Ayeh

تاریخ عضویت:

اسفند 1402

Ayeh

@Ayehdon

3 دنبال شده

5 دنبال کننده

یادداشت‌ها

نمایش همه
Ayeh

Ayeh

1404/3/29

        من یه لیست خیلی طولانی دارم که خیلی تصادفی و بدون هیچ اطلاعی انتخاب شدن که چتر تابستان جزوشه.من قبلا یه نظر طولانی و یک ستاره از این کتاب خوندم که باعث شد فکر کنم اونقدری که فکر میکنم کتاب خوبی نباشه( اونموقع یه خرده از کتاب رو خونده بودم) اما من واقعا این کتاب رو دوست داشتم. اون نظر منفی به شخصیت پردازی گیر داده بود به اینکه هیچ توصیف درستی راجع به ظاهر شخصیت ها و کاری که دقیقا دارن انجام میدن نیست اما من همچین چیزی رو احساس نکردم. من یه خانواده آسیب دیده رو احساس کردم که شاید خیلی خوب از احساساتشون خبر ندارن. روابط کودکانه که بنظرم بسیار زیبا و سنجیده بود اینکه چه شکلی قهر و آشتی میکنن اینکه چه شکلی فکر همن. داستان شخصیت پردازی بدی نداشت بنظرم. نویسنده فقط درمورد قیافه و رنگ مو و چشم و پوست اهمیتی نداده بود چون در فضای داستان اهمیتی نداشت و کسی که به این خاطر امتیاز کم کرده بود بنظرم ذهن خیلی تصویری ای داشت. نویسنده وقتشو سر کارای کوچیک مثل نشست و برخاست ها و رفتن از یه جا یه جای دیگه و اینجور توصیفات حوصله سر بر نکرد که بنظرم واقعا کار خوبی کرد چون بعضی جزئیات واقعا مهم نیستن و حوصله خواننده رو سر می برن. در پایان این کتاب فقط یه داستان کوتاه در وصف احساسات آنی بعد از از دست دادن برادرشه که چجور قبولش میکنه و چجور کمک میکنه که خانوادش این ماجرا رو قبول کنن . انتظار دیگه ای نداشته باشین که بخاطرش امتیاز رو ببرین پایین. 
      

2

Ayeh

Ayeh

1403/12/10

        من بعد دیدن یه نقد طولانی و مثبت از این کتاب تصمیم به خوندنش گرفتم این کتاب در نوع خودش خوب عمل کرده شخصیت هاش دوست داشتنی ان و حتی شخصیت های نچسبش هم به داستان کمک میکنن راوی داستان رو به صورت طنز میگه هرچند بعضی از شوخیای راوی بی مزه بودن شبیه کسایی که میخوان مزه بریزن اما حوصله سربره ( انقدر هایی که میگم عیب گنده ای نبود)  حرفی درمورد جهان داستان ندارم بعضی چیزا رو نفهمیدم نیم نمره ای که نذاشته امتیازم چهار بشه این قسمت بود که هنوز جلد اوله و از پتانسیل شخصیت ها و داستان به خوبی استفاده نشده و اگه بخوام این عدم استفاده رو توصیف کنم باید بگم که کتاب مثل بخش دی بود که میبایست صبر کنی تا به تهش برسی اما فضاش برعکس بخش دی خیلی روشن و فانتزی بود برای همین اون حال و هوای خفن رو نداشت ( اوه شت و ای وای داستان توی شب اتفاق افتاده بود و اگه من بجای اینکه توی روز تصور کنم توی شب تصور میکردم خیلی بیشتر توی فضا فرو میرفتم) خوب گویا عیب آخری که گفتم از خودم بوده اما به طور کلی من این کتاب رو پیشنهاد میکنم ارزش خوندن داره و ای کاش زودتر میخوندمش و بنظرم ارزش خرید رو هم داره اگه توی سن مناسب (فکر کنم دوازده) هستید و به اینجور کتابا علاقه مندید( مثل هری پاتر پرسی جکسون مجستریوم)
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

Ayeh

Ayeh

1403/7/24

بریدۀ کتاب

صفحۀ 580

مردگان گذر زمان را نمی سنجند . یک دقیقه و یک ساعت و یک قرن همه در نظرشان یکی است. شاید نه میلیون سال بگذرد که هر کدام نام یکی از گونه های جانوری زمین را برخورد دارند اما با گردشی یگانه به دور خورشید تفاوتی نخواهند داشت. نه حرارت شعله هارا حس می کنند و نه سرمای فضا را. از اندوه عزیزان بازمانده شان رنج نمی کشند و بار خشم کارهایی که هنوز نکرده بودند بر دوششان نیست. نه در آرامش اند و در پریشانی . آنها هیچ نیستند، رفته اند. مقصد بعدی شان بی نهایت است و راز هایی که شاید آنجا در انتظارشان باشد. چیزی برای مردگان باقی نمانده جز باوری خاموش به آن بی نهایت رازآلود؛ حتی اگر بر این باور باشند که جز بی نهایت های بیشمار چیزی در انتظارشان نیست. باور داشتن به هیچ نیز خود در حکم باور داشتن به چیزی است و فقط با رسیدن به بی نهایت است که می شود از حقیقت همه چیز آگاه شد. مرده وارها نیز شباهت بسیاری به مردگان دارند اما با یک تفاوت: آنها بی نهایت را نمی شناسند پس لازم نیست نگران فراسو باشند. آنها چیزی دارند که مردگان از آن بی بهره اند. آن ها آینده ای دارند یا دست کم امید به داشتن آینده ای.

1

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.