امیرحسین مستقل

امیرحسین مستقل

@ahm1380

38 دنبال شده

47 دنبال کننده

                دانشجوی اقتصاد 
دانشگاه امام صادق علیه‌السلام 
              
am_irhossein00

یادداشت‌ها

        مسئله هیرشمن این است که علوم اجتماعی معاصر از توضیح پیامدهای سیاسی پدیده‌های اقتصادی ناتوان است. او دلیل این امر را جدا شدن علم سیاست و علم اقتصاد می‌داند. پاسخ او به این مسئله، بازخوانی آرای متفکران سده ۱۷ و ۱۸ است؛ یعنی دوره‌ای که اقتصاددان سیاسی و فلاسفه، آزادانه درباره اثرات پدیده‌های اقتصادی بر سیاست و جامعه صحبت می‌کردند. به طور مشخص، او زنجیره‌ای از آرا شامل ماکیاولی، بیکن، سر جیمز استورات، جان میلار، منتسکیو، دیوید هیوم، آدام اسمیت، آدام فرگوسن و... را مورد مداقه قرار می‌دهد. نتیجه پژوهش او اما پاسخی از آب در می‌آید به یک پرسش تاریخی مهم: زایش و اوج‌گیری سرمایه‌داری. رساله حاضر هیرشمن در واقع تقریری است برای سرمایه‌داری، بدیل تقریر مارکس و وبر. 
هیرشمن مسئله را از اینجا آغاز می‌کند: ماکیاولی یک تمایز بنیادین را پایه‌ریزی کرد: انسان آنگونه که هست و انسان آنگونه که باید باشد. موضوع سیاست دومی شد و سوال این بود که شهریار چگونه باید فرمانروایی کند. از آنجا که دولت، نماینده انسان بود، بحث درباره طبیعت انسان در گرفت که غالباً ، با یک بدبینی، انسان موجودی در بند هوای نفس قلمداد شد. هیرشمن سه استدلال بدیل بیان می‌کند: ۱. سرکوب هوای نفس انسان توسط دولت ۲. مهار هوای نفس انسان توسط دولت از راه تأدیب ۳. هوای نفس خنثی‌کننده. از اینجا به بعد، بحث هیرشمن درباره آرایی است که درباره سومی بحث کرده‌اند زیرا دو استدلال اول به سرعت مطرود شدند. هوای نفس خنثی‌کننده هیچ‌گاه به سرعت منظم توسط یک نفر بیان نشده است و برای فهم آن، لازم است که زنجیره‌ای از آرا مورد بحث قرار گیرد. در نهایت، نتیجه‌گیری هیرشمن این است که در دوره زایش سرمایه‌داری، هوای نفس خنثی‌کننده یعنی آن هوای نفسی که باید به مصاف سایرین برود، یک فعالیت اقتصادی انتخاب شد: بهبود وضع خویش از طریق ازدیاد ثروت و مال اندوزی. سرمایه‌داری با تک ساختی کردن انسان میخواست سایر امیال او را سرکوب کند، انسان را پیش‌بینی پذیر کند. 
در کنار این سیر بحث، سوال اصلی هیرشمن یعنی تحلیل پیامدهای سیاسی پدیده‌های اقتصادی نیز پاسخ داده می‌شود. او همچنین معتقد است بسیاری از مدافعین معاصر سرمایه‌داری مانند کینز یا شومپیتر، می‌توانستند با درس گرفتن از تاریخ اندیشه‌ها، استدلال خود را بهبود ببخشند. همچنین به برخورد کردن آرای خوشبین به سرمایه‌داری به دیوار واقعیت صحبت می‌کند. او در جمله آخر کتابش می‌گوید که توقع از تاریخ و خصوصاً تاریخ اندیشه، ارتقای طرح بحث درباره مسائل است و نه حل آن‌ها.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9

        سندل در این کتاب، چارچوب تحلیلی از منظر فلسفه اخلاق ارائه می‌دهد تا به این سوال پاسخ دهد: حد بازار کجاست؟ چطور می‌توانیم جوازی به قابل خرید و فروش شدن چیزی بدهیم؟ 
او بین جامعه بازاری (جامعه‌ای که در آن هر چیزی قابل خرید و فروش است) و اقتصاد بازار (سامان فعالیت اقتصادی بر اساس مکانیزم بازار) تمایز قائل می‌شود. سندل می‌گوید از دو منظر می‌توان حد بازار را تعیین کرد:
۱. برهان عدالت: بازاری شدن هر چیز یعنی تشدید نابرابری زیرا هر کس پول بیشتری داشته باشد، بهره‌مندی بیشتری خواهد داشت.
۲. برهان فساد: بازاری شدن برخی چیزها ممکن است معنا و ارزش‌های حاکم بر آن را تنزل دهد یا نابود سازد. برای تعیین آن ابتدا باید بگوییم شیء مذکور چه معنایی برای ما دارد؟ چه ارزش‌هایی بر آن حاکم است؟ سندل می‌گوید گفتمان عمومی جوامع از این سوالات معنوی و اخلاقی تهی شده است. او می‌گوید پاسخ به این سوالات لاجرم ما را به سمت اتخاذ یک بنیاد نظری درباره چیستی جامعه خوب و ارزش‌های حاکم بر آن سوق می‌دهد. سندل معتقد است تهی شدن جامعه از اخلاق راه را برای بازار باز می‌کند.
      

12

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.