این کتاب را سالها پیش استادی به من معرفی کرد و خواندمش.
کتابی در تاریخ و فلسفه علم جدید است و به آغازگاه انقلاب علمی می پردازد. دوران کوپرنیک تا نیوتن، منشأ دگرگونی عظیم در نگرش انسان جدید به علم و جهان است. این دوران، نگرش مسلط قرون میانهای را آنچنان تغییر داد که به تعبیر نویسنده، «گویی موجود جدیدی در این سیاره قد برافراشته است.» از نگاه کوستلر، این تغییر نگرش در پی کوشش برای درک طبیعت، نه غلبه بر طبیعت روی داد، و انقلاب تکنولوژیک تنها یک نتیجۀ غیرمنتظرۀ فرعی بود. این دگرگونی بینشی، بر نگرش به ماهیت آدمی نیز مؤثر افتاد.
خوابگردها کتابی متعارف در تاریخ علم نیست و قصد ندارد تاریخ تحولات علمی را بیان کند، بلکه میکوشد دربارۀ طرز تغییر دید آدمی از جهانی که او را در بر گرفته است، گفتوگو کند. این کتاب بیش از همه دربارۀ ستارهشناسی سخن میگوید، اما تاریخچۀ ستارهشناسی نیست. کوستلر میگوید «این کتاب با بابلیها شروع میشود و به نیوتن پایان میپذیرد، زیرا ما هنوز در جهانی زندگانی میکنیم که اساساً نیوتنی است. کیهانشناسی اینشتاین هنوز در مرحلهای متغیر و غیرثابت است و بسیار زود است که نفوذ آن را در فرهنگ برآورد کرد.»
خوابگردها را آرتور کوستلر (1905-1983) در سال 1959 منتشر کرده است. بنابراین به نسبت، کتابی قدیمی است و بر این اساس برخی تحلیل هایش به روز نیست، اما همچنان کتابی بسیار خواندنی و سودمند است. عنوان اصلی کتاب این است: خوابگردها: تاریخ تغییر نگرش انسان به جهان
The Sleepwalkers: A History of Man's Changing Vision of the Universe, Arthur Koestler
این کتاب را آقای منوچهر روحانی ترجمه کرد و چاپ اولش را شرکت سهامی کتابهای جیبی در سال 1351 و چاپ دومش را در سال 1361 منتشر کرد (در 660 صفحه) (بها: 450 ریال!). در صفحۀ آخر چاپ دوم این ترجمه آمده است که کوستلر سه کتاب بزرگ منتشر کرده است: خوابگردها؛ عمل آفرینش [1964]؛ روح در ماشین [1967]. «در این سه اثر بزرگ، کوستلر سیر تطور بینش علمی انسان را از قدیمترین ایام تا عصر حاضر بررسی میکند و نشان میدهد که انسان سرمایۀ دانش خود را با چه جان کندنی اندوخته است و امروز دقیقاً چه مایه معرفت در چنته دارد و دامنۀ عرصۀ دانش تا کجاست و وادی خرافات و مهملات از کجا شروع میشود ... «خوابگردها» نخستین منزل از سفر علمی آرتور کوستلر است. در این کتاب، نویسنده انسان را در مرحلهای که کورکورانه در جستجوی دانش به هر دری میزند دنبال میکند، و پس از یک بررسی کوتاه و درخشان از تاریخ جهانشناسی، تصویر دقیقی از چهرۀ کسانی که علم جدید را پیریزی کردند تصویر میکند: کوپرنیک، کپلر، تیکو دو براهه، گالیله. این مردان شگفتی که دید بشر را نسبت به کاینات دیگرگون ساختند، آیا نوابغ روشنبینی بودند که قافلۀ تمدن را در پرتو بینش درخشان خود هدایت میکردند، یا رهروان خوابآلودهای که خود هم نمیدانستند از کجا میآیند و به کجا میروند؟ و اگر چنین بودند چگونه چنین چیزی امکان دارد؟».
کوستلر آثار بسیاری از خود به جای گذاشته است. بنگرید به:
https://en.wikipedia.org/wiki/Arthur_Koestler
نکتۀ بسیار مهم این کتاب این است که کوستلر بر خلاف برخی مورخان علم، دانشمندان را قهرمانانی فرهیخته نمیداند که خصائص اخلاقی و شخصیت و تمایلات فلسفی و سیاسی و غیره در کارشان بیتأثیر بوده است. برخی تاریخ علم را تاریخ سیر تکاملی آگاهانه و عقلانی دانستهاند. کوستلر معتقد است «همۀ روشهای کیهانشناسی از دوران فیثاغورسیان تا کوپرنیک و از دکارت تا ادینگتن انعکاسی از تعصبات ناخودآگاه و تمایلات فلسفی یا حتی سیاسی مؤلفان آنهاست؛ و از فیزیک تا فیزیولوژی هیچ رشتهای از علوم، خواه کهن خواه نوین، نمیتواند بهخود ببالد که از تعصبات مابعدطبیعی از هر لحاظ فارغ بوده است. ترقی علم بهطور عموم نوعی پیشرفت منظم و معقول در خط سیرى صعودى و مستقیم تلقی شده است. در صورتیکه این پیشرفت در حقیقت راه پرپیچ و خمی را که گاه بگاه غالباً گمراهکنندهتر از تکامل عقیدۀ سیاسی بوده است دنبال کرده است. تاریخچۀ فرضیههای کیهانی را بخصوص ممکن است بدون اغراق یک تاریخچه تعصبات دستهجمعی و اسکیزوفرنیهای مهار شده نامید؛ و روشی که بوسیله آن برخی از مهمترین اکتشافات شخصی صورت پذیرفته است آدمی را بیشتر بهیاد کار یک خوابگرد تا به محصول یک مغز الکترونیکی میاندازد.»
کوستلر میخواهد این افسانه را مردود اعلام کند که علم، پیگردی معقولانه است و طالب علم فردی دارای «تشخیص بیشتر» و «بیغرضتر» از دیگران است.
کوستلر معتقد است اکتشافات در علم از طریق فرآیندی شبیه راه رفتن در خواب به وجود می آیند. نه اینکه آنها به طور تصادفی به وجود می آیند، بلکه دانشمندان نه کاملاً از آنچه تحقیقات آنها را هدایت می کند آگاه هستند و نه کاملاً از پیامدهای آنچه کشف می کنند آگاه هستند.
شاید بعدتر این یادداشت را تکمیل کنم.
به هر حال، کتاب بسیار خواندنی است. علاقمندان به تاریخ و فلسفه علم، از دستش ندهند.
رضا درگاهیفر – 29 مرداد 1404