معرفی کتاب همه ی آنان از خدایان بودند: رستگاری اثر امین فرد

همه ی آنان از خدایان بودند: رستگاری

همه ی آنان از خدایان بودند: رستگاری

4.9
4 نفر |
2 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

11

ناشر
شابک
9786002853042
تعداد صفحات
527
تاریخ انتشار
_

توضیحات

کتاب همه ی آنان از خدایان بودند: رستگاری، نویسنده امین فرد.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به همه ی آنان از خدایان بودند: رستگاری

نمایش همه
وایولت

وایولت

1404/3/14 - 11:44

بریدۀ کتاب

صفحۀ 157

سرندا نگاهش به کتاب دگار افتاد و گفت:(من هم افسانه گرگ دریا را خواندم. شما هم مثل همه افراد فکر میکنی که افسانه است؟) دگار آن را بست و گفت:(شاید باشد خیلی از چیزها فقط در فکر مردم هستند.) (اما من میخواهم بگویم که این از واقعی هم واقعی تر است!) سپس لیوان را برداشت و ادامه داد:(به همان اندازه که این لیوان واقعیست. اگر به نظر تو واقعی نیست پس چرا آن را میخوانی؟) (من نگفتم واقعی نیست گفتم شاید نباشد؛ بعد انسان باید حتی در مورد چیزهایی که واقعیت ندارند هم اطلاعات داشته باشد. در ضمن آن افسانه مانند این لیوان در دستت نیست که بخواهی بگویی واقعیست.) ناگهان برقی در چشمان زیبای سرندا درخشید و گفت: (اگر من بتوانم یکی از آن چیزهایی که گفته میشود واقعیت ندارد را به تو نشان دهم چه؟) (آن وقت میتوان آن را مثل لیوان حس کنم.) لبخندی روی لبان سرندا نشست و گفت:( پس مجبور هستیم که به یک پیاده روی طولانی شبانه برویم.) (لابد از روی پشت بام ها؟) (چرا که نه. امن ترین راه برای سفر در هاگوت پر خطر است، آن هم زمانی که شهر پر از آن همه غریبه است.)

3

لیست‌های مرتبط به همه ی آنان از خدایان بودند: رستگاری

پست‌های مرتبط به همه ی آنان از خدایان بودند: رستگاری

مالیس

مالیس

1404/7/9 - 21:55

نقدی بر وضعیت نویسنده‌های ایرانی گمانه‌زن.

آیا می‌توانی یک کتاب ایرانی نام ببری؟

97

وایولت

وایولت

1404/6/3 - 15:45

از این همه خودتحقیری خسته شده‌ام!

حکایت عدم حمایت از نویسندگان ایرانی...تا کی باید خودمون رو کمتر از بقیه بدونیم؟

186

یادداشت‌ها

وایولت

وایولت

1404/3/2 - 16:37

موقع خوندن
        موقع خوندن کتاب واقعا میتونستم بفهمم که نویسنده رفته درباره تاریخ و اساطیر و افسانه ها تحقیق کرده و بعد داستان رو نوشته و این خودش به تنهایی برام تحسین برانگیز بود...
تا قبل از بخش خاطرات آزتورگ کلا(با نسخه صوتی) با بی حوصلگی گوش میدادم که تمام شه بره ولی بعد از اون کتاب من رو تو خودش کشید و عاشق دنیاش شدم....چقدر ترکیب پر شر و شور سرندا در کنار شخصیت دگار ساده ولی دلنشین بود...واقعا آقای فرد هم خوب بلدن منو حرص بدن😁😁😁😁تا میومدم بگم:عهههه دگار داره عاشق سرندا میشه!!!! یهو دگار خاطرات راهو رو مرور میکرد....شدیدا سرندا و دگار رو شیپ میکنم و امیدوارم تهش دگار عاشق سرندا بشه....
دوست داشتم شخصیت آگیرا بیشتر پردازش بشه و آنقدر برام گنگ و ناشناس باقی نمونه، دگار هم بیشتر توی نیمه دوم کتاب فعال بود، تو نیمه اول انگار نه انگار که نقش اصلی تشریف داشت ولی عاشق جایی شدم که تو بیابون آدناکس رو دید😁😁😁 هیجان اون صحنه:))))
البته بنظرم روابط بین کاراکترا جای کار داره...من از رابطه آگیرا و دگار حس دوتا برادر که هیچ، حس دوتا همکار رو هم نمی گرفتم. خیلی باهم سرد بودن! حالا درسته هردوشون درون‌گرا بودن و مردهای بالغ...ولی دیگه رابطه برادری انقدر خشک؟؟؟
البته دوبله خفن صداپیشه های هردوشون تو نسخه صوتی خیلی عالی بود.
ولی کتاب توصیفاتش خیلی زیاد بود و گاها خسته کننده میشدن، گرچه شدیدا زیبا و دوست داشتنی بودن و واقعا ارزش ادبی داشتن.
این عکسم خودم دادم هوش مصنوعی با وایب کتاب بسازه....با آرزوی موفقیت برای آقای امین فرد
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

10