آوا

آوا

@AvaAva

6 دنبال شده

9 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

آوا پسندید.
دختر باید خانوم باشد

3

آوا پسندید.
دختر باید خانوم باشد

18

آوا پسندید.
مرگ ایوان ایلیچ
          به معنای واقعی یک شاهکار بود و بس!!!
تا به الان از این زاویه به مرگ نگاه نکرده بودم و اینقدر نزدیک مرگ رو حس نکرده بودم.
با خواندن این کتاب به معنای واقعی تو خلسه فرو رفتم ، یعنی موقع مرگ اطرافیان ما هم قراره این رفتار رو با ما داشته باشند؟ اینقدر بی تفاوت و بی خیال نسبت به ما ، اینقدر به فکر کارهای روزمره خودشون ، و اینکه حتی ممکنه به این فکر کنند که قراره جای ما رو در آینده بگیرند🫠
باید ابتدا به خودمون هم یه نگاهی بندازیم و ببینیم که آیا ما هم همین رفتار رو داریم یا نه ، اگه پاسخ بله باشه که باید برای خودمون کلی افسوس بخوریم🥲


از متن کتاب :
آن‌ها هیچ‌یک از حال من خبر ندارند و نمی‌خواهند خبر داشته باشند. کک‌شان نمی‌گزد. سرشان گرم است. کیف‌شان را می‌کنند. پیانوشان را می‌زنند. (از پشت در بسته دمدمهٔ گفت‌وگو و ترجیع‌بند آواز را می‌شنید.) بی‌خیال‌اند. ولی آن‌ها هم می‌میرند. چه‌قدر احمق‌اند. من زودتر می‌میرم. آن‌ها دیرتر. ولی آن‌ها هم از این بلا معاف نمی‌مانند.
        

6

آوا پسندید.
آدم خواران
          اولین مواجهه‌ی من با کتاب آدمخواران در پی علاقه برای خواندن کتاب لاشه‌ی لطیف آمد که دوست خوبی از این چنل پیشنهاد داد که اگر به دنبال ورژن طولانی‌تر و ناراحت کننده‌تری از آدمخواران هستی میتوانی آن کتاب را هم بخوانی. من هم که یک نیروی محرک درونی، همیشه سوقم میدهد به هرکتابی که در دلش رنج و غم و خشم زیادی نهفته است. ژان تولی از معدود نویسندگانیست که کتاب‌هایش را بدون هیچ زحمتی می‌خوانم و همیشه از ایده‌هایی که در ذهن این نویسنده جرقه میزند و دست به قلم میشود، لذت میبرم. من احساس میکنم ژان تولی به خوبی قسمت ناراحت‌کننده و تلخ این جهان را میبیند و بازگو میکند و مانعی نمیبیند که اوقات مخاطبش را تلخ کند، چون به هرحال زندگی همین است! داستان آدمخواران یا Eat him if you like  داستان واقعی سرگذشت آلن دومونی، جوان متعلق به قرن نوزدهم فرانسه است که در روستایی در جنوب غربی فرانسه زیست میکرد و از خرده‌مالکان آنجا بود. طبق روایت‌ها مردی بوده که به همه کمک می‌کرده و با وجود ثروتمند بودن تصمیم میگیره قرعه‌ی خوب یک انسان فقیر رو نخره و با قرعه‌ای که به نام خودش افتاده به جنگ در مقابل پروسی‌ها برود. گاهی اوقات فکر میکنم اگر آلن پایش به جنگ می‌رسید و در آنجا میمرد چقدر خوشحال‌تر بود! حالا شاید از خودتان بپرسید پس اگر در جنگ نکرد و داستان، داستان جنگ نیست پس چگونه مرده؟ که بدین صورت من شمارا به خواندن این کتاب در یک نشست دعوت میکنم. فقط هشدار میدهم که خواندن این کتاب چیزی را در درون آدم به حرکت وامیدارد و بسیار می‌رنجاند. شاید در بین پاراگراف‌ها نیاز به تنفس داشته باشید تا بروید آبی بخورید یا هوایی استشمام کنید و بعد دوباره ادامه دهید.
        

42