به نام خدا
کتاب زیبایی بود ، روحیات متفاوت و پرشور شهید آدم را به وجد می آورد ، این رفتار ها باعث شد کتاب فقط گریه و غم نباشد و حتی جاهایی شیطنت های شهید من را به خنده آورد.
      

        « بانو برای ملاقات با امپراتور و ، وزرای جنگش شلوارک پوشیده بود ‌.
- ایشون خیلی شجاع ن »

نظر شخصی من در رابطه با این سطر ها اینه که : هر تابو شکنی
شجاعت نیست ، درسته که شکستن زنجیره ی عقیده سنتی جسارت میخواد ولی گاهی همراه اون زنجیر ممکنه چیز ارزشمندی از وجودمان همراهش بره ( البته گاهی ارزش داره) صحبت رو طولانی نکنم  ، قطعا شلوارک پوششی در خور همچین مجلسی نبوده و اینکار شجاعت نیست چون شجاعت یکبار معنایی مثبت داره.

من راجع به این سطر گفتم ولی شما دید وسیعی داشته باشید و تعمیم بدید.
      

        به نام خدا
جلد دوم پادشاه پریان ( پادشاه پلید)
گیرا تر از کتاب اول و جذاب
این مجموعه در انتها همیشه شوکه ام میکند.
      

        به نام خدا
آبنبات لیمویی جلد آخر مجموعه ابنبات ها .
سه سال با این مجموعه کتاب همراه بودم  و مثل مادری روند رشد محسن را می‌دیدم 
آخر کتاب غافلگیر میشوید که این محسن همان محسن قدیم است؟
یکی از بهترین کتاب های طنز که برای استراحت ذهن گزینه مناسبی است.

• طراحی جدید جلد کتاب در رویارویی اول توی ذوق میزد هنوز هم میزند ولی توجهتان را از جلد بگیرید.
      

        به نام خدا
این کتاب مجموعه پنج جلدی هفت پادشاهی هست که دو جلدش داخل ایران ترجمه شده و امکانش وجود داره که بعد خوندن جلد یک بقیه داستان رو دنبال نکید چون هر جلد داستان خودش رو به پایان می رسونه.
من برای اینکه بگم از یک کتاب خوشم اومده با توجه به ژانر کتاب معیار های مختلفی دارم ، که اون معیار رو دوست‌داشتنی ترین کتابم در همون ژانر مشخص می‌کنه.
روند داستان برای من آروم و ملو بود و فقط دو جا شوک های کوچیکی بهم داد که کمی قابل حدس بودن.
یکی از شخصیت ها بود که در مرحله تولد باقی مونده بود و به شخصیت شدن نرسیده بود این برای من اذیت کننده بود ؛ اما ترجمه کتاب کلماتی داشت که مرسوم نبودن و دایره واژگانم رو افزایش داد🤭
برای یکبار خوندن تجربه مناسبی بود اما تو دنیایی که هزاران کتاب نخونده هست که تو لیستمونه بنظرم این کتاب نمی تونه جایی داشته باشه🫶🏻☺️

      

        به خداوند شرق و غرب
بلاخره این کتاب هم تمام شد.
می شود گفت پایانش خوب بود مثل لطافت طلوع بر گندم زار دقیقن همینگونه ، اما میدانیم برای افغانستان این طلوع باز هم در غروب  مانده و هنوز سحر نشده .
من با خواندش سطر های نفسم سخت میشد با خواندن قصه ی فداکاری ، حسرت ، وصال درد را در کتاب پیدا میکردم

الان داغ این کتابم « هزاران خورشید تابان » باید به جایی خیره شوم و برای ذهنم شرح دهمش زمان که بگذرد بیشتر می نویسم🌱
      

        این رفتار های آنی بسیار ترحم برانگیز هستند و حالتی از مظلوم نمایی ساختگی دارند  می گوید می توانید مرا به یتیم خانه باز گردانید ولی پشت بندش می گوید ممکن است مریض شوم .برایم حالت خریدن ترحم دارد سعی دارم این قبیل رفتار را درک کنم و امیدوار به عوض شدن اخلاق آنی کتاب را ادامه می دهم .
      

        «به نام خدا»
آبنبات هل دار  کتابی کاملا مناسب تابستان ، وقتی که بعد از ناهار  رو به روی کولر دراز می کشی خواندن این مجموعه کتاب بهترین کار است.
حتی اگر مدت هاست نخندیده  اید یا سخت می خندید بهتر است این کتاب را بخوانید چون با نسخه ای متفاوت از خودتان روبه رو می‌شود که از قهقهه چشمانش به اشک آمده .
این کتاب  با حال و هوای قدیم و همینطور ایرانی بودنش باعث شده با محسن و دیگر شخصیت ها همزاد پنداری کنیم و خودمان را در آنها بیابیم .
شروع جلد اول هم از بچگی و زمان ابتدایی محسن در موازات جنگ تحمیلی آغاز می شود ، محسن ساکن بجنورد است.