تنهایی دم مرگ

تنهایی دم مرگ

تنهایی دم مرگ

نوربرت الیاس و 2 نفر دیگر
3.9
6 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

9

نوربرت الیاس (???? _ ????) یکی از برجسته ترین (و متفاوت ترین) نظریه پردازان اجتماعی قرن بیستم بود، گرچه خود به ندرت داعیه طرح نظریه ای تازه داشت. الیاس می کوشید با برگزیدن و آمیختن عناصر پویای جامعه شناسی کلاسیک (به ویژه آرای وبر و زیمل) و عناصری از کشف های بزرگ روانکاوی فروید در کنار اندیشه های نوین مارکس به ریختن پایه های نظریه ای جامع راجع به جامعه بشری که فراتر از تقابل های نخ نمای فرد/ جامعه و دولت / جامعه قرار گیرد نزدیک شود. نکته ای که جامعه شناسی الیاس را از اکثر متفکران اجتماعی قرن گذشته متمایز می نماید، کوشش اوست در راه تلفیق وجوه علمی و عاطفی پژوهش در زمینه امور مربوط به آدمیان. مسئله این است که عالم اجتماعی خواهی نخواهی جزیی از ابژه تحقیق «علمی» خویش است و کاوش در جامعه از سوی جامعه شناس لاجرم به قسمی خودکاوی می انجامد. الیاس برخلاف رویه معمول علمای اجتماعی که آرمان خود را در فاصله گیری و پرهیز از درگیری (عاطفی و احساسی) می جستند تلاش می کرد در عین درگیری، از افتادن در دام ایدئولوژی ها و اسطوره های جدید بپرهیزد. «تنهایی دم مرگ» نخستین کتاب الیاس است که به همت انتشارات گام نو در ایران منتشر شده است. «تنهایی دم مرگ» در کل از چهار بخش تشکیل شده است. ابتدا مقدمه ای درباره نوربرت الیاس به قلم رابرت فون کریکن _ کسی که بیشترین کوشش را در راه معرفی آرای الیاس به عمل آورده _سپس گفتار «تنهایی دم مرگ» که نخستین بار در ???? در آلمان انتشار یافت، بخش سوم نسخه بازبینی شده درس گرفتاری است با عنوان «پیر شدن و مردن: برخی مسائل جامعه شناختی» که الیاس در ???? در یک کنگره پزشکی ایراد کرده است و در آخر پیوستی آمده با عنوان «سیاست مرگ: الیاس، فوکو، آگامبن» به قلم امید مهرگان که در آن تلاش شده قرائتی بر مبنای آرای جورجو آگامبن (فیلسوف معاصر ایتالیایی) از برخی وجوه آرای الیاس به دست داده شود. الیاس در «تنهایی دم مرگ» به ما یادآوری می کند که در واقع نه خود مرگ بلکه آگاهی از مرگ است که برای آدمیان مسئله می آفریند. مسائل ناشی از مرگ پرسش هایی است که زندگان را، اعم از محتضران و بازماندگان، به منتها درجه درگیر می کند. مضمون اصلی کتاب الیاس موضوع «سرکوب و واپس راندن مرگ از عرصه آگاهی (فردی و جمعی) و از صحنه حیات اجتماعی است». نکته این است که طی «فرآیند گسترش تمدن» (که عنوان مهمترین کتاب الیاس نیز است) مردن هر چه بهداشتی تر شده است مع الوصف الیاس به یاد آدمیان متمدن عصر جدید می آورد که این «بهداشتی شدن» در عین حال به غربت محتضران و تنهایی دم مرگ دامن زده است، بهداشت جسمانی با نوعی انزوای عاطفی گره خورده است، انزوایی که در متن شکل بندی های اجتماعی جدید رفته رفته معنایی «سیاسی» یافته است، با دلالت ها و استلزام هایی که مهرگان در «پیوست» پایانی کتاب به بسط و واکاوی آنها پرداخته است. الیاس از ما، از خویشان و پزشکان و پرستاران محتضران، می پرسد که آیا کار ما به جایی نرسیده که مراقبت از «خود» بیماران را گهگاه فدای مراقبت از اندام های ایشان می کنیم، چنانکه گویی تمدن جدید با تکه تکه کردن تن، آن هم به مدد پیشرفته ترین و پیچیده ترین ابزارهای علمی، کلیتی را که به آن پاره ها هویت بشری می بخشد در بوته نسیان نهاده است.

یادداشت‌های مرتبط به تنهایی دم مرگ

          مردانِ بی‌گریه‌ی قرنِ ما

نوربرت الیاس در جایی از کتاب تنهایی دمِ مرگ نوشته است: «در قرن هفدهم مردان می‌توانستند در انظار عمومی گریه کنند؛ امروزه این کارْ سخت و نامعمول شده است. فقط زنان‌اند که هنوز قادر به این کار هستند و هنوز به‌لحاظ اجتماعی مجازند چنین کنند.»

دوستی دارم که پدرش مرد اهل ذوقی است. می‌گفت پدرم بعد از تولد تا پنج‌شش‌ماهگی‌ام، هر روز یادداشت‌هایی کوتاه و مختصر دربارهٔ من و پدری خودش نوشته بود که سال‌ها بعد آن دفتر قدیمی را بین لوازم به‌دردنخور انباری پیدا کردم. می‌گفت من زودتر از موعد به‌دنیا آمدم. زردی داشتم و کم‌وزن بودم. بابا توی آن دفتر نوشته بود، وقتی که من را توی بغلش گرفته، از آن‌همه کوچک‌بودن من به‌وحشت افتاده. پدرش نوشته بود خوشحال بودم که حالا صاحب فرزندی‌ام، اما کوچک‌بودنت من را ترساند. فکر کردم اگر نتوانم از تو محافظت کنم تا بزرگ‌تر شوی، چه خاکی توی سرم بریزم. بعد می‌گفت پدرم نوشته بود که آن روز دلش می‌خواسته از ترس و خوشحالی گریه کند، اما نه جلوی بقیه که نهیبش بزنند مرد گُنده چرا این‌طور زار می‌زند کنارِ زنِ تازه‌زایمان‌کرده. برای همین رفته توی سرویس بهداشتی بیمارستان. دستش را گذاشته جلوی دهنش و برای کوچکی دختر و ترس خودش گریه کرده. 


[باید به قرن هفدهم برگردیم. به قرنِ امنی که مردها راحت اشک می‌ریزند و حالِ دنیا و خودشان رقیق‌تر می‌شود!]
        

6

          نوربرت الیاس از مرگ و پیری نوشته‌است. از تنهایی دم مرگ،  او می‌نویسد اگر کسی در آستانه‌ی مرگ احساس کند  که دیگر ارزش و اهمیت چندانی برای اطرافیانش ندارد، او به راستی تنهاست. در جهان مدرن، سالمندان تنها هستند. نوعی دسته‌بندی نگرش به مرگ در کتاب الیاس مطرح می‌شود، او معتقد است در جهان سنتی، انسان‌ها  به دلیل تجربه‌ی مکرر مرگ، حضور مرگ در یک چهاردیواری که کودک، جوان و سالمند همه باهم در آن زندگی می‌کردند و ... با مرگ نزدیکی بیشتری داشتند، و سالمندان تا اخرین لحظه‌ی زندگی، در کنار دیگران بود. در جهان مدرن اما، مرگ به پدیده‌ای رازآلود تبدیل شده‌است، ما مرگ را مخفی می‌کنیم، از شکل درست رفتار کردن در مراسمات سوگواری عاجزیم و توانایی هضم آن را نداریم. اینگونه است که در جهان مدرن، نه تنها مرگ از جامعه و زندگی عادی به دور انداخته شده، بلکه سالمندان (به عنوان یاداورندگان مرگ)، نیز از جامعه طرد شده‌اند. ما آن‌هارا محکوم به زندگی در تنهایی، در خانه خود یا خانه سالمندان یا حتی به شکلی مدرن در بیمارستان ها کرده ایم و به گمان خودمان داریم از آن ها مراقبت می‌کنیم. مراقبت نه از جسم بلکه از روح باید صورت بگیرد. اما سالمندان ما هیچ جایی در جامعه و در زندگی معمول ما ندارند. در گذشته آن‌ها تا لحظه‌ی آخر عضوی مرکزی و اصلی در خانواده و جامعه‌شان بوده‌اند اکنون اما جهان مدرن آن‌هارا به اشخاصی اضافی تبدیل کرده‌است که حتی حضورشان در جامعه نیز مستلزم ترحم است. ما چگونه به دوران پیری خود فکر میکنیم؟ زمانی می‌رسد که قبل از مردنمان، زندگی ما به عنوان یک شخص در اجتماعی که تا دیروز عضو اصلی آن بودیم به پایان می‌رسد اما هنوز جسممان زنده است، ترحم اطرافیان را می‌بینیم. این نسل تیتیش مامانی که به قول الیاس زیادی به بوهای زننده حساس شده و بوی سالمند را غیرقابل تحمل می‌یابد. الیاس در هشتادسالگی‌اش در سخنرانی‌اش از طردشدگی و تنهایی دم مرگ سخن گفته. از خنده‌ی تمسخرآمیز روشنفکری جوان به پیرمردی که برای بلند شدن از روی مبلی نرم و عمیق، باید چندبار تلاش کند. و او این خاطره را منزجر کننده می‌داند. روشنفکر جوانی که به تحمیل ساختار، فراموش کرده است او نیز روزی ۸۰ ساله می‌شود. تنهایی دم مرگ کتابی درباره پیری و مردن در عصر حاضر است.
        

2