Zeinab

Zeinab

@haniiseh
عضویت

آذر 1403

57 دنبال شده

78 دنبال کننده

                روانشناس کودک با ذهنی شلوغ و پر ماجرا؛
              
haniiseh

یادداشت‌ها

Zeinab

Zeinab

1404/4/3

        بخش اول؛
کتاب درباره ی خانواده ی بزرگیست که به جهت قجری بودنشان خودشان را شاهزاده میدانند اما در طول داستان پزشکزاد به زیبایی منتسبین به دربار و اشرافی گری را مورد تمسخر قرار میدهد
داستان از زبان کودک ۱۳ ساله ای به نام سعید روایت شده که به دختر دایی اش دل سپرده و از قضا لیلی داستان دختر دایی جان ناپلئون است
محور اصلی داستان دایی ماجراست که به ناپلئون بناپارت علاقه شدیدی دارد و بخاطر جنگ هایی که به خیال خودش با انگلیس ها کرده فکر میکند زندگی اش دست کمی از زندگی ناپلئون ندارد و عاقبتی مشابه به این شخص در انتظارش است
عده ای معتقدند که در این کتاب از توهم توطئه ی ایرانی ها استفاده شده که معتقدم پزشکزاد بیشتر به نقش اطرافیان صاحبان قدرت در کاشته شدن چنین توهماتی به دلیل منافع و غرض ورزی های شخصی پرداخته.
اثر به واسطه زبان روان، لحنی تا حدودی طنز و شخصیت‌های دوست‌داشتنی. البته با وجود نقاط قوت خالی از ایراد نیست! اما دایی جان ناپلئون طنزی گزنده در آینه‌ی تاریخ ایران دارد رمانی طنز و اجتماعی است که تصویری طنزآمیز از اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار ارائه می‌دهد. این اثر با روایت داستانی به نقد و تمسخر خرافه‌پرستی، فساد، چاپلوسی و دیگر معضلات آن دوره می‌پردازد.
بخش دوم؛
من کتاب را نه به جهت تفریح ، بلکه به جهت یادگیری میخوانم 
محتوا برایم اهمیت بسیاری دارد ، اصولا هم کتاب هایی را نگه میدارم که نسبت به مطالعه دوباره اش رغبت داشته باشم
اما در عین حال در محتوا خیلی سختگیر نیستم یعنی اگر در انتهای کتاب یک خط از کتاب برایم آموزنده بوده باشد برایم راضی کننده است !
دایی جان ناپلئون را با اینکه عده ای شاهکارترین رمان طنز ایرانی میدانند اما بنظرم به پای کتاب های طنزی که قبلا خوانده بودم نه تنها نمیرسد بلکه بیشتر طنزها به موضوعات جنسی برمیگردد و هفتاد درصد اتفاقات داستان به بی آبرویی و خیانت های زن های شوهردار داستان ختم میشود !
ساده بگویم گاهی طنزهای این کتاب بجای خندیدن برایم انزجار ایجاد میکرد.
اگر کتابی را به جهت سرگرمی میخوانید این رمان میتواند برایتان جذاب باشد هرچند که انتخاب های بهتری هم میشود داشت اما اگر در سبک نگاهتان به کتابخوانی تفاهم داریم ، بیش از یکبار خواندنش اتلاف وقت است!⁩⁩⁩
      

4

Zeinab

Zeinab

1404/2/7

        اگر من و شما کنار موموی ده ساله ای که صبح از خواب بیدار شده و شب فهمیده که چهارسال بیشتر سن دارد مینشستیم و برایمان از اتفاق ها و گذران زندگی اش میگفت قطعا این سبک زندگی برایمان چیزی جز تاریکی و سیاهی به حساب نمی آمد اما مومو که تمام این ۲۳۱ صفحه قرار است برایتان پرحرفی کند در دنیای گلبهی اش زندگی میکند ! انگار که پذیرفته زندگی همین است و خیلی خوشبختی ها برای او نیست و حتی چندان هم بهشان فکر نمیکند و از کنارشان به راحتی رد میشود ؛ انگار یک وسیله ی پر زرق و برقی را از پشت ویترین مغازه لوکسی نگاه کنی و به خودت بگویی وسایل این مغازه هرچند زیبا برای من کارآیی ندارند و بروی! …
اما او دودستی رُزا خانم را چسبیده تا مبادا تنها دارایی اش را از دست بدهد با اینکه به او احساس های ضد و نقیض دارد اما رُزا خانم را هم مثل زندگی اش پذیرفته و برای تحقق آنچه این شخص لازم دارد کم نمیگذارد هرچند که برای یک پسربچه چهارده ساله لحظات بشدت سخت و دشوار به حساب می آید
در نهایت اما موموی ساکن دنیای گلبهی یک چیز را سخت میپذیرد و آن را سیاه میبیند که نمی شود انکارش کرد و یک روزی همه مان مجبوریم که با آن سرشاخ شویم !
(قانون بی رحم طبیعت)
اما نظر خودم  
شخصا کتاب ها را به جهت یادگیری و نه صرفا سرگرمی مطالعه میکنم و اگر چنین دیدگاهی دارید کتاب تنها برای یکبار خواندن خوب و جالب است !
      

7

Zeinab

Zeinab

1404/1/7

        کتاب نا را اولین بار از روی کتابخوانم در مسیر اربعین ۱۴۰۲ شروع کردم که نیمه تمام ماند اما با خواندن همان یک دوم ابتدایی کتاب آنقدر دوستش داشتم که به خیلی ها پیشنهادش کردم ! و حالا ابتدای سال ۱۴۰۴ تصمیم گرفتم نا را به عنوان رزقی برای شروع سال جدید خوانده و به انتها برسانم
از خاندان صدر تنها امام موسی صدر را به واسطه ی عکس هایش میشناختم و بدین وسیله چندین کتاب از ایشان خریداری کردم اما حیف که امام باقر صدر ، این بزرگ مرد بی نظیر تا همین امروز گمنام باقی مانده اند …
معتقدم کتاب نا از آن کتاب هاییست که ذهن را درگیر میکند و تلنگری میشود تا به زندگی ات نگاه کنی و با خودت محاسبه کنی که چقدر غافلی و در حق زمان ، عمر و قابلیت هایت کم لطفی کرده ای! برای من که تماما نور بود و خوشا به حال کسانی که سبک زندگی کردنشان برای نسل های آینده قابلیت الگو پذیری دارد 
به صفحات آخر کتاب که رسیدم غم هم اوج میگرفت و بسیار از بابت مظلومیت این عالم بزرگ اشک ریختم … 
به راستی که حیف کسی مثل شما که زیر خاک رود آقای صدر …
پ.ن: تنها نقدم به کتاب زیاد بودن شخصیت ها بود که بهتر است طی مطالعه ی کتاب به اسم اشخاص که رسیدید سرچ ساده ای درموردشان بزنید تا بهتر متن را درک کنید.
      

17

Zeinab

Zeinab

1403/9/20

        برای من خواندن خاطرات همسران شهدا همیشه لذت بخش بوده اما درک شرایط این بزرگواران برای من به قبل از ازدواج و بعد از ازدواجم برمیگردد! 
بعد از ازدواج بیشتر درک میکنم که این بزرگواران چقدر از خودگذشتگی کردند ، از دست دادن همسر به نوعی خودش یک اضطراب پنهان به حساب می آید! حالا فکر کن جگر گوشه ات را بفرستی وسط توپ و خمپاره و هر چند شب یکبار خواب شهادتش را ببینی! 
کتاب را دوست داشتم ، اما تنها نقدی که به کتاب وارد میدانم کوتاه و مختصر بیان شدن مسئله ی شهادت احمد بود!
تا فصل های قبل همه چیز با جزئیات بیان شده بود اما به شهادت که رسید مطالب در دو صفحه پایان یافت! دوست داشتم بیشتر از حال و هوای فخرالسادات ، چطور سرپا شدنش در نبود احمد با دو فرزند خردسال ، واکنش مامان لعیا  و … را بدانم ! کاش خانم گلستان جعفریان پایان بندی را هم مثل خاطرات دیگر مفصل  بیان میکردند تا مخاطب بیشتر با فخرالسادات خانم همدلی کند ، ما همه از ابتدا میدانیم احمد قرار است شهید شود اما پایان بندی آنقدری که باید مرا غمگین و درگیر نکرد :)
      

11

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.