جالب و مثل همیشه، هرچند کم، جای تامل زیادی داشت. انگار نویسنده سعی داشت مفاهیم های طولانی و عمیق در هر زمینهای رو در یک جمله و یا گهگاهی در کل نمایان کنه. یکی از برداشت های من از قلب ضعیف این بود: به بیان ساده، افراد دیوانه زمانی دیوانه خطاب میشن که اکثریت نباشن. او چه را دیوانه شد؟ چون بیش از حد حقشناس بود_ و اکثریت اینطوری نیستند_ به هرحال، کسی بود که قلب مهربونی داشت و خودش رو شایستهی سعادت و خوشبختی نمیدونست. عکس کلمهی غرور. درحالی که بیشتر افراد جامعه به فکر منفعت خودشونن!
به هرحال، این نظر و برداشت شخصی من بود. و البته من با بوبوک ارتباط بیشتری گرفتم.