستان دیگری است ! 0 14 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/12 - 15:17 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 34 او یکی از زنانی بود که به جای پیدا کردن قدرت در قلب خودشان، آن را در مردها جست و جو می کرد. 1 12 سپیده 1403/9/14 - 00:54 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 42 عشق به روش های گوناگونی مرگ آور میشود. 0 5 にこ 1403/11/22 - 00:35 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 59 یاوه است والاحضرت. شما از بطن هیچ انسانی زاده نشدهاید. شما از دل ماه زاده شدهاید. 0 2 سپیده 1403/9/17 - 00:08 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 101 بعضی اسرار بهتر است هرگز از پرده بیرون نیفتند. 0 1 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/13 - 18:27 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 93 بعضی وقتها آنچه را که حس می کنیم باید ببینیم تا بتوانیم از آن مطمئن شویم. 0 16 Kosar 1403/3/16 - 16:51 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 221 1 7 にこ 1403/11/22 - 00:34 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 52 0 1 にこ 1403/12/3 - 22:34 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 264 او یک زن بود و ممکن نبود به نوزادی آسیب بزند ، حتی فرزند آن مرد. 0 1
بریدههای کتاب هزارتوی پن یآس(Weasley ver) 1404/6/29 - 16:06 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 20 کم پیش می آید پلیدی درجا شکلی به خود بگیرد ابتدای کار با زمزمه ای شروع می شود.یک نیم نگاه،یک خیانت اما بعدش پا میگیرد و ریشه می دواند گرچه هنوز ناپیداست و کسی متوجهش نیست.تنها در قصه های پریان است که پلیدی شکل و شمایل درست حسابی دارد. گرگ های بد گنده،شاهان شرور،اهریمن و شیاطین 0 5 سپیده 1403/9/14 - 00:48 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 27 آدم ها مهربانی را به همان روشنی ستمگری میدیدند. 0 4 سپیده 1403/9/12 - 00:38 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 17 مردم اغلب وقتی بزرگ میشوند، انگار کور میشوند. 0 7 نرگس 1403/4/14 - 14:58 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 236 مرگ آهی کشید. او به شنیدن عجزولابههای انسانها برای گرفتن فرصتی چندساله و چندماهه و گاهی چندساعته عادت داشت. همیشه کاری ناتمام یا نافرجام یا آغازنکرده داشتند. این فانیان نمیفهمیدند که زندگی کتابی نیست که بخواهی تا آخرین صفحهاش را بخوانی و سپس ببندیاش. کتاب زندگی صفحهٔ آخری ندارد، زیرا صفحهٔ آخر داستان تو، همیشه صفحهٔ اول داستان بعدی است. 0 11 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/14 - 11:09 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 155 هم ارنستو ویدال هم مرد رنگ پریده انسانهایی بودند که از قلب و روح تغذیه میکردند، چرا که مال خودشان را از دست داده بودند 0 3 سپیده 1403/9/14 - 00:52 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 31 اوفلیا نخواست به مادرش یادآوری کند که برای او، هیچچیزی بهتر از کتاب وجود نداشت. مادرش این را درک نمیکرد. کتاب ها میتوانستند خیلی چیزها درباره این دنیا و نقاط دوردستش برای او بگویند. کتاب ها میتوانستند به سان در و پنجره عمل کنند و با بال های کاغذی آنها، میتوانست به دوردست ها پرواز کند. 4 34 にこ 1403/11/21 - 23:13 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 51 فان نجوا کرد : سرانجام! فان گلی یاقوتی را از باغ سلطنتی کند و بر مزار سینتولو گذاشت . سپس یکی از پریانش را فرستاد تا دختر را پیدا کند. 0 2 سپیده 1403/9/26 - 00:38 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 212 با چشیدن درد است که معنای زندگی و جایگاهی را که با به دنیا آمدن از کف دادهایم، درک میکنیم. 0 4 سپیده 1403/9/27 - 00:22 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 225 عشق تلهای وحشتناک موثر بود و ظالمانهترین حقیقت درباره جنگ این بود که عشق ورزیدن را به خطری مرگبار تبدیل میکرد. 0 4 نرگس🌱 1403/5/19 - 08:56 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 54 فقط در کتاب ها می توانستی درباره ی چیزی که بزرگتر ها دوست نداشتند ازشان بپرسی ، چیزی پیدا کنی - درباره ی مرگ ، زندگی ، خیر و شر ، یا آنچه حقیقتا در زندگی اهمیت داشت 0 12 سپیده 1403/9/17 - 00:08 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 88 بدترین جانوران روی دوپا راه میروند! 0 4 کاهوی سبز ؛ 1404/4/4 - 10:35 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 160 فانی ها درک نمیکنند . زندگی کتابی نیست که بعد خواندن صفحه آخر آن را ببندی ؛ چرا که برگه آخر همیشه برگه اول داستان دیگری است ! 0 14 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/12 - 15:17 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 34 او یکی از زنانی بود که به جای پیدا کردن قدرت در قلب خودشان، آن را در مردها جست و جو می کرد. 1 12 سپیده 1403/9/14 - 00:54 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 42 عشق به روش های گوناگونی مرگ آور میشود. 0 5 にこ 1403/11/22 - 00:35 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 59 یاوه است والاحضرت. شما از بطن هیچ انسانی زاده نشدهاید. شما از دل ماه زاده شدهاید. 0 2 سپیده 1403/9/17 - 00:08 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 101 بعضی اسرار بهتر است هرگز از پرده بیرون نیفتند. 0 1 Ms.nobody ؛)(= 1403/3/13 - 18:27 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 93 بعضی وقتها آنچه را که حس می کنیم باید ببینیم تا بتوانیم از آن مطمئن شویم. 0 16 Kosar 1403/3/16 - 16:51 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 221 1 7 にこ 1403/11/22 - 00:34 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 52 0 1 にこ 1403/12/3 - 22:34 هزارتوی پن گی یرمو دل تورو 4.2 50 صفحۀ 264 او یک زن بود و ممکن نبود به نوزادی آسیب بزند ، حتی فرزند آن مرد. 0 1