رعنا.

رعنا.

@Bohemain
عضویت

تیر 1404

5 دنبال شده

3 دنبال کننده

                کتاب‌ها همیشه نجاتم داده‌اند .
از غم ، تنهایی ، ترس  ؛ حتی از آدم‌ها .
              
makishima.blog.ir

یادداشت‌ها

رعنا.

رعنا.

6 روز پیش

        نوشتار روان این کتاب باعث شد زود تمومش کنم.
داستان، تضاد در یک جبهه رو نشون می‌داد که شخصیت اصلی رو سردرگم کرده بود و در پی کشف حقیقت بود.
مفهوم فلسفی تقریبا خوب بیان شده بود داخلش اما از لحاظ ساختاری اصلا منطقی نبود.
احساس کردم نویسنده بیشتر تمرکزش روی اون مفهوم بوده برای همین خط داستانی و ساختار روایی رو از دست داده. 
به‌نظرم اصلا پایان خوبی نداشت. خیلی از چیزا همینطوری مبهم رها شدند؛ مثل کمیته‌ی نظارت و سرنوشت شخصیت اصلی. یا یسری از شخصیت‌ها که یهویی وارد داستان می‌شدن و بعد یهویی معلوم می‌شد کلا نقششون فرق می‌کنه بدون هیچ توضیح و دلیلی. اون پرونده‌ای هم که شخصیت اصلی دنبال می‌کرد به جایی نرسید.
و انگار هرجا نویسنده با شخصیت‌ها و داستانشون به بن‌بست رسیده بود، حذفشون کرده بود.
این نشون میده که هرچی هم داستان از نظر درون مایه و مفهوم قوی باشه ولی پایان خوب ومنطقی نداشته باشه، کیفیتشو میاره پایین. فرق ظریفی هست بین پایان باز و پایان ناقص.

در کل؛ خیلی از معماها بدون‌پاسخ موندند که به نظر می‌رسید از سر ناتوانی بوده. پایان منسجم و منطقی‌ای نداشت. اما مضمون زیبایی رو به تصویر کشیده بود. برای حداقل یک‌بار خوندن بدک نیست.


      

4

رعنا.

رعنا.

1404/4/21

        این کتاب هدیه‌ی تولدم بود. چیزی که خاص‌ترش می‌کنه برام اینه که دیزی  یا همون گل بابونه، گل موردعلاقه‌مه. دوستم همراهش یه بوک‌مارک واسم گذاشته بود که گلبرگای بابونه داشت و خیلی عمیق بود.
داستان کلی، درمورد یه خانواده‌ست که با وجود اختلافات زیادشون بعد از مدت‌ها دور همدیگه جمع شدن. هم به مناسبت تولد مامان‌بزرگ هم شب هالووین، توی عمارت بزرگ و قدیمی‌ش. هرکدوم از اونا رازی دارن. مخصوصا دیزی دارکر، دختر کوچیکشون. بعد از اینکه جزر و مد میشه و آب دریا بالا میاد، ارتباطشون به مدت ۸ ساعت با دنیا قطع میشه. توی این ۸ ساعت اتفاقات وحشتناکی میوفته.
در حین خوندن یاد کتابای فریدا مک‌فادن افتادم.
بافتارش خیلی روون بود، از اون دسته‌هایی که انگار کسی داره به آرومی برات می‌خونه. 
کاملا می‌تونم تضمین کنم که وقتی شروعش کنین، دیگه از دستتون نمیوفته. پایان هر فصل مجبورتون می‌کنه زودتر برین فصل بعدی.
خیلی توی این ژانر متفاوت بود برام، شاید بیشتر به خاطر پایانش. طوریه که اصلا اصلا نمی‌تونین حدس بزنین. در حین خوندن حدس‌هایی می‌زدم و مطمئن بودم درموردشون ولی آخرش شوکه‌کننده بود.
شخصیت‌پردازیش هم خیلی خوب بود.
یه چیزی که یکمی اذیتم می‌کرد توی روند داستان، فلش‌بک‌های زیادش بود. همینا باعث پرعمق‌تر بودن شخصیت‌ها شدن یه جورایی ولی بعضی جاها به نظرم خسته‌کننده بودن.
ولی در کل، ارزش خوندن داره و شاید بعدش دوباره بخواین از اول بخونین.

پ.ن: به نظرم خلاصه‌ی پشت کتاب رو نخونین بهتره.😂 یه جورایی اسپویل داره.
پ.ن۲: یبار توی کتاب کافه پیانو خوندم که می‌گفت به نظرم هر کتاب یه جمله داره که کل داستان توش خلاصه میشه. 
به نظرم اون جمله‌ی کتاب، این بود: فقط می‌خوام تل وقتی زنده‌م زندگی کنم
      

4

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.