عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع)

عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع)

عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع)

4.3
8 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

11

ناشر
نشر نی
شابک
9786220603092
تعداد صفحات
338
تاریخ انتشار
1400/1/2

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
کتاب حاضر عهده دار هدف شناسی از قیام امام حسین-علیه الاسلام-است،و در پی پاسخ بدین پرسش که هدف آن حضرت در هجرت از مدینه به مکه و از آنجه به کوفه چه بود:پرهیز از بیعت،یا تشکیل حکومت،یااستقبال از شهادت،و یا اموی دیگر؟
بر پایه این پژوهش،هفت نظریه درباره هدف آن حضرت وجود دارد:1امتناع از بیعت (دفاع)2-حکومت-شهادت3-شهادت عرفانی4-شهادت تکلیفی 5-شهادت فدیه ای 6-شهادت سیاسی و7-تشکیل حکومت 
پاره اول کتاب در پی تبیین و سنجش این نظریات و تحریر محل نزاع است.در پاره دوم،نویسنده عهده دار اثبات این موضوع شده است که رفتن امام حسین به طرف کوفه،اگرچه به قصد تشکیل حکومت انتخابی درست بود.پاره سوم کتاب به دیدگاه اعلام شیعه درباره هدف امام حسین که تایید نظر مختار نویسنده است،اختصاص دارد.

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع)

لیست‌های مرتبط به عاشوراشناسی: پژوهشی درباره هدف امام حسین (ع)

یادداشت‌ها

          بسم الله
خدا رو شکر که تونستم در این ایام و در این ماه محرم یک کتاب خوب رو بخونم که باعث بشه من رو وادار به فکر و تفکر بکنه و به من اطلاعات بیشتری اضافه بشه.
حقیقتا جای چنین کتاب هایی در ژانر دینی و مذهبی واقعا خالی هست، نمیخوام اغراق بکنم و بگم نیست ولی واقعا کمبود وجود داره. 
اساسا تحمیل فکر در جامعه جاش رو به  تفکر و فکر داده.
تغییر متر و معیار ها کم کم باعث میشه،مغاهیم و ریشه های غلط بروز و ظهور کنن و کار برای اصلاح هم بسیار سخت میشه. بگذریم...
کتاب جناب اسفندیاری دارای دو بخش هست. حدودا نصف کتاب به مفاهیمی مثل روش تحقیق و اصول پژوهشی و پایه ریزی مسیر رسیدن به استدلال ها و مفاهیم رو بیان و تشریح میکنه و در بخش دوم به نوعی رفع شبهه و بیان داستان هایی برای کمک به بخش اول رو بیان میکنه که شبیه اغلب کتاب های توصیفی در باب موضوع عاشورا هست.
به حق این کتاب برای من فراتر از یک کتاب در باب عاشورا بود و مطالبی فراتر از بیان مذهبی یاد گرفتم.
یکسری نکات مثبت و منفی در کتاب وجود داشته که البته نکات مثبتش برای من بسیار قوی تر و ارزشمند تر هست چه بسا بعضی نکات منفی بابت بار سنگینی هست که از نکات مثبت و خود اقای اسفندیاری نشات گرفته!
💭نکات منفی:
_در بعضی مباحث و یا حتی در تفکیک مباحث سعی بر کلی گویی و موظف به تفکیک خُشک کرده. مثلا در بحث"عدم بیعت" طبیعتا خیلی از اساتید هستن که مباحث عمیق پیش زمینه ای بیان میکنن مثل مرحوم فیرحی و بعد به بیان نتیجه میپردازن. این مورد این کتاب خیلی خوب بهش نپرداخته بود و یا ناقص بود(گرچه به هر حال تفسیرش در موضوعات این چنینی باز هم بسیار قوی و ارزشمند هست)
_در کتاب تکرار مطالب و دوباره گویی زیادی وجود داشت که میتونست هم حجم کتاب رو کمتر بکنه و هم مطالب رو بیش از اندازه دراز نکنه(البته شاید هم برای بعضی ها نکته مثبتی باشه، مثل کلاس درس واقعی که معلم مدام برای یاداوری پلی به گذشته میزنه)
_احساس میکردم در بعضی تفسیرها و تحلیل ها کتاب دچار دوری از همون اصول و روشی که بیان کرده بود، شده. یعنی گاهی تفسیری که انجام میداد از وسط یک ماجرا بود و یا انگار مجبور بود که حتما ادله های زیادی برای یک موضوع باید بیان بکنه و این باعث ضعف میشد.
💭نکات مثبت:
+بیان واضح و ساختارمند تفکری و پژوهشی در روش تحقیق
+نگاه جامع تر و چند بُعدی به ماجرای عاشورا(اجتماعی، سیاسی، دینی، فرهنگی)
+کند و کاو و زنده کردن آثار و مطالب کمتر توجه شده و کنار زده شده از دل تاریخ و مطالب و اعلام نکات تازه در این باب
+توجه به اصول و نکات تاریخی کهنه و معاصر و توجه به فلسفه تاریخ و نگاه تایم لاین و خطی درست به تاریخ
+مهم ترین نکته مثبت، توجه به تفکر نقاد در همه ابعاد این موضوع
+توجه به آثار و نظرات بزرگان با رجوع و معرفی کتب های مرتبط

یک نکته ای هم وجود داره در مورد کتاب. من کتاب اخبارالطوال و این کتاب رو با هم خریده بودم و برای اماده سازی و پیش زمینه سازی بیشتر برای مطالعه کتاب خودم رو موظف کردم که اول کتاب اخبارالطوال رو بخونم. این موضوع رو از این باب گفتم که اگر سعی بشه اول منابع تاریخی با متن و روایت مختلف (گاهی تاریخی، گاهی عرفانی و...) مطالعه بشه میتونه به فهم کتاب کمک کنه چون فرض کتاب (با وجود کلی گویی داستان عاشورا در یک صفحه) بر اینه که مخاطب تا حد خوبی با وقایع قبل، حین و بعد عاشورا خبر داره.
موفق و پیروز باشید
        

6

رضا

رضا

1402/5/12

          کتاب عاشورا‌شناسی بنا به بیان نویسنده، عهده‌دار هدف‌شناسی از قیام امام‌حسین (ع) است. برپایۀ این پژوهش، هفت نظریه دربارۀ هدف آن حضرت وجود دارد: ۱. امتناع از بیعت (دفاع) ۲. حکومت ـ شهادت ۳. شهادت عرفانی ۴. شهادت تکلیفی ۵. شهادت فدیه‌ای ۶. شهادت سیاسی و ۷. تشکیل حکومت. این اثر در این راستا پژوهشی قابل تقدیر و پر مغز ارائه کرده‌است و محمد اسفندیاری سعی کرده اقتضائات پژوهش را تا حدود زیادی رعایت نماید و بسیار عقلانی به موضوع بنگرد؛ ویژگی‌های پژوهشی و نگاه معاصر و مدرن نویسنده به عقل و تاریخ سبب می‌شود پیشنهاد کنم به جای نام عاشورا‌شناسی عنوان عاشوراپژوهی برای کتاب انتخاب شود. محور اصلی کتاب و اهتمام اصلی نویسنده بر دو نظریۀ معاصر مبنی بر حکومت و شهادت است. نویسنده تعارض میان تاریخ و کلام را حل‌ناشدنی پنداشته‌است در‌حالی‌که می‌توان گفت عاشورا گرچه مسئله‌ای چالش‌برانگیز شده ولی هدف قیام در سطوح مختلفی قابل تبیین است.
یادداشت تفصیلی:
http://pebr.faslnameh.org/article-1-192-fa.html
        

1

          
عاشورا‌شناسی کتابی که در سه فصل هدف‌شناسی امام حسین (ع)، کوفه، انتخاب درس امام حسین (ع) و دیدگاه گذشتگان به بررسی و تحلیل واقعه عاشورا می‌پردازد.
کتاب محمد اسفندیاری، پژوهشی مفصل درباره هدف امام حسین (ع) یا به عبارتی بهتر کتابی است جدلی در اثبات نظریه حکومت در مقابل نظریه شهادت.
نویسنده هشت نظریه ذیل درباره هدف امام را بررسی و مورد نقد و نظر قرار می‌دهد.
۱. امتناع از بیعت
۲. حکومت_ شهادت
۳. جهاد شهادت‌آمیز
۴. شهادت عرفانی
۵. شهادت تکلیفی
۶. شهادت فدیه‌ای
۷. شهادت سیاسی
۸. تشکیل حکومت
مفصل‌ترین بخش کتاب متعلق به نقد و بررسی نظریات شهادت سیاسی، حکومت و نظریه جمع است.
دو گروه از پیروان نظریه شهادت سیاسی هستند، سنت‌گرایان و روشنفکران!
هدف امام حسین ع از قیام عاشورا دیگر نقطه‌ای است که دو سوی طیف، در یک نقطه به یکدیگر می‌رسند.
دو روی سکه اندیشه خارج از قاعده
نویسنده مفصل دلایل عقلی و نقلی دو دیدگاه شهادت و حکومت را بررسی می‌کند.
او معتقد است نظریه شهادت، نظریه‌ای است جدید که متقدمین از علمای شیعه از شیخ مفید و سید مرتضی تا طوسی و طبرسی و ابن شهر آشوب و سر آخر سید جعفر صالحی، هیچ یک به آن قائل نبوده اند.

نقطه ثقل بحث و پاشنه آشیل نظریه حکومت، تعارض دیدگاه کلامی شیعیان درباره علم امامان است.
یک سوال ساده، آغاز بحثی سنگین است.
چرا امام حسین ع با این‌که علم به کشته شدن در کربلا و پیمان‌شکنی کوفیان داشتند، قیام کردند و خود را به هلاکت افکندند؟
از استدلالات عقلی و نقلی نویسنده می‌گذرم و شما را به کتاب حاضر و دیگر کتبی که در این حوزه نوشته اند، ارجاع می‌دهم.
بیشتر از هر امری ترجیح می‌دهم نقدم را نسبت به کتاب بیان کنم.
کتابی که بیش از آن‌که یک کتاب باشد، رساله یا مقاله‌ای است که برای کتاب شدن حجیم شده یا شاید هم مجموعه یاد‌داشت‌برداری‌های نویسنده حین تحقیق و مطالعه او است.
بدتر از تکرار‌های بی‌پایان کتاب، جدلی بودن آن است.
این رویکرد جدلی از همان مقدمه آغاز و تا آخرین صفحه کتاب ادامه پیدا می‌کند.
اولین شاهدش ارجاع به کتاب لهوف است که خود نویسنده ذکر می‌کند، از آن‌جا که گروه مقابل ایم کتاب را قبول دارند، از آن به عنوان منبع استفاده خواهد کرد.
در ادامه به چند خطای استدلالی و بخشی از پر‌رنگ‌ترین خطاها و محل اشکالاتی که در کتاب به نظرم آمده است، خواهم پرداخت
۱. نادیده گرفتن مقدمات پنهان در استدلال نسبت علم و قصد
یکی از راه‌های حل تعارض علم امام و قیام عاشورا، تفکیک میان مقام علم و مقام قصد است.
حال آن‌که با فرض معصوم و حکیم بودن ائمه چنین تفکیکی حتی اگر باشد، مثمر ثمر در حل تعارض نیست زیرا هر فردی که کوچک‌ترین آشنایی با ادبیات کلامی داشته باشد، آگاه است که این‌جا مقدمات پنهانی وجود دارد.
امام عالم است
امام حکیم است
فرد حکیم مطابق علم خود قصد می‌کند.
امام مطابق علم خود قصد می‌کند.

۲. تناقضات محتوایی و روایی که در کتاب لهوف بیان کرده، بسیار ضعیف است و تقریبا تناقضی نیست.

۳. نویسنده در پایان کتاب با تحلیل دیدگاه طبرسی و طوسی معتقد است که آنان قائل به جهاد بوده اند و نه نظریه شهادت و به همین دلیل نظریه اخیر را قبول نداشته اند؛ اما در صفحه ۸۷، نظریه شهادت سیاسی را نوعی جهاد می‌داند.
۴. در بسیاری از صفحات کتاب با پدیده استدلال‌سازی مواجهیم.
نویسنده برای هر مسئله استدلالات بسیار، مثلا قریب سی مورد را بیان می‌کند که بعضا حتی شبیه دلیل هم نیستند
چنگ انداختن به هر امری که به ذهن می‌رسد، برای مقابله بر خصم.
نمونه آن در صفحه ۱۴۷، مورد ۱۰ صفحه ۱۵۱ و مورد ۱۱ صفحه ۱۵۲، مورد ۱۴ صفحه ۱۵۴، صفحه ۱۹۰

۵. تکرار بعضی مباحث به شکل خسته‌کننده و پر واضحی مثل پرسش و پاسخ‌ها حول مسلم و علت ادامه دادن حضرت به مسیر خود، پس از شهادت او.
چه در رد نظریه اتمام حجت حضرت، چه انتخاب درست بودن کوفه یا تکرار ادله و مباحث درباره نرفتن امام به یمن در صفحات ۲۲۵ و ۲۲۶ و مجدد در صفحه ۲۳۹
۶. نقد و بررسی نکردن روایات به صورت جدی و پرداخت کم به مسائل روایی درباره قیام حضرت 
برای مثال شاید بالغ بر سی حدیث که پشتوانه روایی قائلان نظریه شهادت است را ذکر می‌کند و حتی یک مورد را مورد مداقه رجالی و حدیثی قرار نمی‌دهد و صرفا با عبارت محل اشکال است و معارض دارد از آن‌ها عبور می‌کند

۷. بیان عباراتی ذوقی در کتاب تا جایی که آن را از یاد‌داشت‌هایی پراکنده به سخنرانی شبیه می‌کند.
مثلا عبارت تاویل تاریخ به عبارتی، بهتر از انکار آن است!
صفحه ۱۶۵
#عاشورا_شناسی
#اسفندیاری

۸. در تعلیقه بر نظریه جمع، استشهاد به روایتی کرده است که حتی خود قائلین این نظریه آن را رد کرده اند.
وی معتقد است قائلین به نظریه جمع چنین می‌گویند که امام عالم به غیب است اما خود را به عمل بر آن مکلف نمی‌داند.
شاهد روایی که می‌آورد حدیثی از امام صادق ع که جبرئیل نامه‌ای آسمانی برای پیامبر می‌آورد که در آن وظیفه هر امامی نوشته شده است و در آن نامه درباره امام حسین آمده است: قاتل فقتل  و تقتل و اخرج باقوام لشهاده.

نویسنده کتاب معلوم نداشته است که آیا این حدیث را خود قبول دارد؟ شاید این حدیث درصدد بیان تکلیف خاص هر امام است و همچنان اثبات نمی‌کند که امامان موظف بر عمل به همه علوم غیبیه بوده اند.
اساسا این حدیث را قائلین به نظریه شهادت می‌توانند مطرح کنند که می‌گوید هدف امام باید شهادت باشد.

۹. در جایی که حتی می‌خواهد علم غیب امام را ثابت کند اتفاقا مثالی می‌زند که ما نمونه صریح تاریخی داریم که ائمه از علم غیب خود استفاده نکرده اند و آن بحث انتخاب حاکم  است.
صفحه ۱۷۹

۱۰. خطاهای فاحش منطقی
مثلا در صفحه ۱۸۶ با سلب مقدم، سلب تالی را نتیجه می‌گیرد که اشتباه است.

۱۱. از دست دادن و اشاره نکردن به برخی استدلالات کاملا واضح و روشن
مثلا در پاسخ به این‌که چرا امام منتظر نماندند تا مردم کوفه حاکم‌شان را بیرون کنند یا خود چنین نکردند به این دلیل است که ائمه هیچ گاه آغاز‌گر جنگ نبوده اند.
یا حتی اشاره نکردن به برخی ادله روایی خوب در اثبات نظریه حکومت مثل نامه یزید به ابن عباس که مردم کوفه امام را برای خلافت و حکومت می‌خوانند.
صفحه ۲۴۲

از همه انتقادات فوق که بگذریم کتاب درک نسبتا خوبی از فضای بحث و دیدگاه‌های مختلف درباره هدف امام حسین ع از قیام عاشورا می‌دهد. همچنین منصفانه باید گفت که اسفندیاری در این کتاب منابع بسیار فراوانی را بررسی کرده که در کمتر کتابی شاهد آن هستیم.
فکر می‌کنم اگر این کتاب در کمتر از ۲۰۰ صفحه، نگاشته می‌شد، اثر بهتری به دست می‌آمد.
اسفندیاری حقیقت عاشورا پخته‌تر، استدلالی‌تر و دقیق‌تر از اسفندیاری عاشورا‌شناسی است.
همچنان حقیقت عاشورا را کتابی ارزشمند و برجسته و عاشورا‌شناسی را نهایتا منبعی برای تحقیقات جدی آینده می‌دانم.
#عاشورا_شناسی
#اسفندیاری
        

2