یادداشت رعنا.
3 روز پیش
داستان این کتاب اونقدر جذاب و گیرا بود که نتونستم بذارمش زمین. تقریبا توی یه نشست خوندمش. خلاصه اینه که شخصیت داستان متوجه میشه خاطرات قبل از دوران دبستانش رو اصلا به یاد نمیاره. انگار زندگیش از اول دبستان به بعد شروع شده. توی وسایل پدرش یه کلید عجیب پیدا میکنه و یک نقشه. حس میکنه با خاطرات گمشدهش ارتباطی داره. به همراه نامزد سابقش وارد خونه میشه و قراره با هر صفحه غافلگیر بشید. برخلاف کتابهای معمایی دیگهای که خونده بودم، خیلی با مضمون این داستان ارتباط گرفتم و عمیقا به قلبم نشست. اینکه همهی ما در گذشته، جایی مردیم و دیگه بهش برنگشتیم. مرگی بدون جنازه؛ مرگی که خاطرات و تکهای از آدمی که قبلا بودیم رو از بین برده. گذشتهای که داخلش دفن شدیم و برگشتن بهش یعنی روبرو شدن با خودت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.